ویلای من: تفاوت میان نسخه‌ها

جمشید مشکات که یکی دیگر از وراث است سرمیرسد و با فهمیدن اینکه برای رسیدن به ارث عمو باید هنگام مرگ بالای سرش حضور داشته باشد با همسرش سی سی تماس گرفته و او به سرعت خودش را می‌رساند جمشید در ویلا کارهایی می‌کند که همه ارسلان را مقصر می‌دانند، سی سی هم ادعا میکندمی‌کند که بزرگ ویلا است و همه باید از دستوری که او میدهدمی‌دهد پیروی کنند و…

محسن و هما با راهنمایی‌های ارسلان به نیت واقعی جمشید و سی سی پی می‌برند. جمشید و سی سی، شکست خورده از نقشه قبلی، این بار از در دوستی وارد شده و در صدد جلب نظر آن‌ها هستند که هلیا و دخترش وارد میشوندمی‌شوند و دنبال هرمز مشکات می گردندمی‌گردند اما…

بعد از برگزاری مراسم عزاداری برای هرمز مشکات همه منتظرند که صبح فردا، هلیا و دخترش بریژیت ویلا را به قصد فرانسه ترک کنند و حتی جمشید برای آن‌ها بلیط تهیه می‌کند اما ناگهان با واکنش جدیدی از هلیا مواجه می‌شوند او می‌گوید تا ارثیه که از هرمز مشکات به دخترش برژیت نرسد از ویلا بیرون نخواهد رفت و عارف خاتون آبادی برای گرفتن بدهی از مشکات بزرگ سر میرسدمی‌رسد

وصیعت نامه مشکات توسط هدایت پیدا می‌شود و آن دو می‌فهمند که ارثیه به خدمه ویلا تعلق دارد و به علت مهربانی شان، دل شان نمی آمدنمی‌آمد تا آن را جعل کنند پس آن را به هنگامه مهاجر می‌دهند؛ و ارسلان و هدایت توسط لو دادن هولاکو دستگیر می‌شوند و هنگامه مهاجر (نگین معتضدی) آن هارا تبرعه وامی‌دارد.