برهم‌کنش زبان‌های فارسی و عربی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Avanta111 (بحث | مشارکت‌ها)
Avanta111 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۹:
 
== تأثیرات عربی بر فارسی ==
در یک تجربهٔ آزمایشی دایرهٔ واژگانکلمات مصنوعات فرهنگی، در میان چهار نمونه از چهار زبان با واژگانکلمات عربی، ۵۲ درصد واژگان کلمات[[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]] از زبان عربی اقتباس شده‌بود و این میزان در زبان فارسی تنها ۱۴ درصد بوده‌است. درحالی‌که زبان اسپانیایی توسط گروه بزرگی از غیرمسلمان با موضوعات غیراسلامی به‌کار می‌رود. بر اساس این تجربهٔ آزمایشی، میزان واژگانکلمات عربی در زبانلسان فنیِ اسپانیایی در زندگیحیات روزمره، ۸ درصد و در زبان فارسی ۲۴ درصد بود.{{سخ}}
ژان پِری می‌افزاید: بیشتراغلب واژگانکلمات عربی که در پارسیفارسی کاربرد دارند، به‌عنوان مترادف به‌کار می‌روند؛ برای نمونه، واژهٔکلمهٔ «مریضِ» عربی با «بیمارِ» پارسیفارسی که می‌توانند یا در بسیاری از موارد به پارسیفارسی بازگردانندهترجمه شوند یا پیشترقبلاً بازگرداندهترجمه شده‌اند؛ هچون «تعلیم» که به «آموزش» تبدیل شده‌است.
 
== اثرات قاعده‌های عربی ==
قانون‌ها و قاعده‌های زبان عرب بر فارسی اثر گذاشته؛ یکی از آنها کاربرداستفادهٔ جمع مکسر عربی است که فهم فارسی را برایجهت غیرفارس‌زبانان مشکل می‌کند (مانند: ادویه، اَشرِبه، اغذیه، اساتید، بَساتین، دَساتیر، خوانین، دهاقین، بازارات، اساطیر، عشاق، میادین، اکراد، افاغنه، به‌ترتیب به‌جای دواها، شربت‌ها (نوشیدنی‌ها)، غذاها، استادان، بستان‌ها، دستورها، خان‌ها (یا خانان)، دهقان‌ها (یا دهقانان)، بازارها، استوره‌ها، عاشق‌ها (یا عاشقان)، میدان‌ها، کردها، افغان‌ها، که همگی با افزودنِ «ها» جمع بسته می‌شوند نه به‌صورت جمع مکسر عربی. علامت جمع در فارسی «ها» و «ـان» و در محاوره در اکثر موردها، فقط «ـا» است، مانند: افغانیا، کُردا، بلوچا، مردا، خیابونا.<ref name="aftabir.com">تأثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات شبه‌قارهٔ هند [http://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/literature_verse/c5_1316857075p1.php/تأثیر-زبان-فارسی-بر-زبان-و-ادبیات-شبه-قارهٔ-هند]، آفتاب</ref>
[http://www.deilamestan.com/news_loader/news.aspx?index=54]
 
== پیشینه ==
علت اصلی نفوذ واژگانکلمات عربی در فارسی، موقعیت زبان عربی به‌عنوان زبان رسمی و مذهبی بود که موجب شد تا عموم باسوادان، بیش از آن‌که با واژگانکلمات پارسیفارسی آشنا باشند، لغات عربی را بشناسند و درنتیجه نویسندگان و دانشمندان ایرانی که در اطراف و اَکناف [[ایران بزرگ]] می‌زیستند، برای تفهیم اغراض و مطالب به یکدیگر، از لغات عربی که برخلاف فارسی برای همهٔکل آنها قابل فهم بود استفاده کنند.
 
== تأثیرات فارسی میانه بر عربی ==
ژان پِری معتقد است: درحقیقت [[زبان پارسی میانه]] یک زبان ناکارا نبوده، نه به‌لحاظ تکنیکی و نه دایرهٔ واژگانکلمات انتزاعی، و این زبان از سیستم پیچیده‌ای از واژگانکلمات بهرهاستعمال می‌گرفته،می‌کرده، در جمع‌آوری واژگانکلمات محلی دینی بر زبان عربی تقدم داشته و در [[فلسفه]] و [[طب]] هم از اصطلاحات یونانی اقتباس کرده و همهٔ اینها را چه در دوران پیشقبل از اسلام و چه دوران پسااسلامی به [[زبان عربی]] انتقال داده‌است.{{سخ}}
اغلب آن دسته از واژگانکلمات عربی که وارد پارسیفارسی شده‌اند در معنایی بجز معنای اصلی خود در زبان عربی کاربرد دارند.
 
== معربات از فارسی ==
* گفتار اصلی [[فهرست واژگان عربی با ریشه فارسی]]
از زبان فارسی واژگانکلمات زیادی به شکل‌های مختلف به زبان عربی وارد شده‌است. در زبان عربی واژگانکلمات بسیار زیادی وجود دارد که به آنها معرّبات، یعنی عربی‌شده) می‌گویند. ریشهٔ بسیاری از معرّبات هنوز ناشناخته است. «سازمان استانداردسازیِ عربی» کوشش فراوانی کرده تا ریشهٔ این‌گونه واژه‌هاکلمات شناسایی شود، اما به‌دلیل این‌که در عربی‌سازی واژگانکلمات بیگانه عموماً به‌طور کامل برهم ریخته می‌شود، نمی‌توان به‌سادگی این‌گونه معرّبات را ریشه‌یابی کرد. گفته می‌شود حدود ۵۰۰۰ واژهٔکلمهٔ معرب، از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافته‌است؛ از جملهٔ آنها می‌توان به این چند واژهکلمه اشاره کرد: جُناح (از «گناه»)، کَنز (از «گنج»)، سِراج (از «چراغ»)، جَصّ، مجصّص و سایر مشتقات آن (از «گچ»)، و اساطیر و اسطوره از stori لاتین و خارِطة و خَوارِط از carta و منهی‌عنه و نهی از نه (no) فارسی و [[سانسکریت]].<ref name="aftabir.com" />
 
== جستارهای وابسته ==
خط ۳۸:
* [[بگوئیم - نگوئیم -]]
* [[زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان]]
* [http://pehrest.ir/ پهرست: درگاه زبان و ادب پارسی (فارسی،دری، تاجیکی)] این وبگاه ویژه همه پارسیفارسی زبانان گیتی است و بر آن است تا حوزه تمدنی زبان پارسیفارسی را پاسداری کند و زنده بدارد.
 
== منابع ==