اسطورهشناسی یونانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
با فرض حسن نیت ویرایش 95.162.205.195 (بحث) خنثیسازی شد. (تل) |
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز افزودن ناوباکس> الگو:یونان باستان (درخواست کاربر:کامران اورفه)+نشانی+تمیز+ |
||
خط ۱۵:
[[پرونده: Gustave Moreau Prometheus.jpg|بندانگشتی|[[پرومته]] (۱۸۶۸ از [[گوستا مورو]]). اسطوره پروتمه در ابتدا به دست هزیود معروف شد و بعداً پایه سه نمایشنامه تراژیک از آثار [[ایسخولوس]] را تشکیل داد، که نامهایشان عبارتند از [[پرومته در بند]]، [[پرومته آزاد]] و [[و پرومته، خدای آتش]].]]
در میان قدیمیترین منابع ادبی، دو شعر حماسی [[هومر]]، ایلیاد و ادیسه قرار دارند. سایر شعرا، چرخه حماسی را تکمیل کردند، اما این اشعار بعدی و کوتاهتر، اکنون تقریباً به طور کامل از بین رفتهاند. «سرودهای هومری» برخلاف نام ظاهری، هیچ ارتباطی با اشعار هومر ندارند. آنها سرودهایی از بخشهای اول [[شعر غنایی|عصر غنایی]] اند.<ref name="Miles7">Miles, ''Classical Mythology in English Literature'', 7</ref> [[هزیود]]، که احتمالاً با هومر همدوره بود، در کتاب [[تئوگونیا]] (ریشه خدایان) شرحی کامل از اولین اساطیر یونانی را ارائه میکند، که با ایجاد جهان در ارتباط است؛ مثلاً ریشه خدایان، [[تایتان (اساطیر یونان)|تایتانها]] و [[غول]]ها؛ همانند ساخت شجرهنامهها، داستانهایی ملی، و اساطیر علتی. هزیود در کتاب [[کارها و روزها]] که آموزشی دربارهٔ زندگی کشاورزی است، پیرامون اساطیر [[پرومته]]، [[پاندورا]] و [[دوران انسان|پنج دوره]] سخن میگوید.<ref name="Br"
شعرای غنایی اغلب موضوعشان را از اساطیر میگیرند، اما درونمایه آنها کمتر شکل داستانی دارد. شعرای بزمسرای یونانی مانند [[پیندار]]، [[باکچیلیدس]]، [[سیمونیدس]] و شعرای روستایی مانند [[تئوکریتوس]]، و [[بیون]] به برخی حوادث اسطورهای اشاره داشتهاند.<ref name="Klatt-Brazouskixii">Klatt-Brazouski, ''Ancient Greek nad Roman Mythology'', xii</ref> به علاوه، اسطوره مرکز [[تئاتر یونان باستان]] بود. نمایشنامه نویسانی مانند [[آیسخولوس]]، [[سوفوکل]] و [[اوریپید]]، بسیاری از قطعههای خود را از اساطیر عصر قهرمانان و جنگ تروآ اقتباس کردهاند. بسیاری از این داستانهای تراژیک بزرگ (مانند [[آگاممنون]]، و فرزندانش [[ادیپ]]، [[یاسون]]، [[مدئا]] و غیره) شکل کلاسیک خود را در این تراژدیها به دست آوردند. نمایشنامه کمدی نویس یونانی، [[آریستوفان]]، نیز در نمایشنامههای [[پرندگان (نمایشنامه)|پرندگان]] و [[غوکان]]، از اساطیر یونان استفاده کرده است.<ref name="Miles8">Miles, ''Classical Mythology in English Literature'', 8</ref>
تاریخنگارانی مانند [[هرودوت]] و [[دیودور سیسیلی]]، و جغرافیدانانی چون [[پوسانیاس (جغرافیدان)|پوسانیاس]] و [[استرابون]]، که در سراسر جهان یونان سفر کردند و داستانهایی را که میشنیدند یادداشت نمودند، بسیاری از اساطیر و افسانههای محلی را جمعآوری کردند که کمتر جایگزینی را دارا میباشند.<ref name="Klatt-Brazouskixii"
شعرای [[عصر هلنیستی]] و [[روم باستان|رومی]]، در درجه اول به عنوان ادبیات خلق اثر میکردند نه عملی مذهبی. با این وجود، این شامل جزئیات بسیار مهمی میباشد که ممکن است از دست بروند. این طبقهبندی شامل کارهای زیر میباشد.
خط ۳۳:
[[پرونده: RomanVirgilFolio014rVergilPortrait.jpg|بندانگشتی|[[ویرژیل]]، شاعر رومی، اینجا در یک نسخه خطی مربوط به قرن پنجم نمایش داده شده است، این تصویر جزئیاتی از اساطیر یونانی را که در بسیاری از آثار ویرژیل آمده است، نشان میدهد.]]
کشف [[تمدن میسنی]]، به دست [[باستانشناسی|باستانشناس]] مشهور آلمانی، [[هاینریش شلیمان]] در سده ۱۹ام میلادی، و کشف [[مینوسیها|تمدن مینوسی]] در [[کرت]] به دست [[آرتور ایوانس]]، باستانشناس بریتانیایی، در سده ۲۰ام، به توصیف بسیاری از حماسههای هومر کمک کرد و گواهی باستانشناسی برای بسیاری از جزئیات اسطورهای دربارهٔ خدایان و قهرمانان فراهم نمود. متأسفانه بسیاری از مدارک دربارهٔ اسطورهها و مراسم میسنیها و مینوسیها در مکانهای غیرقابل دسترس قرار دارند، زیرا سندهای [[خطی بی (سند)|خطی بی]] (یک شکل باستانی یونانی که هم در کرت و هم در سرزمین یونان اصلی بافت شده است)، در اصل برای ثبت فهرستها به کار میرفتند، اگرچه برای نمونه نامهای برخی از خدایان و قهرمانان شناسایی شدهاند.<ref name="Br"
طراحیهای هندسی روی مصنوعات سفالی مربوط به سده ۸ام قبل از میلاد، صحنههایی از ماجراهای هرکول و وقایع جنگ تروآ را نشان میدهند.<ref name="Br"
به طور کلی میتوان گفت اصلیترین منابعی که اسطورههای یونانی را معرفی میکنند، عبارتند از:
خط ۷۰:
[[پرونده: Amor Vincet Omnia.jpg|بندانگشتی|عشق همه را فتح میکند یا [[آمور وینسینت اومنیا]]، تصویری از اروس، خدای عشق. خالق این اثر، [[کاراواجو]] میباشد که از ۱۶۰۱–۱۶۰۲ آن را کشید.]]
«اساطیر اصیل» یا «[[اسطورههای آفرینش]]»، تلاش دارند تا به بیان ساده، آغاز جهان را توصیف کنند.<ref name="Klattx">Klatt-Brazouski, ''Ancient Greek and Roman Mythology'', 10</ref> قابلقبولترین نسخه ارائه شده، در [[تئوگونیا]] توسط [[هزیود]] ارائه شده است. او با یک [[خائوس]] آغاز میکند که نشان از نیستی است. بعد از این فضای تهی، [[گایا (افسانه)|گایا]] (زمین) و برخی موجودات الهی اصلی ظاهر شدند: [[اروس]] (عشق)، [[پرتگاه (دین)|پرتگاه]] ([[تارتاروس]])، و [[اریوس]].<ref name="Theogony116-138">Hesiod, ''Theogony'', [[s:Theogony|116–138]]</ref> گایا بدون کمک هیچ جنس مذکری، [[اورانوس (اسطوره)|اورانوس (آسمان)]] را به دنیا آورد و بعدها همین اورانوس همسر گایا شد و او را بارور ساخت. در پی این پیوند، اولین [[تایتان (اساطیر یونان)|تایتانها]] زاده شد، شش مذکر: [[کئوس]]، [[کریوس]]، [[کرونوس]]، [[هیپریون]]، [[پاپتوس (اسطوره)|پاپتوس]]، و [[اکئانوس]]؛ و شش مؤنث: [[امنموسینی]]، [[فوبه]]، [[رئا (اسطوره)|رئا]]، [[تئا]]، [[تمیس]]، و [[تتیس (اسطوره)|تتیس]]. بعد از تولد کرونوس، گایا و اورانوس تصمیم گرفتند که دیگر تایتانی را به دنیا نیاورند. اورانوس، [[سیکلوپ|تکچشمها]] (سیکلوپها) و [[هکاتونکایر|صددستها]] (هکاتونکایرها)، را به درون تارتاروس پرتاب کرد تا تایتانها را دنبال کنند. این کار موجب خشمگین شد گایا شد. گایا، کرونوس (جوانترین و وحشتناکترین فرزند گایا<ref name="Theogony116-138"
جنگ میان پدر و پسر، زمانی تکرار شد که کرونوس در مقابل پسرش، [[زئوس]] قرار گرفت. از آنجا که کرونوس به پدرش خیانتکرده بود، این ترس در او وجود داشت که فرزندش نیز همین کار را با او انجام دهد، لذا هر وقت رئا فرزندی به دنیا میآورد، آن را میدزدید و میخورد. رئا از این کار او متنفر گشت و زئوس را با یک حیله پنهان نمود، و به جای فرزندش، سنگی را در پتو پیچید و به خورد کرونوس داد. زمانی که زئوس به بلوغ کامل رسید، نوعی نوشیدنی زهرآگین را به خورد کرونوس داد تا او استفراغ کند، و در نتیجه تمام فرزندان رئا و همچنین آن تکه سنگ، که در تمام این مدت در شکم او بودند، خارج شدند. سپس زئوس، برای سلطنت بر خدایان، با کرونوس وارد جنگ شد. در نهایت، زئوس، خواهران و برادرانش، با کمک سیکلوپها (که به دست زئوس از تارتاروس آزاد شده بودند)، به پیروزی رسید، و کرونوس و تایتانها به [[تارتاروس]] پرتاب شدند.<ref name="Theogony713-735">Hesiod, ''Theogony'', [[s:Theogony|713–735]]</ref>
خط ۱۰۶:
[[پرونده: Eleusinian hydria Antikensammlung Berlin 1984.46 n2.jpg|بندانگشتی|[[دمتر]] و [[متانیرا]]، در تصویری مربوط به سال ۳۴۰ قبل از میلاد (موزه آلتس در برلین).]]
در داستانی دیگر، بر اساس یک داستان مردمی قدیمی،<ref name="Nilsson50">M.P. Nilsson, ''Greek Popular Religion'', [http://www.sacred-texts.com/cla/gpr/gpr07.htm
=== دوره قهرمانی ===
دوره زندگی قهرمانان را [[دروه قهرمانی یونان]] گویند.<ref name="Kelsey30">F.W. Kelsey, ''An Outline of Greek and Roman Mythology'', 30</ref> اشعار حماسی، چرخههایی از داستانها را پیرامون قهرمانان رویدادهای مشخص ایجاد نموده و میان قهرمانان داستانهای مختلف ارتباط محکمی برقرار کرده است. براساس گفتههای [[کن دودن]]، «حتی یک تأثیر حماسی وجود دارد: ما میتوانیم در نسلهای پیدرپی سرنوشت خانوادهها را دنبال کنیم.»<ref name="Dowden11"
بعد از گسترش آیین قهرمانی، خدایان و قهرمانان قلمرویی تشکیل دادهاند و در سوگندها و مناجاتی که به آنها اشاره دارند، با یکدیگر پیوند یافتهاند.<ref name="Raffan-Barket205"
رویدادهای هرکول، مطلع دوره قهرمانان است. سه رویداد بزرگ به این دوران نسبت داده میشود: سفر [[آرگونوتها]]، [[چرخه تبان]] و [[جنگ تروآ]].<ref>F.W. Kelsey, ''An Outline of Greek and Roman Mythology'', 30; [[H. J. Rose]], ''A Handbook of Greek Mythology'', 340</ref>
خط ۱۲۰:
برخی محققان معتقدند<ref name="Rose10">H. J. Rose, ''A Handbook of Greek Mythology'', 10</ref> در پشت اسطورهشناسی پیچیده هرکول، احتمالاً مردی واقعی وجود داشت، که شاید پهلوانی از امپراطوری [[آرگوس (شهر)|آرگوس]] بود. برخی محققان بر این اعتقادند که داستان هرکول تمثیلی از خورشید است که سالانه از ۱۲ برج آسمان عبور میکند.<ref name="Dupuis">C. F. Dupuis, ''The Origin of All Religious Worship'', 86</ref> سایرین، به اسطورههای اولیه از دیگر فرهنگها اشاره میکنند که داستان هرکول را به عنوان اقتباسی محلی از اسطورههای قهرمان نشان میدهند و به خوبی ایجاد شدهاند. طبق تصورات، هرکول فرزند زئوس و [[آلکمنه]]، نوه [[پرسئوس]] است.<ref name="BrHer">{{cite encyclopedia|title=Heracles|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> ویژگیهای خارقالعاده و منحصر به فرد او، به همراه بسیاری از موضوعات [[فولکلور]]، مواد بیشتری برای این افسانه محبوب فراهم آوردند. او به عنوان یک قربانیکننده نشانداده شده، مؤسس قربانگاهها معرفی شده، و طبق تصورات در خوردن بسیار حریص بوده است. از ویژگی آخر او در بسیاری از طنزها استفاده شده است، درحالی که پایان تراژیک داستانش، ابزاری مناسب را برای تراژدی فراهم میکند.<ref name="PapadopoulouBurkert">W. Burkert, ''Greek Religion'', 211; T. Papadopoulou, ''Heracles and Euripidean Tragedy'', 1</ref> در ادبیات و هنر، هرکول به عنوان مردی بسیار قدرتمند با قدی معتدل توصیف شده است؛ سلاح ویژه او کمان بود ولی اغلب از گرز نیز استفاده میکرد. نقاشیهای روی گلدانها محبوبیت بینظیر هرکول را نشان میدهند. جنگ او با شیر، صدها بار به تصویر کشیدهشده است.<ref name="Burkert211">W. Burkert, ''Greek Religion'', 211</ref>
هرکول وارد اساطیر رومی و اتروسکی نیز شده، و فریاد هرکول همانطور که در میان یونانیان شهرت دارد، بین رومیان نیز رایج است.<ref name="Burkert211"
هرکول از طریق ملاقات با نیاکان رسمی پادشاهان [[دوریها]]، به بالاترین درجه اجتماعی منصوب شد. این موضوع از مهاجرت دوریها به [[پلوپونز]] معلوم میگردد. [[هولوس]]، قهرمان یک قبیله دوری، پسر هرکول و یکی از هراکلیدایها شد (فرزندان متعدد هرکول، بهویژه فرزندان هیلوس—سایر هراکلیدایها عبارتند از [[ماکاریا]]، لاموس، [[مانتو (اسطورهشناسی)|مانتو]]، [[بیانور]]، [[تلپولموس]]، و [[تلفوس]]). این هراکلیدایها امپراطوریهای [[پلوپونز|پلوپونزی]] را که شامل [[موکنای]]، [[اسپارت]]، و [[آرگوس (شهر)|آرگوس]] بود فتح کردند، و بر اساس افسانهها، حق حکمرانی بر اجدادشان را ادعا نمودند. به برخاستن آنها برای تسلط، اغلب "تهاجم دوریهاً گویند. بعدها امپراطوران لیدی و مقدونی نیز از هراکلیدایها بودند.<ref name="BurkertHer">Herodotus, ''The Histories'', I, [http://www.sacred-texts.com/cla/hh/hh1000.htm 6–7]; W. Burkert, ''Greek Religion'', 211</ref>
خط ۱۲۹:
''نوشتار اصلی: [[آرگونوتها]]''
تنها شعر حماسی هلنیستی باقیمانده، [[آرگونوتیکا]]، اثر آپولونیوس از رودس (شاعر حماسی، محقق و مدیر [[کتابخانه اسکندریه مصر]]) اسطوره سفر دریایی [[یاسون]] و آرگوناتها را برای بازیابی [[پشم زرین]] از سرزمین اسطورهای [[کولخیس]] بیان میکند. در آرگونوتیکا، به دستور پادشاه [[پلیاس]]، یاسون گرفتار میشود، به این پادشاه ابلاغ شده بود که فردی با یک صندل خواهد آمد و [[نمسیس]] او خواهد بود. یاسون یکی از صندلهای خود را در رودخانه از دست داد، وارد دربار پلیوس شد، و این حماسه شکل گرفت. تقریباً تمام قهرمانان نسل بعد از هرکول، همراه یاسون، در کشتی [[آرگو]] به سمت پشم زرین حرکت نمودند. همچنین [[تسئوس]] در میان این نسل بود، او به کرت رفته بود تا سر [[مینوتور]] را ببرد؛ [[آتالانته]]، زن قهرمان، و [[ملئاگروس]]، که دارای چرخه حماسی در رقابت با [[ادیسه]] و [[ایلیاد]] بود. [[پیندار]]، [[آپولونیوس از روده]] و [[بابیلیوتکا]]، تلاش کردند لیست کاملی از آرگوناتها را ارائه دهند.<ref name="ApApPin">Apollodorus, ''Library and Epitome'', 1.9.[http://www.perseus.tufts.edu/cgi-bin/ptext?doc=Perseus:text:1999.01.0022;query=section=
اگرچه آپولونیوس این داستان را در قرن سوم قبل از میلاد نوشته است، اما ریشه آن به قبل از داستان ادیسه بازمیگردد، که ظاهراً ادیسئوس با ویژگیهای یاسون خو گرفته است (سرگردان بودن ادیسئوس برپایه آن بوده است).<ref name="BrArgGr">{{cite encyclopedia|title=Argonaut|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}; P. Grimmal, ''The Dictionary of Classical Mythology'', 58</ref> در دوران باستان، این سفر یک حقیقتی تاریخی بود، و این حادثه در [[دریای سیاه]] اطراف یونان رخ داد.<ref name="BrArg">{{cite encyclopedia|title=Argonaut|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> همچنین این داستان بسیار محبوب است، و چرخهای از بسیاری از افسانههای محلی را شکل میدهد. به ویژه داستان مدئا، از تصورات اشعار تراژیک بهدست آمده است.<ref name="Grimmal58">P. Grimmal, ''The Dictionary of Classical Mythology'', 58</ref>
خط ۱۴۴:
نقطه اوج اساطیر یونانی جنگ تروآ است، که بین یونان و [[تروآ (شهر)|تروآ]] اتفاق افتاد. در آثار هومر، مانند ایلیاد، داستانهای اصلی شکل و تجسم یافته، و موضوعات منحصر به فرد، بعدها و به ویژه در درامهای یونانی شفافسازی شدهاند. به دلیل داستان [[آینیاس]]، قهرمانی تورآ که آنجا را ترک کرد و شهری را بنا نهاد که امروزه بدان روم میگویند، جنگ تروآ در [[فرهنگ رم باستان]] نیز محبوبیت عظیمی بدست آورده است، این موضوع در کتاب [[انهاید]] ویرژیل (کتاب دوم ویرژیل که مشهورترین منبع به آتش کشیده شدن تروا میباشد) ذکر شده است.<ref name="HeliosBr">{{cite encyclopedia|title=Trojan War|encyclopedia=[[Encyclopaedia The Helios]]|year=1952}}; {{cite encyclopedia|title=Troy|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> در نهایت دو نوشته شبه تاریخی به زبان لاتین وجود دارند که نامهایشان [[دیکتیس کرتنسیس]] و [[دارس فریگیئوس]] میباشند.<ref>J. Dunlop, ''The History of Fiction'', 355</ref>
چرخه جنگ تروآ، که مجموعهای از [[حماسه|اشعار حماسی]] میباشد، با رویدادهایی آغاز شد که منجر به جنگ شدند: [[اریس (افسانه)|اریس]] و [[سیب طلایی]] [[سیب اختلاف|کالیستی]]، و [[قضاوت پاریس]]، ربودن [[هلن]]، قربانی کردن [[ایفیگنیا]] در [[آولیدا]]. یونانیان برای برگرداندن هلن، تمام نیروهای نظامی خود را به رهبری آگاممنون، برادر [[منلائوس (شاه اسپارت)|منلائوس]]، و پادشاه آرگوها و [[موکنای]] روانه کردند، اما تورآ از بازگرداندن هلن امتناع کرد. ایلیاد، که طول جنگ را ده سال ذکر میکند، از اختلاف بین آگاممنون و آشیل سخن میگوید. آشیل بهترین جنگجوی یونانی بود، و پس از گشته شدن دوست نزدیکش، [[پاتروکلوس]] به دست [[هکتور]]، پسر [[پریاموس]]، فرمانروای تروآ، به نبرد با وی رفت و او را کشت. پس از کشتهشدن هکتور، متحدانی عجیب به تروا میپیوندند، که از جمله آنها [[پانتهزیله]]، ملکه [[آمازونها]]، و [[ممنون]]، پادشاه [[مردم حبشه|حبشه]] و پسر ائوس میباشند.<ref name="TrBr">{{cite encyclopedia|title=Troy|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> آشیل هر دوی آنان را میکشد، اما نهایتاً پاریس با پرتاب پیکانی به سمت پاشنه آشیل، او را از پا درمیآورد. پاشنه آشیل تنها بخش بدن او بود که رویینتن نبود. یونانیان قبل از تصرف کامل تروآ، باید ابتدا تصویر چوبی تصویر آتنا ([[پالادیوم]]) را از داخل دژ میدزدیدند. آنان نهایتاً به کمک آتنا، [[اسب تروآ]] را ساختند. با وجود هشدارهای [[کاساندرا]]، دختر پریاموس، که در پیشگویی خبره بود، [[سینون]]، جنگجوی یونانی تورآ را متقاعد ساخت تا اسب را به عنوان هدیهای از سوی آتنا، به درون دیوارهای تروآ برند؛ مار دریایی، لائوکوئون کشیش را که سعی کرد اسب را خراب کند، بلعید. شبهنگام ناوگان یونان بازگشت و یونانیانی که در اسب مخفی شده بودند، در تروآ را گشودند. در طی جنگی که روی داد، پریاموس و تمام فرزندان باقیمانده اش به قتل رسیدند؛ زنان تروآ به عنوان برده به شهرهای مختلف یونان فرستاده شدند. سفرهای دریایی ماجراجویانه رهبران یونان به سوی خانه (شامل سرگردانیهای [[ادیسئوس]] و آئنیاس (آئنید)، و قتل آگاممنون) در دو شهر حماسی به نامهای "بازگشت " و "ادیسه" هومر بیان شدهاند.<ref name="HeliosTr">{{cite encyclopedia|title=Trojan War|encyclopedia=Encyclopaedia The Helios|year=1952}}</ref> چرخه تروا نیز شامل ماجراهای فرزندان نسل تروا (برای مثال [[اورستس]] و [[تلماخوس]]) میباشد.<ref name="TrBr"
جنگ تروآ موضوعات متنوعی را فراهم کرده است و به یک منبع اصلی الهام برای هنرمندان یونانی تبدیل شده است (برای مثال [[متوپه (معمار)|متوپه]] در [[پارتنون]] غارت تورآ را به تصویر کشده است)؛ این تقدم هنری برای موضوعات که از چرخه تروآ حاصل شده است، اهمیت آن را برای تمدن یونان نشان میدهد.<ref name="HeliosTr"
ار اصلیترین قهرمانانی که در جنگ تروآ حضور داشتند میتوان به این موارد اشاره کرد:
خط ۱۷۸:
[[پرونده: Plato-raphael.jpg|بندانگشتی|افلاطون [[رافائل]]، در [[مکتب آتن (نقاشی)|نقاشی مکتب آتن]] (احتمالاً شبیه [[لئوناردو داوینچی]] به تصویر کشده شده است). این فیلسوف مطالعه هومر را طرد نمود.]]
بعد از توسعه فلسفه، تاریخ، نثرنویسی و [[خردگرایی]] در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، سرنوشت خدایان نامعلوم شد، و شجرهنامههای الهی جای خود را به مفاهیم تاریخی دادند، که این مفاهیم سعی بر کنار گذاشتن ماوراءالطبیعه (مانند تاریخ [[توسیدید]]) داشتند.<ref name="Griffin80">J. Griffin, ''Greek Myth and Hesiod'', 80</ref> درحالی که شعرا و داستاننویسان بر روی اسطورهها تمرکز داشتند، مورخان و فلاسفه یونانی از آنان انتقاد میکردند.<ref name="Miles7"
تعداد اندکی از فلاسفه تندرو مانند [[زنوفان]]، در حدود قرن ششم قبل از میلاد، به داستانهای شعرا، برچسب کفرگویی و دروغ را میزدند؛ زنوفان معتقد بود آنچه که هومر و هزیود به خدایان نسبت میدهند «همه مایه خجالت است؛ آنان دزدی و خیانت میکنند و به یکدیگر مکر میورزند!»<ref name="Graf169-170">F. Graf, ''Greek Mythology'', 169–170</ref> این خط عقیده در [[جمهور (افلاطون)|جمهور]] و [[قوانین (افلاطون)|قوانین]] [[افلاطون]] به برجستهترین شکل بیان شده است. افلاطون اسطورهها مجازی خود را ایجاد میکند (برای مثال تصویری از ار در جمهور)، به داستانهای سنتی حقهها، دزدیها و زناکاریهای خدایان حمله، و به نقش مرکزی آنها در ادبیات اعتراض میکند.<ref name="Miles7"
با این وجود حتی افلاطون نیز تصمیم نگرفت خود و جامعهاش را به طور کامل از اسطوره جدا کند؛ خصوصیات او که به [[سقراط]] وابسته بودند، بر پایه الگوهای هومری و تراژیک سنتی قرار دارند، افلاطون از این ویژگیها برای معرفی زندگی صالح معلمش (سقراط) استفاده کرد:<ref name="Apology28b-d">Plato, ''Apology'', [http://www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc=Plat.+Apol.+28b&fromdoc=Perseus:text:1999.01.0170 28b-d]</ref>
خط ۱۹۱:
:اگر من بعد از انتقامگیری از فرد خطاکار بمیرم، پس اینجا (یونان) نخواهم ماند، بر کشتیهایی که به سمت تروآ میروند سوار خواهم شد و مرگ را در آغوش خواهم کشید.}}
هانسون و هیس معتقدند که مردم تمدن یونانی طرد سنت هومری به دست افلاطون را نپذیرفتند.<ref name="Hanson37"
در قرن پنجم قبل از میلاد، اروپید [[تراژدی|تراژدینویس]]، سنتهای کهنه را به بازی گرفت و تمسخر کرد، و از طریق صدای شخصیتهایش شک و تردید را به دل مردم راه داد. اما موضوع نمایشهای او بدون استثنا از اساطیر انتخاب شده بودند. بسیاری از این نمایشنامهها برای پاسخ به نسخههای سابق اساطیر یکسان یا مشابه نوشته شده بودند. اروپید در اصل خدایان را رد کرد و با ایرادی مشابه آنچه که قبلاً [[گرنوکراتس]] بیان کرده بود، به آنان حمله نمود: خدایان، همانطور که سنت نشان میدهد، بسیار [[انساندیسی|انساندیس]] اند.<ref name="Graf169-170"
=== خردگرایی هلنیستی و رومی ===
خط ۱۹۹:
در طول [[عصر هلنیستی]]، اسطورهشناسی اعتبار زیادی یافت، که نشاندهنده کلاس بالای دارندگان آن بود. در همین زمان، گردش دیرباورانه عصر کلاسیک بیشتر به زبانها افتاد.<ref name="Gale89">M.R. Gale, ''Myth and Poetry in Lucretius'', 89</ref> [[اوهمروس]]، اسطورهشناس یونانی سنت دنبالکردن یک پایه تاریخی واقعی برای موجودات و رویدادهای اسطورهای را تأسیس کرد.<ref name="BrEuh">{{cite encyclopedia|title=Eyhemerus|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> اگرچه آثار اصلی او از بین رفته است، دیودوروس و [[لاکتانتئوس]] اطلاعات زیادی از او ثبت کردهاند.<ref>R. Hard, ''The Routledge Handbook of Greek Mythology'', 7</ref>
تأمل در [[هرمنوتیک]] اساطیر در [[امپراتوری روم]] محبوبتر شد، که علت آن نظریههای فیریکالیستی [[رواقیگری]] و [[فلسفه اپیکوری]] بود. رواقیگران خدایان و قهرمانان را با توجه به پدیدههای فیزیکی توصیف میکردند، درحالیکه اپیکوریستها، با شکل تاریخی بدانها مینگریستند. در همان زمان، در همان زمان، رواقیگران و [[فلسفه نوافلاطونی|نوافلاطونیها]]، اغلب بر اساس ریشهشناسی یونانی اهمیتهای اخلاقی سنت اسطورهای را ترویج دادند.<ref name="Chance69">J. Chance, ''Medieval Mythography'', 69</ref> [[لوکرتیوس]]، از طریق پیام اپیکوری خود، به دنبال خارج کردن ترسهای خرافی از اذهان پیروان خود بود.<ref name="Walshxxvi">P.G. Walsh, ''The Nature of Gods (Introduction), xxvi</ref> [[تیتوس لیویوس]] نیز دربارهٔ سنت اسطورهها دیر باور است و ادعا دارد هرگز قصد قضاوت دربارهٔ این افسانهها (داستانها) را نداشته است.<ref name="Gale88">M.R. Gale, ''Myth and Poetry in Lucretius'', 88</ref> چالش رومیان همراه با حس بسیار قوی و دفاعی نسبت به [[دین در روم باستان|سنت دینی]]، سبب حمایت از ان سنت شد، و اذعان داشت که این سنت زمنیه پرورش بیشتر خرافات را فراهم میکند. [[مارکوس ترنتئوس وارو]]، که دین را به عنوان مکتبی بشری با اهمیت فراوان در حفظ خوبی در جامعه توصیف کرد، مطالعه گستردهای را پیرامون آیینهای دینی انجام داد. وارو در «آثار باستانی الهی» (که از بین رفته است، ولی [[شهر خدا (کتاب)|کتاب شهر خدای]] [[آگوستین]] مفاهیم عمومی آن را بیان کرده است)، بیان میکند درحالیکه مرد خرافی از خدایان میترسد، در مقابل یک انسان دینی مانند پدر و مادرش، به آنان احترام میگذارد.<ref name="Walshxxvi"
# خدایان طبیعت: تجسم بخشیدن به پدیدههایی مانند باران و آتش.
# خدایان شعرا: خدایانی که به دست شاعران بیپروایی ساخته شدهاند که میخواهند از این طریق احساساتشان تحریک شود.
۳ خدایان شهر: خدایانی که به دست قانونگذاران خردمند است تا به عموم مردم آرامش و آموزش دهند.
کشیشان رومی پذیرش ادبی و تمثیلی اساطیر را مضحک میدانند، و معتقدند اساطیر هیچ جایگاهی در فلسفه ندارند.<ref name="Gale87">M.R. Gale, ''Myth and Poetry in Lucretius'', 87</ref> [[سیسرون]] نیز به اسطوره توهین کرده، اما، مانند وارو، از حمایت از مذهب ملی حمایت نموده است. به سختی میتوان دریافت این خردگرایی تا چه میزان به داخل جامعه رخنه کرده است.<ref name="Gale88"
=== تمایل به آمیختن اساطیر ===
[[پرونده: Lycian Apollo Louvre left.jpg|بندانگشتی|[[آپولون]] (کپی اولیه از خدای اصلی یونانیان که به سده چهارم بازمیگردد، و در [[موزه لوور]] واقع است).]]
در زمان [[روم باستان]]، یک اسطورهشناسی رومی متولد شد که از آمیختن ایزدان پرشمار یونانی و دیگر خدایان بیگانه به وجود آمده بود. دلیل این رویداد کم بودن [[اساطیر روم]] بود و استفاده از سنت اسطورهای یونان ویژگیهای خدایان رومی را تحت تأثیر قرار دادند.<ref name="Gale88"
مجموعه [[سرودهای اورفئوس]] که از سده دوم میلادی به جای ماندهاند، به همراه «جشن ایزد [[کیوان (سیاره)|کیوان]]» از [[ماکروبیوس آمبوسیوس تئودوسیوس]] (قرن پنجم)، تحت تأثیر نظریههای خردگرایی و تمایل به مخلوط کردن قرار گرفتهاند. سرودهای اورفئوس مجموعهای از اشعار پیش کلاسیک اند که به اورفئوس نسبت داده میشوند، و موضوعشان اساطیر مشهورند. در واقع، این اشعار را چندین شاعر مختلف سرودهاند و سرنخهایی غنی را پیرامون اسطورهشناسی پیشاتاریخ اروپایی میتوان در آنها یافت.<ref>Sacred Texts, [http://www.sacred-texts.com/cla/hoo/index.htm Orphic Hymns]</ref> هدف بیانشده «جشن خدای زحل» انتقال فرهنگ هلنیستی بود. این را میتوان از نوشتههای ماکروبیوس دریافت اگرچه بسیاری از خدایانی که او مورد اشاره قرار داده است به اساطیر مصری و شمال آفریقا بازمیگردد (که تفسیر ویرژیل را نیز تحت تأثیر قرار داده است). ظهور مجدد نظرات اسطورهشناسی در «جشن خدای زحل» تحت تأثیر اوهمریسم، رواقگرایان و نوافلاطونیان قرار گرفته است.<ref name="Chance69"
== تفاسیر امروزی ==
خط ۲۱۹:
[[پرونده: Max Muller.jpg|بندانگشتی|[[ماکس مولر]] به عنوان یکی از بنیانگذاران اسطورهشناسی مقایسهای شناخته میشود. او در کتاب اسطورهشناسی مقایسهای خود (۱۸۶۷)، تشابه بین اساطیر قبایل وحشی را با اساطیر اروپایی مقایسه میکند.]]
توسعه زبانشناسی مقایسهای در سده ۱۹ام، به همراه اکتشافات قومشناسی در سده ۲۰ام، علم اسطوره را ایجاد نمود. از زمان دوره رومانتیک، تمام مطالعات اسطورهای، مقایسهای بودهاند. [[ویلهم نمهارت]]، [[جیمز فریزر]]، و [[استیث تامسون]] روشهای مقایسهای را به خدمت گرفتند تا موضوعات فولکلور و اسطورهای را طبقهبندی کنند.<ref name="Brmyth">{{cite encyclopedia|title=myth|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> در سال ۱۸۷۱، [[ادوارد بورنت تیلور]] کتاب «فرهنگ بدوی» را منتشر کرد. او در این کتاب از روشهای مقایسهای استفاده نمود و سعی کرد ریشه و تکامل دین را توضیح دهد.<ref name="AllenSegal">D. Allen, ''Structure and Creativity in Religion'', 9{{سخ}}* Robert A. Segal, ''Theorizing about Myth'', 16</ref> رویه تیلور در به یکدیگر مربوط ساختن فرهنگ مادی، آیین پرستش و اسطوره برگرفته از فرهنگهای بسیار مجزا، [[کارل گوستاو یونگ]] و [[جوزف کمبل]] را تحت تأثیر قرار داد. [[ماکس مولر]] علم جدید اسطورهشناسی مقایسهای را در مطالعه اساطیر به کار بست، و در آن تحریفهایی را تشخیص داد که از [[الهیات طبیعی]] [[آریایی]] باقیمانده بود. [[برونیسلاو مالینوفسکی]] بر روشهایی از اسطوره تأکید کرد که وظایف رایج اجتماعی را انجام میدهد. [[کلود لوی-استروس]] و سایر [[ساختارگرایی|ساختارگرایان]]، روابط و الگوهای رسمی اساطیر در سراسر جهان را مقایسه کردهاند.<ref name="Brmyth"
[[زیگموند فروید]] مفهوم فراتاریخی و زیستی انسان و نظر دربارهٔ اسطوره را به عنوان توصیف یک ایده سرکوبشده معرفی کرد. تعبیر خواب پایه تفسیر اسطورهای فروید است و مفهوم خواب فروید، اهمیت ارتباطهای متنی برای تعبیر هر عنصر منحصر به فردی در رؤیاها را نشان میدهد. این پیشنهاد موجب یافتن نقطهای مشترک بین روش ساختارگراها و روانکاوها در اسطوره میشود.<ref>R. Caldwell, ''The Psychoanalytic Interpretation of Greek Myth'', 344</ref> [[کارل گوستاو یونگ]] با تئوری «ناخودآگاه جمعی»، روش فراتاریخی، روانشناسی را توسعه داد و نمونه اولیه، در یک اسطوره به شکل رمز درآمد که از آن خارج میشود.<ref name="Br"
== نظریههای ریشه ==
خط ۲۳۰:
== موضوعهای موجود در هنر و ادبیات غرب ==
[[پرونده: Sandro Botticelli - La nascita di Venere - Google Art Project - edited.jpg|بندانگشتی|[[تولد ونوس (ساندرو بوتیچلی)|تولد ونوس]] اثر ساندرو بوتیچلی، بین سالهای ۱۴۸۵–۱۴۸۶، رنگ روغن، گالری یوفیزی در [[فلورانس]].<ref name="Br"
گسترش عمیق مسیحیت در غرب، از محبوبیت اساطیر یونانی نکاست. با کشف قدمت کلاسیک در [[رنسانس]]، اشعار اوید به منبع تأثیرگذاری بر تصورات شعرا، نمایشنامه نویسان، موسیقیدانان و هنرمندان تبدیل شد.<ref name="BrBurn">{{cite encyclopedia|title=Greek mythology|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}{{سخ}}* L. Burn, ''Greek Myths'', 75</ref> از سالهای اولیه رنسانس، هنرمندانی مانند [[لئوناردو داوینچی]]، [[میکل آنژ]] و [[رافائل]]، موضوعات [[پاگان|پاگانی]] اساطیر یونانی را به همراه موضوعات مرسوم مسیحیت، به تصویر کشیدند.<ref name="BrBurn"
[[پرونده: Herbert Draper - The Lament for Icarus - Google Art Project.jpg|بندانگشتی|[[شیون برای ایکاروس]]، اثر [[هربرت جیمز دراپز]] در سال ۱۸۹۸.]]
در اروپای شمالی، اساطیر یونانی هرگز به همان شکل در هنر بصری جلوه نکردند، ولی تأثیر آن بر ادبیات بسیار مشهود بود. تصورات انگلیسی از اساطیر یونانی با [[جفری چاوسر]] و [[جان میلتون]] آغاز شد و از طریق [[ویلیام شکسپیر]] به [[روبرت بریج]] در قرن ۲۰ام ادامه یافت. [[ژان راسین]] در فرانسه و [[یوهان ولفگانگ فون گوته]] در آلمان با تلاش بر روی اساطیر، نمایشنامههای یونانی را احیا کردند.<ref name="BrBurn"
== پانویس ==
خط ۲۵۶:
{{دیانت یونان}}
{{اسطورههای یونان}}
{{یونان باستان}}
[[رده:ادبیات یونان باستان]]
[[رده:اسطورهشناسی اروپایی]]
|