گویش دشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز تصویر حذف شده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱:
{{کاربردهای دیگر|دشتی}}
'''گویش دشتی''' گویشی پارسی است که در برخی مناطق [[استان بوشهر]] رواج دارد و حدفاصلی میان گویش هایگویش‌های [[گویش بوشهری|بوشهری]] و گویش بندری و [[اچمی]] محسوب می شودمی‌شود. با [[گویش بهبهانی]] و لهجه اردکانی همبستگی هاییهمبستگی‌هایی دارد. بنظر می رسدمی‌رسد این گویش مستقلامستقلاً از [[فارسی میانه]] محاوره ایمحاوره‌ای پس از [[ساسانیان]] جداشده باشد.
 
== محدوده ==
گویش دشتی، از دقیق‌ترین و از نظر استقلال زبان‌های محلی از خالص‌ترین گویش‌های جنوب ایران است که اغلب کلمات اصیل فارسی در آن وجود دارد. دشتی گویش [[منطقه دشتی]] است که امروزه دو [[شهرستان دشتی]] و [[شهرستان دیر|دیر]] را در بر می گیردمی‌گیرد. نقطه مرکزی این گویش [[مندستان]] (حد فاصل این دو شهرستان است) این گویش در مناطق دیگر استان بوشهر از جمله [[تنگستان]] هم کاربرد دارد و با گویش [[تنگسیری]] نزدیکی زیادی دارد.
شاخه‌های این گویش از حدود جغرافیایی [[منطقه دشتی]] گذشته، تا بنادر ثلاث و توابع آن ادامه دارد و حتی در منطقه کوهستانی [[جم]] و [[ریز]] اغلب کلمات به صورت فصیح کتابی استعمال می‌شود.
 
== شاخصشاخص‌ها ها==
یکی از نشانه‌های اصالت گویش دشتی ([[منطقه دشتی]]) این است که هنوز واژه و لغاتی از زبان پهلوی ساسانی در آن وجود دارد چنان کهچنان‌که در بعضی از روستاه‌های دشتی که کمتر تحت تأثیر زبان عربی و سایر زبان‌های بیگانه قرار گرفته‌اند برخی از کلمات و واژه‌های زبان پهلوی محفوظ مانده‌است. به طور مثال لغت کٌهنه « Kohne » را کوهنه « Kwahne » تلفظ می‌کنند که در زبان پارسی باستان کوهنک « Kwahnak » بوده تنها تغییری که بر این لغت عارض شده تبدیل حرف « کاف » در آخر کلمه به «ها » غیر ملفوظ است یا لغت خوش از خوَش « Xwas » و خورد از خوَرد « Xward » تلفظ می‌کنند هم چنین واژگان « شتر » اشتر « Ostor » اِشتُو « Estow » « شتاب » و ... همگی بازمانده زبان پهلوی جنوبی یعنی زبان رایج روزگار ساسانی است.
 
اگر چه برخی از لغات بیگانه به خصوص عربی و انگلیسی در گویش مردم دشتی و جود دارد و مانند اغلب نقاط گرمسیر، فارسی محلی شکسته است امّا یکی از دقیق‌ترین و از نظر استقلال زبان‌های محلی یکی از خالص‌ترین لهجه‌های جنوب است که روابط دستوری خاصی به خصوص از نظر ارتباط ضمایر به اسم‌ها و افعال در آن به کار رفته و اغلب کلمات اصیل فارسی در آن وجود دارد.
 
== نمونه واژه‌ها ==
بجز حالات دستوری بسیاری از اصطلاحات و کلمات که در این گویش کاربرد دارد شکل بومی شده کلمهٔ پهلوی هستند.مثلا مثلاً حذف نشدن برخی پیشوندها در کلمات و یا برخی پسوندهای انتهایی.
کٌهنه «Kohne» را کوهنه «Kwahne» تلفظ می‌کنند یا لغت خوش از خوَش «Xwas» و خورد از خوَرد «Xward» تلفظ می‌کنند هم چنین واژگان
* اشتر «Ostor» «شتر»
* اِشتُو «Eshtow» «شتاب»
* اِشکم را «شکم»،
* اَور awr «ابر»،
* پار «سال گذشته»،
* پازن «بز نر بزرگ»،
* پریر «Perir» (یک روز بیش از روز گذشته)،
* پَرونگ «Parvang» «کمر بندکمربند مخصوص رفتن بالای درخت خرما»،
* پسین یا پسیند «Pesin» «بعد از ظهر»،
* چاس «Cas » «چاشت»،
* دُوَت «Dovat» «دختر»،
* دروشده «Derowshedeh» «لرزیدن»،
* دُوَش «Dus» «شب، گذشته، دیشب»،
* دُول «Dul» «دَلو»،
* «دولَک» «Dulak» «دَلوچه»،
* دیگ «دیروز»،
* ززو «Zuzu» «جوجه تیغی»،
* سم یا سُمب «Somb» «سُم»،
* گَپ «Gap» حرف و سخن،
* کّپه «Kope » کوپه کردن و انباشتن،
* کلبوک «Kalbuk» مارمولک،
* کلوک «Koluk» خمره سفالینه بزرگ،
* گُت «Got» بزرگ،
* گردیک «Gordik» کلیه،
* گِنِه «Gene » خبیث، نامرغوب، به درد نخور،
* محتک یا مَختَک "Maxtak" مهد، گهواره،
* مُروا «Morva» فال نیک زدن،
* ورزا "Varza" گاو نر؛ و بزرگ.<ref> سعیدی نیا، حبیب الله؛حبیب‌الله؛ تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی دشتی در دوران قاجار و پهلوی (۱۳۸۳)، ص ۳۸۹-۳۹۰۳۸۹–۳۹۰.</ref>
* ورزا "Varza" گاو نر.و بزرگ.
<ref> سعیدی نیا، حبیب الله؛ تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی دشتی در دوران قاجار و پهلوی (۱۳۸۳)، ص ۳۸۹-۳۹۰.</ref>
 
== منابع ==
{{پانویس}}
 
== پیوند به بیرون ==
* [http://web.archive.org/web/20030323165010/http://lexicon.arizona.edu/~iranian/papers/kohan01.pdf توصیف گویش فارسی دشتی] (به انگلیسی)