حیدر رقابی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۰:
پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۳۴ از ایران رفت و در کشور آمریکا سرگرم تحصیل در [[دانشگاه کلمبیا]] شد و در رشتهٔ [[حقوق بین‌الملل]] از این مرکز عملی لیسانس و فوق‌لیسانس خود را گرفت؛ ولی چون دست از ستیز با رژیم پس از ۲۸ مرداد برنمی‌داشت، با [[سفارت ایران در آمریکا]] درگیر شد و زمانی که کارشکنی‌های سفارت عرصه را بر او تنگ کرد، به‌ناچار به آلمان رفت و دورهٔ دکترای فلسفه را در دانشگاه [[برلین]] گذرانید؛ و در برلین هم خاموش نماند و «سازمان دانشجویان ملی» را پایه‌ریزی و هفته‌نامه‌ای ۴ صفحه‌ای به‌نام «پیشوا» را منتشر کرد. (این پیش‌نامی بود که دکتر [[حسین فاطمی]] به مصدق داده بود) حیدر رقابی از دوستان نزدیک خسرو قشقایی عضو جبهه ملی ایران بود. در سال‌های آغازین دهه ۴۰ که خسرو قشقایی نشریه باختر امروز را در آلمان منتشر می‌کرد، حیدر رقابی نیز همراه خسرو قشقایی بود. (باختر امروز نشریه دکتر [[حسین فاطمی]] در دوران ملی شدن نفت بود) پایان‌نامه‌ای که رقابی برای گذرانیدن آزمایش دکتری خود نوشت عنوان «مکتب انقلابی ملت‌ها» داشت و در آن پیش‌بینی کرده بود که سرانجام دو آلمان خاوری و باختری دوباره به هم خواهند پیوست. «[[ویلی برانت]]» [[صدراعظم آلمان]]، این پایان‌نامه را به‌صورت کتابی با هزینهٔ خود چاپ کرد. دکتر «حیدر رقابی» سپس از آلمان، دوباره به آمریکا بازگشت و در دانشگاه‌های این کشور با سمت استادی به تدریس «حقوق بین‌الملل» پرداخت.
 
حیدر رقابی پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، بعد از ۲۴ سال دوری از میهن، به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد ولی پس از [[انقلاب فرهنگی]] مانع از ادامه کار او در دانشگاه شدند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاه=|نشانی=http://melliun.org/yaranmos/aa/0930reghabi.htm|عنوان=حیدر رقابی (هاله)|بازبینی=2017-03-19}}</ref>
 
ده سال بعد از این بازگشت، به دلیل [[بیماری سرطان]] طحال در بیمارستان ([[UCLA]]) کالیفرنیا بستری شد. با وخامت حالش، و با توسل به برادرش جهانگیر رقابی، در آخرین روزهای زندگی دوباره به ایران بازگشت و ۲۳ آذر ۱۳۶۶ در تهران درگذشت. مدفن او در گورستان «[[ابن بابویه]]» در شهر ری است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.amordad.net/forum/index.php?topic=1941.0;wap2|عنوان=سراینده یسرایندهٔ "مرا ببوس"|بازبینی=2017-03-19}}</ref> و از آنجا که هرگز ازدواج نکرد بازمانده‌ای ندارد.
 
== شعر مرا ببوس ==
خط ۷۹:
در [[دانشنامه ایرانیکا]] آمده: هنگامی که رقابی پیش از خروج از کشور دوست خود وفادار را برای آخرین بار دید وفادار از او خواست شعری برای موسیقی که اخیراً ساخته بنویسد. رقابی شروع به نوشتن کرد و وعده داد قبل از خروج از کشور آن را به پایان برساند. پس از آن که واپسین شب را با دوست دختر خود به صبح رساند، از فرودگاه زنگ زد و شعری که سروده بود را برای وفادار دیکته کرد که سرشار از کلمات پرشور و پراحساس بودند.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی=Hosayni Dehkordi |نام=Morteza |عنوان=MARĀ BEBUS |نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/mara-bebus |بازبینی=06/06/2016 |اثر= |تاریخ= |ناشر=Encyclopædia Iranica |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد زبان=}}</ref>
 
{{ وسط‌چین}}
مرا ببوس، مرا ببوس
 
خط ۱۱۴:
به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی
 
روشن‌تر دارم...دارم… ها
 
مرا ببوس