لودویگ فویرباخ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
به نسخهٔ 18638152 ویرایش Rezabot واگردانده شد. (تل)
خط ۳۳:
 
فویرباخ به عنوان عضوی از «[[هگلی‌های جوان]]»، به نقد آنچه که فروکاست هگلی جوهر انسان به خودآگاهی می‌نامید، پرداخت و تلاش نمود تا ارتباط میان [[ایده‌آلیسم]] فلسفی و مذهب را ثابت کند. در رد فلسفه [[هگل]] و دفاع از [[ماتریالیسم]]، نقد [[ایده‌آلیسم]] و مذهب، فویرباخ بر طبیعت «بیولوژیک» خالص و فردی آدمی تأکید کرد. او اندیشه را به صورت فرایندی صرفاً انعکاسی می‌دید و در فهم‌اش از تاریخ یک ایده‌آلیست باقی‌ماند. با این حال نقد او بر ایده‌آلیسم هگلی بستر کار [[مارکس]] و [[انگلس]] را فراهم نمود. فویرباخ که مارکس او را «فاتح راستین فلسفه قدیم» می‌نامید، دو سال پیش از مرگ‌اش به حزب سوسیال دموکراتیک آلمان پیوست، اما از نظر سیاسی فعال نبود و همواره اختلافات خود را با [[مارکس]] حفظ کرد.
هر دوی [[مارکس]] و [[انگلس]] به شدت از فویرباخ تأثیر پذیرفته‌اند، با این حال او را به دلیل [[ماتریالیسم]] برابر ایستا (Gegenstand) محور و منفعلانه‌اش عمیقاً نقد می‌کردند: [[تزهایی درباره فویرباخ]]؛ [[ایدئولوژی آلمانی]]؛ [[لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمانی]] و... . فایر باخ در آخر همه چیز را به غذای انسان محدود می کند و می گوید :غذا جوهر جوهر هاست مثلا مردم ایرلند نمی توانند بر انگلیسی ها پیروز شوند و استقلال یابند چون سبزی جات استفاده میکنند و انگلیسی ها گاو سخاری میخورند و یا کارگران صنعتی نمی توانند بر سرمایه داری پیروز شوند چون سیب زمینی پخته میخورند
در نتیجه نظرات فایر باخ طوری بود که مارکس علیه اوموضع گرفت و گفت خود فایر باخ که مخالف هر گونه مذهبی است خود یک مذهب جدید به وجود آورده
 
== منابع ==