پرویز قلیچ‌خانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار
خط ۳۴:
پرویز قلیچ‌خانی، یکی از بهترین فوتبالیست‌های تاریخ این ورزش در ایران شناخته می‌شود. پرویز قلیچ خانی، همچنین یک فعال سیاسی است. در مجله آرش، وی به رویدادهای روز ایران، مسائل زندانیان سیاسی و نویسندگان پرداخته است.
 
== تولد و تحصیلات ==
پرویز قلیچ خانی در ۱۳ آذر ۱۳۲۴ در محلهٔ صابون پزخانه - پشت میدان انبار گندم- نزدیک میدان شوش تهران در خانواده‌ای زحمتکش و فقیر متولد شد. وی در ابتدا به والیبال علاقه‌مند بود و به این بازی می‌پرداخت. با دوستانش بصورت پیگیر در محله اش در شهباز جنوبی والیبال بازی می‌کرد. روزی که بازی فوتبال دوستانش را تماشا می‌کرد، به این بازی علاقه‌مند شد و دیگر هیچگاه آن را ترک نکرد. وی در ابتدا در دبیرستان ادیب و در کلاس هفتم به همراه تیم فوتبال این دبیرستان، قهرمان دبیرستان‌های تهران و کشور شد. پس از آن به دبیرستان حکیم رفت و سه سال متوالی نیز به همراه تیم فوتبال این دبیرستان قهرمان شد.
 
== فعالیت‌های ورزشی ==
باشگاه کیان تهران سه تیم فوتبال داشت، که تیم ببر در دسته سوم و تیم البرز در دسته دوم بازی می‌کردند. تیم اصلی باشگاه، «کیان» در دسته اول فوتبال تهران حضور داشت. پرویز در ابتدا با تیم البرز فوتبال نیمه حرفه‌ای خود را با مربی گری علی الهی آغاز کرد. بخاطر مهارت و جنگندگی در فوتبال، منصور امیرآصفی که از بازیگران و مربیان معروف ایران بود، وی را به تیم اصلی کیان منتقل کرد. منصور امیر آصفی در آن زمان دفاع راست تیم ملی بود. پسر تکنیکی و البته جسور تیم البرز بلافاصله به پیراهن راه راه معروف کیان رسید. امیرآصفی همان‌طور که یکبار قلیچ خانی از وی نام برده، نه تنها مربی که معلم و مرشد وی در فوتبال و زندگی بوده است. کیان را یکی از متقدمین روزنامه‌نگاری ورزشی در ایران، صدری میر عمادی پایه‌گذاری کرده بود.
 
== حضور در تیم ملی ==
قلیچ خانی در سن ۱۷ سالگی به کیان پیوست و اولین بازی وی برای کیان در مقابل تیم پرقدرت شاهین بود که باعث درخشش قلیچ خانی در ورزشگاه امجدیه شد. دو سال بعد وی به تیم ملی دعوت شد. در ابتدا به عنوان بازیکن ذخیره در مقابل تیم هندوستان بر روی نیمکت تیم ملی نشست. زمانی که شش نفر از اعضای تیم ملی از شرکت در بازی‌های المپیک توکیو محروم شدند، وی به همراه تیم برای شرکت در المپیک ۱۹۶۴ توکیو به آن کشور رفت. پرویز قلیچ خانی با وجود افراد با سابقه و مسن تر از وی در تیم ملی در هر سه بازی تیم ملی بازی کرد. اگر چه تیم ملی به موفقیتی در این بازی‌ها دست نیافت، اما نام وی با لقب «کیانی شجاع» ورد زبان فوتبال دوستان قرار گرفت. اولین بازی ملی وی در این مسابقات و در برابر تیم ملی آلمان شرقی بود.
 
سطر ۴۶ ⟵ ۴۹:
به همین دلیل نیز، زمانی که تیم باشگاه نورنبرگ آلمان برای یک بازی دوستانه در مقابل تیم منتخب تهران قرار گرفتند، بخاطر بازی بسیار چشم گیر پرویز قلیچ خانی، آنها نیز به وی پیشنهاد پیوستن به تیم شان را دادند؛ که مجدداً با جواب رد قلیچ خانی روبرو شد. سال بعد که برای همان بازی‌های منطقه‌ای تیم ملی به ترکیه رفته بود، از سوی باشگاه بایر مونیخ برای پیوستن به آن باشگاه، پیشنهادی شد. متأسفانه به علت عدم داشتن پاسپورت معمولی وی قادر به ماندن در آلمان نشد. در آن زمان بخاطر کاستن از هزینه‌ها، به بازیکنان، پاسپورت آبی دیپلماتیک می‌دادند که دارای مهلت اعتباری محدودی بود، با داشتن این پاسپورت کسی حتی نمی‌توانست پناهنده شود. این مسئله که برای پرویز قلیچ خانی و جلال طالبی رخ داد، بعدها باعث تلخکامی‌های بسیاری برای این دو بازیکن شد. تربیت بدنی، به این دو قول داده بود که ضررهای مالی از نپیوستن این دو بازیکن به باشگاه‌های خارج را تأمین کند که عملاً این کار را نکرد، حتی پس از فینال جام ملت‌های آسیا که ایران برای اولین بار اول شد و تیمسار خسروانی با زد و بند به مقامی تربیت بدنی رسید. تنها راه دست یابی قلیچ خانی به جبران ضررهای مالی را پیوستن وی به تیم تاج که متعلق به خودش بود، قرار داد که این اولین تغییر باشگاهی پرویز قلیچ خانی شد.
 
مهمترین بازی و گل سرنوشت ساز قلیچ خانی در فینال جام ملت‌های آسیا در سال ۱۳۴۷ و در مقابل اسراییل قهرمان دوره قبل روی داد. اسراییل در ابتدا در نیمه اول گل زد. در نیمه دوم، در ابتدا ایران با گل حسین کلانی موفق به تساوی نتیجه با اسراییل شد. گل دوم ایران با شوت بسیار پرقدرت و سرکش قلیچ خانی، از میانه زمین با پشت سرگذاشتن چند بازیکن حریف، هیچ شانسی به دروازه باندروازه‌بان اسراییل برای مهار آن نداد. در این بازی ایران برای اولین بار قهرمان آسیا شد. این واقعه، موجب شادی بسیاری در ایران و همچنین موجی از روحیات ضد اسراییلی در میان توده مردم گشت. پس از پیروزی مردم به خیابان‌های اطراف ورزشگاه امجدیه آمدند و تا نیمه‌های شب به جشن و پایکوبی پرداختند. از مهمترین وقایع سیاسی در این بازی، حضور هواداران و اعضای هسته‌های مطالعاتی مصطفی شعاعیان بود، که در نقاط مختلف استادیوم امجدیه به شعارهای ضد اسراییلی و طرفداری از فلسطین دست می‌زدند. در این میان عده‌ای از گروه اسلامی مولفه نیز به دفتر هواپیمایی ال عال متعلق به اسراییل در خیابان ویلا حمله بردند و آن را به آتش کشیدند. از مهمترین افراد این واقعه می‌توان از اسدالله لاجوردی نام برد که سال‌ها بعد در رژیم جمهوری اسلامی با عنوان دادستان دادگاه انقلاب اسلامی بسیاری از یاران و همراهان فکری پرویز قلیچ خانی را به جوخه‌های اعدام سپرد.
 
اولین توجه ساواک به قلیچ خانی کمی بعد از این بازی‌ها بود که موجب تقابل وی با فدراسیون فوتبال هم شد، همان‌طور که خود نوشته است:
سطر ۵۶ ⟵ ۵۹:
در زمان عضویت در باشگاه تاج، تیم ارتش قلیچ خانی را برای مسابقات جهانی ارتش به آتن برد. در این مسابقات تیم ارتش ایران با درخشش بسیار قلیچ خانی به مقام سوم رسید و موجب پیشنهاد قراردادی از سوی باشگاه المپیاکوس به وی گردید که مجدداً با عدم همراهی تیمسار خسروانی و همچنین عدم در اختیار داشتن گذرنامه، این پیوستن به نتیجه نرسید.
 
کمی پس از شروع فصل فوتبال در همان سال، پرویز قلیچ خانی بشدت مجروح شد و عمل جراحی روی پای او صورت گرفت و به مدت چند ماه از حضور در بازی‌های فوتبال محروم گشت. این جراحت موجب شد که وی نتواند به همراه تیم تاج در جام باشگاه‌های آسیا شرکت کند و همچنین از دریافت جایزه بهترین بازیکن سال فوتبال محروم شد. در سال ۱۳۵۰ وی به همراه تاج در جام باشگاه‌های آسیا به مقام سوم رسید. در این سال و در مسابقات جام دوستی او به عنوان یار کمکی برای [[باشگاه فوتبال پاس تهران|پاس]] به میدان رفت<ref name="sadr" /> و سال بعد در مسابقات جام ملت‌های آسیا که در بانکوک انجام می‌شد به همراه تیم ملی ایران به مقام قهرمانی دست یافت.
 
پس از جدایی از تاج پرویز به باشگاه عقاب پیوست که به تازگی تشکیل شده بود و مدت دو سال در باشگاه‌های ایران حضور داشت. او بعد از جدایی از تاج که همراه با قهر و دعوا بود در مصاحبه‌ای ادعا کرد «ما در تاج پیش از هر مسابقه‌ای داور را انتخاب می‌کردیم.»<ref name="sadr">{{یادکرد|نویسنده = صدر، حمیدرضا|عنوان = پسری روی سکوها|ناشر = نشر زاوش|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۹۲}}</ref> باشگاه عقاب که متعلق به نیروی هوایی بود را مروتی سرپرستی می‌کرد، وی دوست نزدیک حسین فکری بود. حسین فکری که گرایش‌هایی به حزب توده داشت، مربی محبوب قلیچ خانی بود و به همین دلیل، وی پس از تاج به آن تیم پیوست. مصطفی عرب که درجه دار نیروی هوایی بود، کاپیتان تیم شد. پس از مدتی در تیم عقاب دو دستگی بوجود آمد و بخاطر مخالفت عرب و وفاخواه و چند نفر دیگر با حسین فکری، این تیم عملاً دارای دو تیم به رهبری، قلیچ خانی و عرب شده بود. ایرج دانایی فرد یکی از بازیکنان این تیم و تیم ملی ایران در آن زمان در مصاحبه‌ای می‌گوید:
سطر ۶۲ ⟵ ۶۵:
"یادم می‌آید برای تیم عقاب بازی می‌کردم و آن روزها در تیم دو دستگی بوجود آمده بود. قلیچ خانی تیم خودش را درست کرده بود و مصطفی عرب هم مال خودش را. ما دو تیم داشتیم! چند بازی مانده بود به پایان لیگ و ما با ملوان یازی داشتیم. شب قبل از مسابقه ما را منزل عرب شام دعوت کردند. قرار بر این شد که فردای آن روز تیم عرب به میدان برود. درست قبل از مسابقه خبر آوردند که تیم قلیچ خانی به زمین می‌رود. قلیچ خانی فقط برای اینکه عرب کاپیتان نشود آمد و گفت دانایی فرد را می‌کنیم کاپیتان و می‌رویم به زمین! من مانده بودم چه کار کنم. به پدرم گفتم و ایشان گفت با هر تیمی که به زمین رفت بازی کن. آمدم بازی کنم که عرب پرسید کجا؟ گفتم قرار بر این شده که تیم قلیچ خانی بازی کند. نشان به آن نشانی که من بازی کردم و روز بعد از طرف نیروی هوایی من را فرستادند، جزیره کیش!!"
 
== فعالیت‌های سیاسی و دستگیری ==
یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی وی، دستگیریش در بهمن ماه ۱۳۵۰ توسط ساواک بود. پرویز قلیچ خانی به دلیل گرایش‌های ضد رژیمی و همچنین مطالعه چندین کتاب ممنوعه سیاسی که عمدتاً از منابع مارکسیستی، چینی بودند، مورد بازجویی شدید قرار گرفت. خبر دستگیری وی و مهدی لواسانی بخاطر فعالیت‌های سیاسی در ۲۱ بهمن ۱۳۵۰ منتشر شد. در حالی که پرویز قلیچ خانی یک ماه پیشتر در محل خانه اش و در جلو چشم خانواده اش دستگیر شده بود. پس از مدتی تنها پرویز قلیچ خانی را در یک مصاحبهٔ تلویزیونی با حضور سردبیرانِ چند نشریه ورزشی وادار کردند تا اعلام پشیمانی کند تا چند روز بعد از آن آزاد شود. دستگاه تبلیغاتی رژیم شاه با مهدی لواسانی در محل خانه اش و در کنار خانواده اش مصاحبه نمودند. در آن زمان پرویز قلیچ خانی متأهل و دارای یک دختر دو ساله بود. همان‌طور که وی در سال ۱۳۵۶ و در طی یک اطلاعیه اعلام کرد، یکی از دلایل گرایش سیاسی وی، رستاخیز سیاهکل توسط فداییان خلق بود، همچنان که در این همین سال رژیم با دستگیری تعداد بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق به جنگ این دو سازمان چریکی رفته بود.
 
پرویز قلیچ خانی و مهدی لواسانی از دانشجویان تربیت بدنی در دانشسرای عالی بودند. با فشار بسیار ساواک بر آنها و خانواده‌ها یشان، پرویز ثابتی مأمور امنیتی رژیم و از مدیران بالای ساواک هر دو را جداگانه به مصاحبه تلویزیونی آورد که در برابر مردم از فعالیت‌های ضد رژیم خود معذرت بخواهند. این عمل غیرانسانی رژیم پهلوی که بارها و بارها در رژیم جمهوری اسلامی نیز در مورد دگراندیشان و فعالان سیاسی صورت گرفت، صرفاً در جهت خرد کردن این افراد بود. پس از این مصاحبه‌ها هر دو بخشیده شدند و به آنها اجازه داده شد که مجدداً به فوتبال بپردازند.
 
پیش از مسابقه حساس با [[تیم ملی فوتبال استرالیا]] در رقابت‌های مقدماتی [[جام جهانی فوتبال ۱۹۷۴]] نشریه تاج ورزشی او را «بی وطن» خطاب کرد که جنجال بسیاری ایجاد کرد.<ref name="sadr" />
 
او در ۲۴ مرداد ۱۳۵۳ در جریان پیروزی سه بر صفر [[تیم ملی فوتبال ایران]] برابر [[باشگاه فوتبال فنرباغچه]] یکی از گل‌های ایران را به ثمر رساند.<ref name="sadr" />
 
او در دیدار تیم ملی و برزیل در [[بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۲|المپیک ۱۹۷۲ مونیخ]] یک پنالتی از دست داد.<ref name="sadr" />
 
همچنین در ۳ مرداد ۱۳۵۵ در یک چهارم نهایی [[بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶|المپیک ۱۹۷۶ مونترال]] موفق به بازکردن دروازه تیم [[تیم ملی فوتبال اتحاد جماهیر شوروی|شوروی]] شد.<ref name="sadr" />
 
== منابع ==
سطر ۹۴ ⟵ ۹۸:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:قلیچ‌خانی، پرویز}}
 
[[رده:افراد زنده]]
[[رده:اهالی تهران]]