== خلاصه داستان ==
پس از جنگ "ايليون"«ایلیون» و سوختن شهر "تروى"«تروی»، اهالىاهالی آن به هر سوىسوی مهاجرت كردندکردند. از جمله "«انئاس "» و يارانشیارانش به سوىسوی ايتالياایتالیا بادبان كشيدندکشیدند. اما ايزدبانوایزدبانو "يونو"«یونو» كهکه به سبب حسادت ديريندیرین به زيبايىزیبایی "«ونوس "» ايزدبانوىایزدبانوی زيبايى،زیبایی، دشمن تروجان هاتروجانها بود، كشتىکشتی ايشانایشان را دستخوش طوفان گرداند تا غرقشان کند. ونوس كهکه مادر انئاس نيزنیز هست، به کمک پسرش شتافت و كشتىکشتی او را به ساحل كارتاژکارتاژ انداخت. انئاس و يارانشیارانش به نزد "«دیدون "» شهبانوی كارتاژکارتاژ رفتند و از او براىبرای رفتن به ايتالياایتالیا يارىیاری طلبيدندطلبیدند. <ref name="Kazzazee" />▼
ونوس از بيمبیم آن كهکه يونویونو باز دخالت كندکند و جان انئاس و یارانش را به خطر اندازد، پسر ديگردیگر خود "كوپيدو"«کوپیدو»، ايزدایزد عشق را روانئاس مى كندمیکند تا در هيئتهیئت كودكىکودکی حامل هدايا،هدایا، در مجلس بزم بر زانوىزانوی شهبانوىشهبانوی كارتاژکارتاژ نشسته، عشق انئاس را در سينهسینه او بدمد. شهبانو ديدوندیدون كهکه اينكاینک عاشق انئاس شده، از او درخواست مى كندمیکند كهکه داستان جنگ تروىتروی را بازگو كندکند. ▼
▲پس از جنگ "ايليون" و سوختن شهر "تروى"، اهالى آن به هر سوى مهاجرت كردند. از جمله "انئاس" و يارانش به سوى ايتاليا بادبان كشيدند. اما ايزدبانو "يونو" كه به سبب حسادت ديرين به زيبايى "ونوس" ايزدبانوى زيبايى، دشمن تروجان ها بود، كشتى ايشان را دستخوش طوفان گرداند تا غرقشان کند. ونوس كه مادر انئاس نيز هست، به کمک پسرش شتافت و كشتى او را به ساحل كارتاژ انداخت. انئاس و يارانش به نزد "دیدون" شهبانوی كارتاژ رفتند و از او براى رفتن به ايتاليا يارى طلبيدند.
▲ونوس از بيم آن كه يونو باز دخالت كند و جان انئاس و یارانش را به خطر اندازد، پسر ديگر خود "كوپيدو"، ايزد عشق را روانئاس مى كند تا در هيئت كودكى حامل هدايا، در مجلس بزم بر زانوى شهبانوى كارتاژ نشسته، عشق انئاس را در سينه او بدمد. شهبانو ديدون كه اينك عاشق انئاس شده، از او درخواست مى كند كه داستان جنگ تروى را بازگو كند.
انئاس، داستان واپسينواپسین روز جنگ تروىتروی را باز مى گويدبازمیگوید: يونانيانیونانیان اسبىاسبی چوبىچوبی را با دلاورتريندلاورترین مردان خود پر مى كنندمیکنند و بر در تروی گذاشته، ساحل را تركترک مى كنندمیکنند. جاسوسىجاسوسی يونانىیونانی در لباس يكیک فرارى،فراری، به تروجانتروجانها هامیگوید مىکه گويد كه ايناین اسب پيشكشپیشکش يونانيانیونانیان به ايزدبانويىایزدبانویی است كهکه به معبدش توهينتوهین كرده اند،کردهاند، و خود به سرعت به يونانیونان بازگشته اندبازگشتهاند تا تنديستندیس خدايانخدایان خود را همراه آورند تا مگر به شفاعت آن هاآنها از خشم ايزدبانوایزدبانو در امان بمانند.بمانند؛ و اگر تروجان هاتروجانها آن اسب پيشكشىپیشکشی را وارد شهر خود كنند،کنند، ايزدبانوایزدبانو بر يونانيانیونانیان خشم خواهد گرفت. ▼
تروجان هاتروجانها اسب را وارد شهر مى كنند،میکنند، و نيمهنیمه شب مردان يونانىیونانی از آن به در ريخته،ریخته، تروىتروی را به آتش مى كشندمیکشند. انئاس با دليرى مىدلیری جنگدمیجنگد و در ميانهمیانه نبرد چشمش به "«هلن "» زيباروىزیباروی كهکه مسبب تمام ايناین فجايعفجایع است مى افتدمیافتد و قصد كشتنشکشتنش را مى كند،میکند، اما مادرش ونوس او را باز مى داردبازمیدارد و به حفظ خانواده و گريزگریز از شهر مى خواندمیخواند. انئاس با خانواده اش و كسانىکسانی كهکه بعدتر به او مى پيوندندمیپیوندند از تروىتروی ويرانویران مى گريزدمیگریزد. <ref name="Kazzazee" />▼
'''کتاب سوم'''
▲انئاس، داستان واپسين روز جنگ تروى را باز مى گويد: يونانيان اسبى چوبى را با دلاورترين مردان خود پر مى كنند و بر در تروی گذاشته، ساحل را ترك مى كنند. جاسوسى يونانى در لباس يك فرارى، به تروجان ها مى گويد كه اين اسب پيشكش يونانيان به ايزدبانويى است كه به معبدش توهين كرده اند، و خود به سرعت به يونان بازگشته اند تا تنديس خدايان خود را همراه آورند تا مگر به شفاعت آن ها از خشم ايزدبانو در امان بمانند. و اگر تروجان ها آن اسب پيشكشى را وارد شهر خود كنند، ايزدبانو بر يونانيان خشم خواهد گرفت.
انئاس و يارانشیارانش در جستجوىجستجوی سرزمينىسرزمینی كهکه شهر تازه خود را بر آن بنا كنند،کنند، ابتدا به "«تراس "» مى روند،میروند، اما وقتىوقتی انئاس مى خواهدمیخواهد گياهىگیاهی خون چكانچکان را بكند،بکند، آوازىآوازی از بن آن بر مى آيدمیآید و خود را روح يكىیکی از يارانیاران انئاس معرفىمعرفی مىمیکند كند كهکه به دست تراسيانتراسیان كشتهکشته شده است و ايناین گياهگیاه از جسد او رسته. ▼
▲تروجان ها اسب را وارد شهر مى كنند، و نيمه شب مردان يونانى از آن به در ريخته، تروى را به آتش مى كشند. انئاس با دليرى مى جنگد و در ميانه نبرد چشمش به "هلن" زيباروى كه مسبب تمام اين فجايع است مى افتد و قصد كشتنش را مى كند، اما مادرش ونوس او را باز مى دارد و به حفظ خانواده و گريز از شهر مى خواند. انئاس با خانواده اش و كسانى كه بعدتر به او مى پيوندند از تروى ويران مى گريزد.
انئاس از ترس خيانتخیانت تراسيانتراسیان از تراس می گریزدمیگریزد و خدايانخدایان او را به ايتالياایتالیا رهنمون مى شوندمیشوند. در راه ايتالياایتالیا در جزيره هاىجزیرههای مختلف سرگردان مى شود،میشود، گاه با "هارپى"«هارپی» ها كركسانىکرکسانی با چهره ىچهرهٔ دختران، رو به رو مى شود،میشود، گاه با "كوكلوپس"«کوکلوپس» ها غول هاىغولهای يكیک چشم و گاه از "خاروپيدس"«خاروپیدس» هيولاىهیولای دريادریا مى گريزدمیگریزد: سرگذشت هايىسرگذشتهایی كهکه پيشپیش از ايناین "اوليس"«اولیس» از سر گذرانده. داستان انئاس با رسيدنرسیدن به كارتاژکارتاژ پايانپایان مى يابدمییابد. <ref name="Kazzazee" />▼
'''كتابکتاب سومچهارم'''
انئاس و دیدون شاهبانوی کارتاژ سرمست از دلدادگی با یکدیگر عشق میورزند. انئاس از ادامهٔ سفر منصرف میشود و این خبر به ژوپیتر میرسد. ژوپیتر انئاس را باز به سوی ایتالیا و پادشاهی موعود میخواند. انئاس بی درنگ کارتاژ را ترک میکند و دیدون شاهبانوی کارتاژ خود را میکشد. این چنین دشمنی دیرینه روم و کارتاژ آغاز میشود.<ref name="Kazzazee" />
▲انئاس و يارانش در جستجوى سرزمينى كه شهر تازه خود را بر آن بنا كنند، ابتدا به "تراس" مى روند، اما وقتى انئاس مى خواهد گياهى خون چكان را بكند، آوازى از بن آن بر مى آيد و خود را روح يكى از ياران انئاس معرفى مى كند كه به دست تراسيان كشته شده است و اين گياه از جسد او رسته.
▲انئاس از ترس خيانت تراسيان از تراس می گریزد و خدايان او را به ايتاليا رهنمون مى شوند. در راه ايتاليا در جزيره هاى مختلف سرگردان مى شود، گاه با "هارپى"ها كركسانى با چهره ى دختران، رو به رو مى شود، گاه با "كوكلوپس"ها غول هاى يك چشم و گاه از "خاروپيدس" هيولاى دريا مى گريزد: سرگذشت هايى كه پيش از اين "اوليس" از سر گذرانده. داستان انئاس با رسيدن به كارتاژ پايان مى يابد.
'''كتاب چهارم'''
انئاس و ديدون شاهبانوى كارتاژ سرمست از دلدادگى با يكديگر عشق مى ورزند. انئاس از ادامه ى سفر منصرف مى شود و اين خبر به ژوپيتر مى رسد. ژوپيتر انئاس را باز به سوى ايتاليا و پادشاهى موعود مى خواند. انئاس بى درنگ كارتاژ را ترك مى كند و ديدون شاهبانوى كارتاژ خود را مى كشد. اين چنين دشمنى ديرينه روم و كارتاژ آغاز مى شود.
انئاس و يارانش به "سيسيل" مى رسند و براى بزرگداشت خدايان، مسابقاتى برگزار مى كنند. در همين حين زنان تروجان خسته از سفر بى پايان، به قصد اين كه در سيسيل بمانند و باز سرگردان درياها نشوند، كشتى ها را به آتش مى كشند. ژوپيتر بارانى مى فرستد و بعضى از كشتى ها را نجات مى دهد. از آن جا كه تعداد كشتى ها كاسته شده است، انئاس ناگزير پيران و ناتوانان را در سيسيل باقى مى گذارد و با زبده ترين مردان و زنانش راهى ايتاليا مى شود. ▼
▲انئاس و يارانشیارانش به "سيسيل"«سیسیل» مى رسندمیرسند و براىبرای بزرگداشت خدايان،خدایان، مسابقاتىمسابقاتی برگزار مى كنندمیکنند. در همينهمین حينحین زنان تروجان خسته از سفر بىبی پايان،پایان، به قصد ايناین كهکه در سيسيلسیسیل بمانند و باز سرگردان درياهادریاها نشوند، كشتى هاکشتیها را به آتش مى كشندمیکشند. ژوپيترژوپیتر بارانىبارانی مى فرستدمیفرستد و بعضىبعضی از كشتى هاکشتیها را نجات مى دهدمیدهد. از آن جا كهکه تعداد كشتىکشتیها ها كاستهکاسته شده است، انئاس ناگزيرناگزیر پيرانپیران و ناتوانان را در سيسيلسیسیل باقىباقی مى گذاردمیگذارد و با زبده ترينزبدهترین مردان و زنانش راهىراهی ايتالياایتالیا مى شودمیشود. <ref name="Kazzazee" />
'''کتاب ششم'''
انئاس به راهنمایی "«سیبیل"»، راهبه غیبگو، به جهان زیرین سفر می کندمیکند تا روح پدرش را ببیند. پس از گذر از رودخانه ورودی جهان زیرین، از میان ارواح سرگردان (کسانی که خودکشی کرده اندکردهاند یا بدون گور مانده اندماندهاند) می گذردمیگذرد و روح دیدون شهبانوی کارتاژ را می بیندمیبیند. سپس از برابر دروازه دوزخ می گذردمیگذرد و راهبه که راهنمای اوست، شمه ایشمهای از عذاب هایعذابهای دوزخیان را باز می گویدبازمیگوید.
سپس به بهشت می رسد و در آن جا با روح پدرش ملاقات می کند. پدرش روح فرزندانی که قرار است از نسل انئاس پدید آیند و روم را به بزرگی برسانند به او نشان داده و او را با مژده بزرگی، به ادامه سفرش به سوی ایتالیا ترغیب می کند. انئاس باز می گردد و بی درنگ به سوی ایتالیا بادبان می کشد. ▼
▲سپس به بهشت می رسدمیرسد و در آن جا با روح پدرش ملاقات می کندمیکند. پدرش روح فرزندانی که قرار است از نسل انئاس پدید آیند و روم را به بزرگی برسانند به او نشان داده و او را با مژده بزرگی، به ادامه سفرش به سوی ایتالیا ترغیب می کندمیکند. انئاس باز می گرددبازمیگردد و بی درنگ به سوی ایتالیا بادبان می کشدمیکشد. <ref name="Kazzazee" />
'''کتاب هفتم'''
انئاس به ایتالیا می رسدمیرسد و قصد آن دارد که با دختر "لاتینوس" پادشاه "لاتین" هاها - از اقوام ساکن ایتالیا - ازدواج کند تا بر قدرتش در آن دیار افزوده شود. اما ایزدبانو یونو که از موفقیت انئاس و سازگاری سرنوشت با او خشمگین است، می کوشدمیکوشد که این موفقیت را هر چه بیشتر تیره سازد. پس با یاری ایزدبانو "آلکتوی" دوزخی، جنگ و خونریزی را در میان ایتالیایی هاایتالیاییها و تروجان ها میتروجانها پراکندمیپراکند. از جمله "ترونوس" پادشاه "روتولی" هاها - از اقوام ساکن ایتالیا - که قرار بود با دختر لاتینوس ازدواج کند، خشمگین به جنگ انئاس می آیدمیآید.<ref name="Kazzazee" />
'''کتاب هشتم'''
انئاس برای مقابله با ایتالیاییان، با دشمن آن هاآنها پادشاه "«اواندر"» هم پیمان می شودمیشود. اواندر برای او تاریخچه سرزمین ایتالیا را باز می گویدبازمیگوید: از دورانی که "«ساتورن"» مردمان وحشی آن دیار را قانون بخشید و بر ایشان حکومت کرد، تا دورانی که "«هرکول"» دیو هولناک ساکن در آن دیار را کشت. پس از اواندر، دشمنان دیگر ایتالیا نیز با انئاس متحد می شوندمیشوند.
ونوس از شوی خود، "ولکان" ایزد آتش و صنعت، می خواهد که برای فرزندش انئاس، اسلحه و زره بسازد و ولکان می پذیرد و بر آن ها تمام تاریخ آینده روم را حکاکی می کند و انئاس سرنوشت نسل های آینده را بر دوش می اندازد. ▼
'''كتاب نهم'''
ايتالياييان - لاتین ها و روتولی ها - از غيبت انئاس استفاده كرده شهر او را محاصره مى كنند. جنگی سخت در می گیرد. ▼
▲ونوس از شوی خود، "«ولکان "» ایزد آتش و صنعت، می خواهدمیخواهد که برای فرزندش انئاس، اسلحه و زره بسازد و ولکان می پذیردمیپذیرد و بر آن هاآنها تمام تاریخ آینده روم را حکاکی می کندمیکند و انئاس سرنوشت نسل هاینسلهای آینده را بر دوش می اندازدمیاندازد. <ref name="Kazzazee" />
'''كتابکتاب دهمنهم'''
▲ايتالياييانایتالیاییان - لاتین هالاتینها و روتولی هاروتولیها - از غيبتغیبت انئاس استفاده كردهکرده شهر او را محاصره مى كنندمیکنند. جنگی سخت دردرمیگیرد.<ref میname="Kazzazee" گیرد./>
انئاس با هم پیمانانش باز می گردد. سپاهیان ایتالیایی از دوسو محاصره می شوند و نبرد به سود تروجان ها می گردد. ایزدبانو یونو از ژوپیتر می خواهد که لااقل ترونوس پادشاه روتولی ها که از تیره خدایان است جان به در برد. پس ابری را به شکل انئاس می سازد و ترونوس به خیال این که انئاس را دنبال می کند، ابر را تعیب کرده، به کشتی ای وارد می شود. کشتی حرکت کرده از صحنه جنگ دور می شود. ▼
'''کتاب دهم'''
▲انئاس با هم پیمانانش باز می گرددبازمیگردد. سپاهیان ایتالیایی از دوسو محاصره می شوندمیشوند و نبرد به سود تروجانتروجانها ها می گرددمیگردد. ایزدبانو یونو از ژوپیتر می خواهدمیخواهد که لااقل ترونوس پادشاه روتولی هاروتولیها که از تیره خدایان است جان به در برد. پس ابری را به شکل انئاس می سازدمیسازد و ترونوس به خیال این که انئاس را دنبال می کند،میکند، ابر را تعیب کرده، به کشتی ای وارد می شودمیشود. کشتی حرکت کرده از صحنه جنگ دور می شودمیشود. <ref name="Kazzazee" />
تروجان ها به شهر لاتین ها حمله برده، محاصره کنندگان خود را محاصره می کنند. جنگ در می گیرد و عاقبت بنا بر آن می شود که انئاس و ترونوس نبرد تن به تن کنند و نتیجه جنگ را تعیین نمایند. ▼
▲تروجان هاتروجانها به شهر لاتین هالاتینها حمله برده، محاصره کنندگان خود را محاصره می کنندمیکنند. جنگ در می گیرددرمیگیرد و عاقبت بنا بر آن می شودمیشود که انئاس و ترونوس نبرد تن به تن کنند و نتیجه جنگ را تعیین نمایند. <ref name="Kazzazee" />
'''كتابکتاب دوازدهم'''
نبرد تن به تن در می گیرد،درمیگیرد، و انئاس ترونوس را به قتل می رساندمیرساند. <ref name="Kazzazee">ویرژیل، انه اید،انهاید، میرجلال الدین کزازی، نشر مرکز</ref>
== انهاید و فروید ==
|