مرتضی یزدان‌پناه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز اصلاح نویسه نادرست با استفاده از AWB
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن ناوباکس> {{فرماندهان ستاد مشترک ارتش از سال ۱۳۰۱}} (درخواست کاربر:Modern Sciences)+املا+مرتب+تمیز+
خط ۵۳:
| branch =
| serviceyears =
| rank = [[Fileپرونده:IIArmy-Sepahbod.png|25px]] [[سپهبد]]
| unit =
| commands =
خط ۵۹:
|footnotes =
}}
'''مرتضی یزدان پناه''' (۱۲۷۳ - ۱۳۵۱ ش) متولد [[۱۲۷۳]] در تهران است. در [[۱۲۹۳]] از مدرسه افسری قزاقخانه فارغ‌التحصیل و با درجه ستوان سومی داخل قشون شد و در چند زد و خورد داخلی سریعاسریعاً ترفیع درجه گرفت.<ref>عاقلی، باقر، ''شرح رجال سیاسی و نظامی''، تهران، گفتار، 1376، ج3، ص1807.</ref>
 
'''مرتضی یزدان پناه''' (۱۲۷۳ - ۱۳۵۱ ش) متولد [[۱۲۷۳]] در تهران است. در [[۱۲۹۳]] از مدرسه افسری قزاقخانه فارغ‌التحصیل و با درجه ستوان سومی داخل قشون شد و در چند زد و خورد داخلی سریعا ترفیع درجه گرفت.<ref>عاقلی، باقر، ''شرح رجال سیاسی و نظامی''، تهران، گفتار، 1376، ج3، ص1807.</ref>
 
== در رکاب رضاخان ==
سطر ۶۶ ⟵ ۶۵:
 
== خدمات نظامی ==
یزدان پناه و دو سه تن از نظامیان مورد اعتماد در روزهای سخت قدرت در مقابله با جنبش "قیام سعادت" که طرفداران احمدشاه بودند و نیز شورش عشایر قشقایی مقاومت کردند. آنها باید همه چیز را به دقت بررسی می کردند و به محض دیدن نشانه‌های شکست و توطئه مخالفان، تهران را سرکوب و مجلس را ببندند و در هر صورت حکومت را برای رضاخان حفظ کنند. یزدان پناه با عنوان فرماندار نظامی تهران با اختیار تام و تمام افراد بانفوذ حتی طرفداران رضاخان و عوامل سفارت انگلیس و اعضای دولت را هم زیر نظر داشت. وی دو نوبت نیز ریاست بازرسی شاه را عهدهدار بود، هنگام ریاست بازرسی شاهنشاهی می کوشید افسران و قضات و کارمندان درستکار و وفادار را جمع کرده و در سازمانی متمرکز سازد که بر تمام امور کشور نظارت داشته باشد. همه سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها در عین حال که به کار بازرسی شاهنشاهی اهمیت می‌دادند به منزله چشم و گوش شاه بودند و گزارش‌های خود را در دفتر مخصوص برای نخست وزیر و وزرا می‌فرستاد و موجب بسیاری از تغییرات و نقل و انتقالات و پرونده‌های تعقیبی می شد.<ref>الموتی، مصطفی، ''رجال عصر پهلوی''، لندن، بیتا، 1367، ج2، ص389ـ390.</ref> بعد از فوت سپهبد یزدان پناه، فردوست به این مقام گماشته شد که بعدها از او نقل کرده اند که گفته است خیلی از پرونده‌های سوء استفاده در این سازمان زیر گرد و غبار مدفون شده است.<ref>فردوست، حسین، ''ظهور و سقوط پهلوی''، تهران، اطلاعات، 1376، ص 417.</ref> یزدان پناه هیچ گونه دانش نظامی نداشت و هیچ دانشکده و دانشگاهی را ندیده بود. زبان روسی را در حد مکالمات روزمره در قزاقخانه یاد گرفته بود؛ ولی از روز اول خدمت خود را به رضاخان نزدیک کرد و تمام ترقیاتش را مدیون اوست. یزدان پناه اولین کسی است که در [[۱۳۰۰]] رضاخان را اعلیحضرت خطاب کرد. [[۱۳۰۷]] به ریاست بازرسی کل ارتش برگزیده شد و در [[۱۳۰۸]] ریاست ژاندارمری کل کشور ضمیمه کار او شد. در سال [[۱۳۱۲]] به درجه سرلشکری رسید و فرماندهی لشکر دوم و سپس فرماندهی دانشکده افسری ر ا عهده دار گردید. یزدان پناه از جمله افسران وفاداری بود که مورد احترام و اعتماد رضاخان بود و رضاخان در سفر خوزستان برای سرکوب قیام شیخ خزعل حفظ امنیت پایتخت و کنترل در مراقبت فعالیت مخالفان را به عهده داشت... رضاخان در ''سفرنامه خوزستان'' تلگرافی را از سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه نقل می کند که ضمن آن این افسر قزاق ظاهراظاهراً ضعیف و نحیف از رضاخان اجازه گوشمالی و حتی اعدام مخالفان وی را می خواهد. در این تلگراف سرتیپ مرتضی خان پس از اشاره به دسیسه در بین وکلای مجلس آمده است آن اشخاص نه فقط مدرس و ملکالشعرا هستند، بلکه یک عده دیگری هم هستند که فدوی مدرس و رفقای او را در مقابل آنها به درجات بهتر می شمارم و آنها رهنما و سرکشیک زاده (اشاره به مدیران دو روزنامه پایتخت است) و غیره هستند که شب و روز مشغول هر گونه عملیات خرابکارانه می باشند... این است که فدوی آرزومندم روزی که حضرت اشرف اشاره فرمود، این قبیل خائنین را با خاک یکسان و خود فدوی ایستاده و فرمان آتش به طرف خائنین بدهم.<ref>طلوعی، محمود، ''بازیگران عصر پهلوی''، تهران، علمی، 1377، ج2، ص932.</ref> بعد از رسیدن رضاخان به حکومت سپهبد یزدان پناه همراه نظامیان دیگر همچون امیراحمدی، خزاعی، آیرم، طهماسبی و شاهبختی و درگاهی و دیگر نظامیانی که فرمانده خود را در تخت سلطنت نشانده بودند، بیش از دیگران در دل سردار سپه جای گرفتند و در واقع ابزار اصلی قدرت او به حساب می آمدند. همیشه در کنار او بودند تا روزهای تلخی که رضاشاه باید کاخ گلستان را ترک می کرد آنها در کنارش بودند و با اصرار خواستند او را بدرقه کنند که خود رضاشاه نپذیرفت.
 
== بعد از [[۱۳۲۰]] ==
 
در شهریور [[۱۳۲۰]] به جای سرلشکر عزیزالله ضرغامی به ریاست ستاد ارتش گمارده شد. یک سال در آن پست باقی ماند و درجه سپهبدی گرفت. سپهبد یزدان پناه بعد به ترتیب ریاست شورای عالی ارتش، ریاست دفتر نظامی و ژنرال آجودانی را عهده دار بود. در دی ماه [[۱۳۲۶]] در کابینه ابراهیم حکیمی به وزارت جنگ معرفی شد و از جمله افراد خدومی بود که در لایحه "تصفیه کارمندان" جزء بند الفی ها بود که باید سر سفره قدرت می ماند. در سال [[۱۳۲۸]] در کابینه محمد ساعد وزارت راه را به عهده گرفت و در ترمیم همان کابینه وزیر جنگ شد. در [[۱۳۲۹]] در کابینه علی منصور همچنان وزیر جنگ بود. در [[۱۳۳۱]] مجددامجدداً به وزارت جنگ معرفی شد؛ ولی آن شغل را نپذیرفت و با سمت ریاست هیئت نظامی به آمریکا رفت.<ref>بهنود، مسعود، ''نخست وزیران ایران''، تهران، جاودان، 1377، ص305.</ref> از دوره دوم سنا با سمت سناتور انتصابی در مجلس سنا عضویت داشت. یزدان پناه که در لحظات حساس و بحرانی رضاشاه و اکنون فرزندش محمدرضا را یاری کرده بود، در قضیه نفت و ملی کردن آن از طرف محمدرضا مامور بود تا در مجلس مجری نظرات او باشد. مجلس سنا از طرفداران انگلیس تشکیل شده بود: سیدعلی بهبهانی، شاهبختی، [[منوچهر اقبال]] و [[جمال امامی]] و سپهبد یزدان پناه و... اینها با ریاست استادان ماسونی خود مثل حکیم الملک و تقی زاده و حسین علا تنها به اجرای منویات شاهانه می‌پرداختند. یزدان پناه نه تنها جزو سناتورهای انتصابی ابدی بود، بلکه چند تن ار قبیل سرلشکر مطبوعی را هم در این سمت یدک می کشید که همواره فرمان‌های سناتوری در جیب داشتند. تنها یک بار مورد غضب محمدرضاشاه قرار گرفت، آن هم بعد از [[۲۸ مرداد]] [[۱۳۳۲]] وقتی شاه تصمیم گرفت رجال قدیمی را به تدریج کنار بگذارد، هر یک را به بهانه ای کنار گذاشت. عیب بزرگ این رجال این بود که بعضی دوستان پدرش بودند و برخی روسای پدرش و قبل از او بارها نخست وزیر شده بودند. بعد از این وقایع عده ای از سران احساس خطر کردند، جلسات مشورتی تشکیل دادند و تصمیم گرفتند به دیدار شاه بروند و از او بخواهند در روش مملکت داری خود تجدیدنظر کند و اشخاص فاسد را طرد کند. از جمله این سران [[حسین علا]]، [[عبدالله انتظام]] و ارتشبد هدایت اند که نزد شاه رفتند. در آن زمان سپهبد یزدان پناه به عنوان رئیس بازرسی شاهنشاهی انتخاب شده بود تا تحقیقات وسیعی درباره فساد و نابسامانی ادارات انجام دهد و خودش هم که ادعای فداکاری نسبت به شاه و عشق به وطن داشت، با آنها همگام شد. او مامور شده بود که برای این سران دلسوز وقت ملاقات بگیرد و علت ملاقات را نیز به شاه گفت. شاه از او و آن عده بسیار عصبانی شده و گفت: حالا کار شما به جایی رسیده که می خواهید به من نصیحت کنید! روز بعد حسین علا از وزارت دربار و هدایت از ریاست ستاد معزول شدند و یزدان پناه نیز مدت‌ها مغضوب شاه بود؛ اما به زودی در سلک همراهان و نزدیکان او درآمد.<ref>بهزادی، علی، ''شبه خاطرات''، تهران، بینا، 1375، ج 3، ص238.</ref>
 
== پایان کار ==
سطر ۷۷ ⟵ ۷۶:
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{فرماندهان ستاد مشترک ارتش از سال ۱۳۰۱}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:یزدان‌پناه، مرتضی}}
 
[[رده:زادگان ۱۲۷۳]]
[[رده:درگذشتگان ۱۳۵۱]]
[[رده:اهالی تهران]]
[[رده:درگذشتگان ۱۳۵۱]]
[[رده:زادگان ۱۲۷۳]]
[[رده:وزیران جنگ پهلوی]]