نقد بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
SHARV (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
SHARV (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏نفی ختم نبوت: اصلاح املا
خط ۱۱:
خاتم از ریشه ختم به معنی پایان است و طبق تصریح لغت شناسان مشهور عرب در زبان عربی به دو صورت خاتِم (به کسر تاء) و خاتَم (به فتح تاء) به کار می‌رود. خاتِم (به کسر تاء) به معنی ختم‌کننده و پایان‌بخشنده است و خاتَم (به فتح تاء) به معنی آخر و آخرین است.<ref>{{یادکرد وب | تاریخ بازبینی=۲۷ آوریل ۲۰۱۴ | عنوان=خاتمیت؛ نفی مسلک باب و بهاء | ناشر=مجله زمانه شماره 61 | نشانی=http://zamane.info/1390/05/خاتمیت؛-نفی-مسلک-باب-و-بهاء/}}</ref>
 
در روایات ذکر شده از ائمه شیعه نیز برخاتمبر خاتم بودن پیامبر اسلام تصریح شده است. از جمله علی بن ابیطالب در خطبه‌ای گفت:
* «الی ان بعث الله محمداً رسول‌الله صلی الله علیه و آله لانجاز عِدَتِه و تمام نبوّته (تا آنکه خداوند، رسول خود محمد (ص) را برای محقق ساختن وعدهٔ خود و اتمام کار نبوت برانگیخت).»
* در خطبه ۷۲: «اللهم… اجعل شرایف صلواتک… علی محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق و الفاتح لما انغلق (بار خدایا… بهترین درودهایت… را بر محمد، بنده و رسولت، فرست که خاتم پیامبران پیشین است و گشایندهٔ درهای بسته).»
خط ۱۷:
* در خطبهٔ ۱۷۳: «امین وحیه و خاتم رسله (پیامبر امانتدار وحی الهی و خاتم رسولان او بود).»
 
در این میان چند فرقه از جمله بابیه و بهائیه و قادیانی این اصل راانکار کردند تا زمینه برای پیدایش دیدگاهشان محیامهیا شود. نشنانه‌های مربوط به ظهور مهدی موعود در میان مسلمانان به شکلی است که راه را بر هر ادعای باطلی بسته است و گرچه در قرون مختلف تعدادی ادعای مهدویت کرده‌اند اما تا کنون هیچ‌یک موفق به گسترش و نفوذ در میان مسلمانان نشده‌اند.
 
اثبات ادعای رسالت برای رهبران آیین بهائی، با توجه به مخاطبان اصلی آنها، مسلمانان و بویژهبه‌ویژه شیعیان، ممکن نبود و مبلغان و مدافعان بهائی به رغم تلاش بسیار برای استدلالی کردن این ادعا، در اثبات مدعا درماندند و غالباً به شیوه‌های خاص برای تأیید درستیِ دین جدید روی آوردند. مهمترین برهان ایشان، کثرت آیات و نوشته‌های میرزاحسینعلی و نیز گسترش آیین بهائی بود با عنوان دلیل تقریر؛ در کتابهای ناظر به استدلالهای بهائیان، این دو استدلال نقد و رد شده است.<ref name="ISLAMICA">{{یادکرد وب | تاریخ بازبینی=۲۸ آوریل ۲۰۱۴}}</ref>
 
تمام علمای اسلام اعم از شیعه و سنی بر علیه آنان موضع گرفته‌اند. کتب مختلفی توسط شیعه و سنی در رد آنان نگاشته شده است. (برای نمونه رجوع کنید به مصوبة شورای مجمع فقه اسلامی در ۱۸ تا ۲۳ بهمن ۱۳۶۶/ ۶ تا ۱۱ فوریة ۱۹۸۸ در [[سازمان کنفرانس اسلامی]]. مجمع فقه اسلامی، ص ۸۴–۸۵، که «ادعای رسالت بهاءاللّه و نزول وحی بر وی» و دیگر باورهای بهائی را مصداق «انکار ضروریات دین» دانسته است).