سید حسن تقی‌زاده: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: امام‌جماعت⟸امام جماعت، راتحت‌الحفظ⟸را تحت‌الحفظ، چهارسالگی⟸چهار سالگی
خط ۵۸:
== زندگی‌نامه ==
=== کودکی و جوانی ===
'''سیدحسن تقی‌زاده''' در آخر رمضان ۱۲۹۵ برابر با ۵ مهر ۱۲۵۷ خورشیدی<ref>افشار ا. ''زندگی طوفانی''، ۱۳۷۲، ص ۱۱</ref> در خانواده‌ای روحانی در [[تبریز]] به دنیا آمد. پدرش سید تقی امام‌جماعتامام جماعت مسجد بازارچه در محله [[خیابان]] تبریز و مکتب دار، مردی عالم و زاهد، و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در حوزه نجف بود. او بیشتر مدت روز را صرف عبادت و حضور در مسجد برای اقامه نمازجماعت می‌کرد. سیدحسن از چهارسالگی،چهار سالگی، و به هدایت پدر، خواندن قرآن کریم را آغاز و در پنج سالگی آن را ختم کرد. از هشت سالگی تحصیل مقدمات عربی و از چهارده سالگی تحصیل علوم عقلی، ریاضیات و نجوم و هیئت را شروع کرد. در حکمت قدیم، طب جدید، علم تشریح و هیئت جدید درس خواند. در [[مدرسه آمریکایی]] با علوم جدید آشنا شد. اصول فقه را نزد میرزا محمود اصولی و حاج میرزاحسن فراگرفت. علوم جدید و زبان فرانسوی را دور از چشم پدر همراه با رفیقش میرزا محمدعلی‌خان تربیت نزد میرزا نصرالله خان سیف‌الاطباء (پسر میرزا عبدالعلی سیف‌الاطباء) به مدت پنج سال (۱۲۷۸–۱۲۷۳) آموخت.<ref>افشار ا. ''زندگی طوفانی''، ۱۳۷۲، ص ۲۶–۱۵</ref>
 
[[پرونده: Taghizadeh-1.jpg|بندانگشتی|چپ|150px| تقی‌زاده در سال ۱۲۸۵ ش در جامه روحانی]]
خط ۷۰:
نطق‌های تند و پرشور او در مجلس، از سویی موجبات اشتهار او را فراهم آورد و نظر روزنامه‌ها و نیز مأموران سفارتخانه‌های خارجی ذی‌نفع در ایران را به سوی وی جلب کرد، و از سوی دیگر خشم و کینه [[محمدعلی شاه]] و درباریان و استبدادخواهان را برانگیخت. در جریان به توپ بستن مجلس و برقراری [[استبداد صغیر]]، [[محمدعلی شاه]] شخصاً دستور داد که تقی‌زاده را دستگیر کنند. اما تقی‌زاده و گروهی دیگر به دام مأموران محمدعلی شاه نیفتادند. جمعی، که تقی‌زاده و [[علی اکبر دهخدا]] از جمله آنان بودند، از بیم جان به سفارت [[انگلستان]] در تهران پناهنده شدند. این عمل از جانب مخالفان و منتقدان تقی‌زاده یکی از نقاط ضعف سیاسی و حتی وابستگی او به خارجیان تعبیر شده‌است.
 
سرانجام با وساطت [[سفارت بریتانیا در تهران|سفارت انگلستان]]، حکم تبعید تقی‌زاده و [[دهخدا]] و چند تن به خارج از کشور به مدت یک سال صادر شد. به روایت [[ناظم‌الاسلام کرمانی]] بنا شد که شش نفر از کسانی که در «سفارتخانهٔ انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی صد و پنجاه تومان بدهند و غلام سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند و یا مراجعت کنند به ایران». تقی‌زاده و همراهانش راتحت‌الحفظرا تحت‌الحفظ تا بندر [[انزلی]] بردند و از آنجا روانهٔ [[باکو]] کردند. او نخست به [[فرانسه]] و سپس به [[انگلستان]] رفت. در آنجا با مساعدت [[ادوارد براون]] و راهنمایی او، مدتی در کتابخانه دانشگاه [[کمبریج]] به کار [[فهرست‌برداری]] از کتاب‌های فارسی و عربی مشغول بود. با همکاری مؤثر و دوستانه [[ادوارد براون]] موفق شد که مسائل ایران را به صحنه افکار عمومی بکشاند. تشکیل «کمیته ایران»، مرکب از نمایندگانی از مجلس انگلستان، که با مشروطه‌خواهان مساعدت کردند، از ثمرات تلاش‌های او بود.
 
تقی‌زاده چنان‌که در خاطرات خود گفته‌است، در اواخر سال ۱۲۸۷خ در پی شدت گرفتن قیام مردم برضد [[محمدعلی شاه]] و استبداد، و ظاهراً وصول پیامی از آزادیخواهان [[تبریز]]، با هیئت و نام مبدل مخفیانه وارد ایران شد. در ۱۴ ذیحجه ۱۳۲۶ به [[تبریز]] رسید و چهار روز بعد نطق مفصلی در انجمن ایالتی ایراد کرد و وظایف مردم را در راه به ثمر رساندن انقلاب برشمرد و مبارزان را از هرگونه تندروی و تعدی به اموال مردم نهی کرد. البته ظهور [[ستارخان]] و [[باقرخان]] در صحنه جنبش، نظر مردم آزادی‌خواه و مشروطه‌طلب را بیشتر جلب کرده بود، و تقی‌زاده بیشتر مورد توجه روشنفکران بود تا مردم عادی.