فلسفه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار
خط ۹:
 
==== یونان باستان ====
ریشه فلسفه سیاست در غرب به فلسفه یونان باستان بازمی‌گردد، جایی که فلسفه سیاست با کتاب [[جمهوری]] [[افلاطون]] در قرن چهارم پیش از میلاد شروع شد.<ref name="Sahakian 1993 59">{{cite book| last = Sahakian| first = Mabel Lewis| title = Ideas of the great philosophers| url = http://books.google.com/?id=Vi7cQMw8SwYC&pg=PA59| year = 1993| publisher = Barnes & Noble Publishing| isbn = 978-1-56619-271-2| page = 59| quote = ...Western philosophical tradition can be traced back as early as Plato (427-347B.C.).}}</ref> [[یونان باستان]] توسط شهر-دولت‌هایی احاطه شده بود که هر یک از آن‌ها شکل خاص و مختلفی از سازمان سیاسی را در شهر خود اعمال می‌کردند. این اقسام حکومت‌ها توسط افلاطون به چهار گروه دسته‌بندی شد: [[تیموکراسی]]، [[استبداد]]، [[دموکراسی]] و [[اولیگارشی]]. یکی از مهم‌ترین کارهای کلاسیکی که در زمینه فلسفه سیاست انجام شده است، جمهوری افلاطون است،<ref name="Sahakian 1993 59" /> که توسط [[ارسطو]] در کتاب سیاست پی گیری و ادامه داده شد.<ref>{{cite book| last = Kraut| first = Richard| title = Aristotle: political philosophy| url = http://books.google.com/?id=9BDmX3FBbS4C&pg=PA3| year = 2002| publisher = Oxford University Press| isbn = 978-0-19-878200-1| page = 3| quote = To understand and assess Aristotle's contributions to political thought...}}</ref> فلسفه سیاسی رومی نیز به شدت از [[رواقیون]] تأثیر پذیرفته است که توسط فیلسوف و سخنران رومی، [[سیسرو]] کامل و مدون شد.<ref>{{cite book| last = Radford| first = Robert T.| title = Cicero: a study in the origins of republican philosophy| url = http://books.google.com/?id=1cKLGcvuYxQC&pg=PA1| year = 2002| publisher = Rodopi| isbn = 978-90-420-1467-1| page = 1| quote = His most lasting political contribution is in his work on political philosophy.}}</ref>
 
==== شبه قاره هند باستان و فلسفه هندو ====
خط ۶۱:
در [[امپراتوری عثمانی]] چنین اصلاحات اندیشه‌ای تا مدت‌ها بعد تر رخ نداد و چنین اندیشه‌هایی وارد خرد جمعی مردم این امپراتوری نشد. هم چنین این اندیشه‌ها و نظریات وارد اندیشه‌های اقوام بومی دنیای جدید –قاره امریکا- نیز نشد و تمدن‌های این سرزمین از جمله [[آزتک]]، [[مایا]]، [[اینکا]]، [[موهیکان]]، [[دلاوار]]، [[هورون]] و به ویژه [[ایرکوییز]]‌ها هم چنان بر نسق سابق خویش باقی‌ماندند. در این میان به ویژه فلسفه ایرکوییزها موارد زیادی را وارد اندیشه‌های مسیحی در آن زمان کرد و در واقع در موارد بسیاری بر بعضی از نهادهایی که در نظام [[ایالات متحده]] بر گرفته شدند، تأثیر گذاشت؛ برای مثال، [[بنجامین فرانکلین]] به شدت از بعضی از روش‌های کنفدراسیونی ایرکوییزها تمجید می‌کرد، و بسیاری از ادبیات آمریکایی در اوایل بر فلسفه سیاسی بومیان تأکید داشتند.<ref>{{cite book| last = Johansen| first = Bruce Elliott| title = Native American political systems and the evolution of democracy| url = http://books.google.com/?id=H593mgxQNu4C&pg=PA69| year = 1996| publisher = Greenwood Publishing Group| isbn = 978-0-313-30010-3| page = 69| quote = ...the three-tier system of federalism...is an inheritance of Iroquois inspiration}}</ref>
 
=== صنعتی سازیصنعتی‌سازی و دوران جدید ===
مطرح طرینمطرح‌ترین اندیشه‌های قرن بیستم، [[لیبرالیسم]]، [[فاشیسم]] و [[مارکسیسم]] بودند. مارکسیسم در این میان به واسطه انتقادهای [[کارل مارکس]] از [[سرمایه داری]] پدید آمد و توسط [[فردریش انگلس]] توسعه یافت. [[انقلاب صنعتی]] باعث وقوع انقلابی در زمینه اندیشه سیاسی شد. در این دوره شهرنشینی و سرمایه داری شکل جوامع بشری را به کل تغییر داده بودند. در این دوره جنبش‌های سوسیالیستی شروع به شکل گیری کردند و در اواسط قرن نوزدهم مارکسیسم توسعه یافت و [[سوسیالیسم]] توانست مقداری از حمایت‌های مردمی را به دست آورد که البته بیشتر طرفداران آن طبقه کارگران بودند. اصولی که مارکس در اندیشه‌های خود ترسیم کرده بود در قرن بیستم توسط افرادی چون [[ولادیمیر لنین]]، [[مائو زدونگ]]، [[هو چی مین]] و [[فیدل کاسترو]] به کار بسته شد. گرچه می‌توان گفت که فلسفه تاریخ [[هگل]] شبیه به فلسفه تاریخ [[کانت]] بود و نظریه انقلابی مارکس بر پایه دیدگاه کانت از تاریخ بود ولی برخلاف مارکس که به [[مادی گرایی تاریخی]] معتقد بود هگل به [[پدیدار شناسی روح]] معتقد بود.<ref>{{cite book| last = Kain| first = Philip J.| title = Marx and modern political theory| url = http://books.google.com/?id=kvG8DVBeT9QC&pg=PA1| year = 1993| publisher = Rowman & Littlefield| isbn = 978-0-8476-7866-2| pages = 1–4| quote = Some of his texts, especially the ''[[مانیفست حزب کمونیست|Communist Manifesto]]'' made him seem like a sort of communist Descartes...}}</ref> با ادامه این اوضاع در اواخر قرن نوزدهم سوسیالیسم و اتحادیه‌های تجاری پای ثابت فضای سیاسی بودند. به علاوه، شاخه‌های متعدد [[آنارشیسم]] با متفکران نظیر [[میخائیل باکونین]]، [[پیر جوزف پرودهون]] و [[پیتر کروپوتکین]] و اصناف گرایی نیز پا به عرصه وجود گذاشتند. در دنیای انگلو آمریکایی در فاصله زمان قرن‌های نوزدهم تا بیستم نظریات ضد امپریالیستی از سویی و پلورالیستی از سوی دیگر نیز وارد ادبیات و فضای سیاسی شدند.
 
[[جنگ جهانی اول]] نقطه عطفی در تاریخ بشریت بود. انقلاب ۱۹۱۷ [[روسیه]] (و دیگر انقلاب‌های مشابه کم و بیش موفق در اروپا) باعث پدیدآیی کمونیسم شدند و در منطقه روسیه به ویژه باعث پیدایش [[لنینیسم]] شدند، و در مقیاسی کوچک‌تر نیز [[لوکزامبورگیسم]] پا به عرصه وجود گذاشت. در همین زمان احزاب سوسیال دموکرات برای اولین بار توانستند برنده انتخابات‌ها باشند و دولت‌هایی را تشکیل دهند.<ref>{{cite book| last = Aspalter| first = Christian| title = Importance of Christian and Social Democratic movements in welfare politics| url = http://books.google.com/?id=vouKut-RAYoC&pg=PA70| year = 2001| publisher = Nova Publishers| isbn = 978-1-56072-975-4| page = 70| quote = The pressing need for universal suffrage...}}</ref> با این وجود گروهی از اقتصاددانان اروپای مرکزی که توسط اعضای [[مکتب اتریش]] از جمله [[لودویگ فون میزس]] و [[فردریش هایک]]، هدایت می‌شدند، ایده‌هایی جدید را در مقابله با اندیشه کمونیسم مطرح کردند و با تعاریف و مطالعات دقیق بسیار کمونیسم و سوسیالیسم را نمونه‌هایی جدید از دیکتاتوری و تمامیت خواهیتمامیت‌خواهی معرفی کردند.<ref>[http://mises.org/etexts/austrian.asp What is Austrian Economics?], [[مؤسسه لودویگ فن میزس|Ludwig von Mises Institute]].</ref><ref>{{cite book| author = Richard M. Ebeling| title = Austrian economics and the political economy of freedom| year = 2003| publisher = Edward Elgar Pub| isbn = 978-1-84064-940-6}}</ref>
 
== فلسفه سیاسی معاصر ==
خط ۷۷:
همزمان با رشد اندیشه‌های تحلیلی در فضای فکری انگلو امریکاییی، در اروپا نیز مکاتب جدید فلسفی پایه‌گذاری شدند و شروع به انتقاد از وضعیت موجود جوامع آن زمان اروپا در میان سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ کردند. بیشتر این مکاتب المان‌هایی را از تحلیل‌های اقتصادی مارکسیستی گرفته و آن‌ها را با تاکیدهای بیشتر فرهنگی و نظری همراه کردند. یکی از شاخص‌ترین این مکاتب، [[مکتب فرانکفورت]] بود که اندیشمندانی نظیر [[هربرت مارکوزه]]، [[تئودور آدورنو]]، [[ماکس هورکهایمر]] و [[یورگن هابرماس]] را داشت و سعی در تلفیق دیدگاه‌های مارکسیستی و فرویدی داشتند. جدا از این اندیشمندان در سراسر اروپا اندیشمندان دیگری نیز بودند که از بازگشت به [[هگل]] دم می‌زدند و پیرو و بانیان مکتب [[ساختارگرایی]] بودند، متفکرانی نظیر [[ژیل دلوز]]، [[میشل فوکو]]، [[کلود لیفورت]] و [[ژان بودریار]].
 
اندیشمند دیگر که اندیشه‌ای مهم در این دوره از خود ارائه کرد، [[چارلز بلتبرگ]] بود که میان چهار فلسفه سیاسی معاصر تمایز قائل شد: [[بی طرفیبی‌طرفی گرایی]]، [[پست مدرنیسم]]، [[پلورالیسم]] یا کثرت گرایی و [[میهن‌پرستی]].
 
در این زمان رابطه‌ای مفید میان اندیشمندان فلسفه سیاسی و نظریه پردازان [[روابط بین‌الملل]] وجود داشت. ظهور [[جهانی سازی]] ایجاد کننده نیاز برای یک چهارچوب معمول بین‌المللی بود و نظریه‌های سیاسی پا به عرصه گذاشتند تا خلأ موجود را پر کنند.
خط ۱۰۶:
* [[توماس هابز]]: وی بیش از همه چیز بر این موضوع متمرکز بود که [[قرارداد اجتماعی]] که توجیه کننده اقدامات حاکمان است، می‌تواند داخل در مفهوم حاکمیت تعبیر شود.
* [[دیوید هیوم]]: وی از منتقدین [[قرارداد اجتماعی]] [[جان لاک]] و سایرین بود که معتقد بودند زندگی انسان بر پایه یک قرارداد واقعی است. هیوم یک واقع گرا بود. وی هم چنین معرف مفهوم فایده بود که بعد ترها توسط [[جرمی بنتام]] مورد تفسیر و تفصیل قرار گرفت.
* [[توماس جفرسون]]: یک سیاستمدار و یک متفکر علم سیاست در دوره روشنگری آمریکا بود که فلسفه [[توماس پین]] را با تکیه بر جمهوری خواهیجمهوری‌خواهی در [[ایالات متحده]] گسترش داد. وی بیش از همه به خاطر [[اعلامیه استقلال ایالات متحده]] معروف است.
* [[ایمانوئل کانت]]: وی می‌گفت که مشارکت در [[جامعه مدنی]] نه آن چنان‌که هابز می‌گفت به خاطر برآوردن منافع شخصی، بلکه به خاطر یک وظیفه اخلاقی است. وی اولین متفکر مدرن است که تمام و کمال به تحلیل ساختار و معنای تعهد و وظیفه دست زد. وی معتقد بود که نهادهای بین‌المللی برای برقراری صلح جهانی مورد نیاز هستند.
* [[پیتر کروپوتکین]]: یکی از متفکرین کلاسیک آنارشیست و مشهورترین نظریه‌پرداز آنارکوکمونیسم.