بندهشن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏پانویس: افزودن بخش کشاورزی کتاب/امیدوارم حذف نشود/دانش ایرانی/در بیش از دو هزاره قبل/
خط ۳۷:
 
== [[کشاورزی]] در بندهشن ==
'''طبقه بندیطبقه‌بندی گیاهان''' بیش از ۲۰۱۰ سال پیش:
 
'''طبقه بندی گیاهان''' بیش از ۲۰۱۰ سال پیش:
 
* باشد که گیاه این چند گونه است: دار، درخت، میوه، دانه، گل، اسپرغم، تره، افزار، گیاه، نهال، دارو، چسب، هیزم، بوی، روغن، رنگ و جامه.
* هر چه را بار به خواربار مردمان میهمان استنیست و سالوار است، مانند [[خرماسرو]]، [[کنار]]،و [[انگورچنار]]، [[بهسپیدار]]، و [[سیبشمشاد]]، بادرنگو شیز و [[انارگز]] و دیگر از این گونه، '''دار''' خوانند.
 
* هر چه را بار به خواربار مردمان میهمان نیستاست و سالوار است، مانند [[سروخرما]]، و[[کنار]]، [[چنارانگور]]، [[سپیداربه]] و، [[شمشادسیب]]، و شیزبادرنگ و [[گزانار]] و دیگر از این گونه، '''دار''' خوانند.
 
* هر چه را به خواربار مردمان میهمان است و سالوار است، مانند [[خرما]]، [[کنار]]، [[انگور]]، [[به]]، [[سیب]]، بادرنگ و [[انار]] و
 
[[شفتالو]] و امرود و [[انجیر]] و گوز و بادام و دیگر از این گونه، '''میوه''' خوانند.
* هر چه را بار شایسته خواربار مردمان باشد یا نباشد و سالوار باشد، '''درخت''' خوانند.
* هر چه به خوراک هر روزه شایسته است و چون بر بستانید، بن بخشکد، مانند [[گندم]] و [[جو]] و [[برنج]] و گرگر، مژو، بنو، [[ارزن]] و
 
* هر چه به خوراک هر روزه شایسته است و چون بر بستانید، بن بخشکد، مانند [[گندم]] و [[جو]] و [[برنج]] و گرگر، مژو، بنو،[[ارزن]] و
 
[[گاورس]] و [[نخود]] و دیگر از این گونه را، '''[[دانه]]''' خوانند.
* هر چه را [[برگ]] بویا و به دست ورز مردمان کشته شود و همواره هست، '''[[اسپرغم]]''' خوانند.
 
* هر چه را برگشکوفه بویاخوشبوی است و به (دست) ورز مردمان کشتههنگام شودهنگام وباشد، یا بن همواره هست،هست و به هنگام، بشکوفهٔ خوشبوی (از '''[[اسپرغم]]'''او) خوانند.بشکفد،
مانند گل و [[نرگس]] و [[یاسمن]] و [[نسترن]] و [[آلاله]]، کبیکه و کیده و چمبگ، خیری، کرکم، زردک، [[بنفشه]]، کاردک و دیگر از این
* هر چه را شکوفه خوشبوی است و به (دست) ورز مردمان هنگام هنگام باشد، یا بن همواره هست و به هنگام، بشکوفه ی خوشبوی (از او) بشکفد،
 
مانند گل و [[نرگس]] و [[یاسمن]] و [[نسترن]] و [[آلاله]]، کبیکه و کیده و چمبگ، خیری، کرکم، زردک، [[بنفشه]]، کاردک و دیگر از این
 
گونه، '''گل''' خوانند.
* هر چه را بار خوشبوی یا [[شکوفه]] خوشبوی است و دست ورز مردمان نیست و بهنگام باشد، '''نهال''' خوانند.
 
* هر چه رابه بار خوشبوی یاخواربار [[شکوفهستوران]] خوشبوی است و دست[[گوسفند]]ان ورزمیهمان مردمان نیست و بهنگام باشد،است، '''نهالگیاه''' خوانند.
 
* هر چه به [[خواربار]] [[ستوران]] و [[گوسفند]]ان میهمان است، '''گیاه''' خوانند.
* هر چه به پیشپارگی اشتها آور در شود '''افزار'''ها خوانند.
 
* هر چه با نان و خوراک خوردن میهمان است، چون [[اسفناج]] و [[کرفس]] و [[گشنیز]] و کاگیزه، '''[[تره]]''' خوانند.
* هر چه، چون شان و نای، [[پنبه]] و دیگر از این گونه را، '''جامه''' خوانند.
* هر چه،چه را [[مغز]] دارای [[چربی]] است، چون شان[[کنجد]] دوشدانه و نای،[[پنبهشاهدانه]] و زیت و دیگر از این گونه را،گونه، '''جامه[[روغن]]''' خوانند.
* هر چه را جامه به (آن) شاید رشتن، مانند کرکم و دارپرنیان و [[زردچوبه]] و ...،…، [[روناس]] و [[نیل]]، '''[[رنگ]]''' خوانند.
* هر چه را [[ریشه]] یا پوست یا چوب بویا است، چون [[کندر]]، راشت، کوست،... ، صندل، پلنگ مشک، کاکوله، [[کافور]]، بادنج بوی و دیگر
* هر چه را [[مغز]] دارای [[چربی]] است، چون [[کنجد]] دوشدانه و [[شاهدانه]] و زیت و دیگر از این گونه، '''[[روغن]]''' خوانند.
 
* هر چه را جامه به(آن) شاید رشتن، مانند کرکم و دارپرنیان و [[زردچوبه]] و ...، [[روناس]] و [[نیل]]، '''[[رنگ]]''' خوانند.
 
* هر چه را [[ریشه]] یا پوست یا چوب بویا است، چون [[کندر]]، راشت، کوست،... ، صندل، پلنگ مشک، کاکوله،[[کافور]]، بادنج بوی و دیگر
 
از این گونه، '''بوی دار''' خوانند.
 
* هر چه را از او [[چسب]] گیاهی بیاید، '''ژده''' خوانند.
 
این همه چوب این گیاهان را، چون بریده شد، خشک یا تر، '''[[هیزم]]''' خوانند.
* این همه [[گیاهان]] را به تنهائی [[تاک]]، دار، '''ون''' خوانند.
 
این* گیاهان همه [[گیاهان]]بر رادو بهگونه‌اند تنهائی(که [[تاک]]،آنها دار،را) '''وندو بخشی'''‌ها و '''یک بخشی'''‌ها خوانند.
میوه* هایمیوه‌های مایه ور سی گونه است.
 
* ده گونه اش را درون و بیرون شاید خوردن، مانند [[انجیر]] و [[سیب]] و [[به]] و [[بادرنگ]] و [[انگور]] و [[توت]] بن و [[امرود]] و... و…
گیاهان همه بر دو گونه اند ( که آنها را ) '''دو بخشی''' ها و '''یک بخشی''' ها خوانند.
* ده (گونه) را بیرون شاید خوردن، درون نشاید خوردن، مانند [[خرما]] و [[شفتالو]]، [[زردآلو]]، [[سنجد]]، ...،…، [[کنار]]، [[آلوچه]] و ...
* ده (گونه) آن است که درون را شاید خوردن، بیرون را نشاید خوردن، مانند [[گردو]]، [[بادام]] و [[نارگیل]] و [[فندق]] و [[شاه بلوط]] و درخت گرگانی[[گرگان]]ی که [[پسته]] نیز خوانند و چیزی بیش از (این) است، اما مایه ور این چند است.
میوه های مایه ور سی گونه است.
 
* ده گونه اش را درون و بیرون شاید خوردن، مانند [[انجیر]] و [[سیب]] و [[به]] و [[بادرنگ]] و [[انگور]] و [[توت]] بن و [[امرود]] و...
 
* ده (گونه) را بیرون شاید خوردن، درون نشاید خوردن، مانند [[خرما]] و [[شفتالو]]، [[زردآلو]]، [[سنجد]]، ...، [[کنار]]، [[آلوچه]] و ...
 
* ده (گونه) آن است که درون را شاید خوردن، بیرون را نشاید خوردن، مانند [[گردو]]، [[بادام]] و [[نارگیل]] و [[فندق]] و [[شاه بلوط]] و درخت گرگانی که پسته نیز خوانند و چیزی بیش از (این) است، اما مایه ور این چند است.
 
* آن را که از پیوند دو درخت نشانند، مانند به – خرمل و آلوچه – بادام (؟) و دیگر از این گونه، '''[[پیوندی]]''' خوانند.
 
معانی برخی لغات بیان شده در بالا:
 
* تره (به فتح ت)، [[سبزی]] خام یا پخته خوردنی
* فزار- گیاهان [[ادویه]] ای
 
* نهال - درختان وحشی که دارای [[گل]] یا [[میوه]] باشند
 
* شیز – [[آبنوس]]
 
* گوز – جوز - [[گردو]]
 
* بهنگام – فصلی
* کبیکه – گونه ایگونه‌ای از [[آلاله]]
 
* کبیکه – گونه ای از [[آلاله]]
 
* چمنگ – نوعی درخت – نوعی گل [[یاس]] معطر
 
* کرکم – [[زعفران]]
 
* [[زردک]] – گل رنگ – کاجیره – شاید گل زرد
 
* پیشپارگی – اشتهاآور
 
* کاگیزه – [[تره تیزک]]
 
* شان – [[کنف]]
 
* نای – [[حصیر]]
 
* دوشدانه – [[کرچک]]
* رشتن (به فتح ر) – [[رنگ کردن]]
 
* رشتن(به فتح ر) – [[رنگ کردن]]
 
* پوست – [[پوست درخت]] – توز فارسی
 
* راشت – چوب [[راش]]
 
* کوست – قسط – گیاهی از تیره [[زنجبیل]]
 
* پلنگ مشک – گیاهی از تیره نعنائیان
 
* کاکوله – [[هل]] یا [[رازیانه]] آبی
 
* بادنج بوی – گیاهی از تیره [[نعنائیان]]
* یک بخشی و دو بخشی – گیاه یک پایه و دو پایهدوپایه
 
* مایه ور – اصلی
* یک بخشی و دو بخشی – گیاه یک پایه و دو پایه
 
* مایه ور – اصلی
 
== پانویس ==