تئودور ژریکو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
ابرابزار
خط ۲:
|نام = '''تئودور ژریکو'''
|تصویر = Théodore_Géricault_by_Alexandre_Colin_1816.jpg
|تصویر_توضیح =
|اندازه_تصویر = ۱۰۰
|تولد = [[۲۶ سپتامبر]] [[۱۷۹۱ (میلادی)|۱۷۹۱]]{{سخ}}[[روئن]]
خط ۹:
|سبک نقاشی = [[سبک رومانتیک|رومانتیک]]
|آثار برجسته = [[کلک مدوسا]]
|حوزه فعالیت =
|وب‌گاه =
}}
 
== اوایل زندگی ==
تئودور ژریکو ( ۲۶ سپتامبر ۱۸۲۴–۱۷۹۱)، نقاش و حجار شهیر [[مردم فرانسوی|فرانسوی]] بود که نبوغ خود را در تمامی سال‌های زندگی به جهانیان نشان داد. معمولاً او را با شاهکاری که در ۲۵ سالگی خلق کرد می‌شناسند. در حالی که در سنین جوانی درگذشت، وی را یکی از پیشگامان جنبش رومانتیک می‌خوانند. ژریکو در شهر [[روآن]] [[فرانسه]] به دنیا آمد و در ابتدا تحت نظر Pierre-Narcisse Guérin (نقاش کلاسیک، کسی که ژریکو را به جهانیان معرفی کرد) شروع به گذراندن فیگور کلاسیک نمود و نیز تحت نظر Carle Vernet دورهٔ هنرهای ورزشی انگلیسی را گذراند. در تمام سالهای زندگی خود را به عنوان نقاش معرفی می‌کرد و در همه‌حال تحسین‌کننده شور و حرارت آثار [[پتر پل روبنس]] بود. ژریکو خیلی زود کلاس‌های درس را رها کرد و به کپی آثار [[پتر پل روبنس]]، [[دیه‌گو ولاسکز]] و [[رامبرانت]] در [[موزه لوور|موزهٔ لوور]] پرداخت.
{{سخ}}در دورانی که در موزهٔ لوور بود انرژی و زنده‌دلی حاکم بر مکتب [[نئوکلاسیسیسم]] او را جلب خود کرد و این شور و حرارت را به کپی‌کاری در لوور ترجیح داد. او سپس به [[ورسای]] نقل مکان کرد و زمان زیادی را در آنجا سپری نمود؛ چون در آنجا درهای زیادی رو به او گشوده بود و می‌توانست از محیط قصر و اصطبل‌های آن استفاده کند. سپس به کسب دانش در راستای شناخت [[آناتومی]] و حرکات بدن اسب‌ها پرداخت.
[[پرونده:GericaultHorseman.jpg|بندانگشتی|راست|200px|[[The Charging Chasseur]], 1812۱۸۱۲.]]
[[پرونده:Jean Louis Théodore Géricault 001.jpg|بندانگشتی|Left|250px|[[The Derby of Epsom]],1821]]
 
== عرصه یعرصهٔ شناخت ==
اولین کار مهم و بزرگ او از همین سری [[The Charging Chasseur]] در سال ۱۸۱۲ در سالن پارس به نمایش در آمددرآمد که می توانمی‌توان نفوذ سبک و استایل روبنس در کارها ی او ولی با مضامین روزانه و معاصر به چشم دید . موفقیتی آرمانی ,آرمانی، به یاد ماندنی و تغییری انحرافی در پیشرفت او به همراه داشت. انحرافی که باعث آغاز یک سری از مطالعات چند ساله به روی حرکت، فرم بدن و سوار کاران شد. او در سال ۱۸۱۴ [[Wounded Cuirassier]] را به نمایش در آورددرآورد. کم رنگ شدن قدرت در نقاشی و پرداخت به مفاهیمی دیگر بائس حمله یحملهٔ منتقدین به سوی او شد. .ناامیدی ی حاصل از اثری کم فروغ او را با دلسردی عازم ارتش کرد .
{{سخ}}خدمت در ارتش در پادگان ورسای چندی بیش به طول نینجامیدنزدیک به ۲ سال پس از نمایش ۱۸۱۴ ناکامی حاصل از شناخت فرم اسب او را سمت شناخت فرمفرم، ،ساختساخت و ترکیب شکل [[بدن انسان]] در ارتش به صورت خود آموز سوق داد. سال ۱۸۱۷ و نقل مکان او به فلورانس و بعد ناپل او را محسور آثار معروف ایتالیایی ازجمله میکل آنجلو و هنر برک ایتالیا در آن دوران کرد .
{{سخ}}بعد از ورود با دیدن آثار ایتالیایی دوباره به سنت قبلی و ناکام خود بازگشتبازگشت، ،آغازآغاز پروژهپروژهٔ ی اسب هایاسب‌های سواری که مسابقات خطرناک [[اسب سواری]] مرسوم در ایتالیا را به تصویر می کشیدمی‌کشید که به صورت رنگ فرسک اجرا میشدمی‌شد ذهن او را درگیر خود کرد. .آثار دارای تمی حماسی ،اسطورهحماسی، ایاسطوره‌ای و انتزاعی بود که نوید اثری بی نظیر در آن دوران را میدادمی‌داد به تصویر کشیده شدند، اما این سری از کارها نیز بدون پایان ماند. در ساله ۱۸۲۱ جریکو دوباره به فرانسه بازگشت و مشغول نقاشی از [[The Derby of Epsom]]که یک سری از مسابقات سال فرانسه بود شد.
 
== آثار شاخص ==
=== کلک مدوسا ===
تئودور ژریکو در طی زندگی کوتاه خود چند اثری بیش بر جا نگذشت. اثری که شهرت جهانی پایدار او را تضمین کرد، بر مبنا ی هادسه ایهادسه‌ای واقعی ساخته شد. د ژوئیه ۱۸۱۷ زمانی که ژریکو در ایتالیا به سر میبرد ،می‌برد، یک [[ناو محافظ]] فرانسوی که تعدادی مهاجر و سرباز را به سنگال می بردمی‌برد دور از آن ساحل به گل نشست. افسران و خدمه یخدمهٔ کشتی با خزیدن در چند قایق موجود جان خود را نجات دادند و اکثر مسافران را به امان خدا رها کردند. مسافران به هر ترتیبی که بود کلکی ساختند که ۱۵۰ نفر بر آن سوار شدند و به دریا زدند. پس از روزهای متمادی یاس و هرمان وصف ناپذیرناپذیر، ،فقطفقط ۱۵ نفر از آنها زنده ماندند که کشتی در حال گذاری نجاتشان داد.
[[پرونده:Theodore Gericault Raft of the Medusa-1.jpg|بندانگشتی|راست|450px|[[کلک مدوسا]],، 1819۱۸۱۹.]]{{سخ}}این رویداد که در فرانسه جنجال فراوانی به پا کرد ،کرد، در یک پرده نقاشی عظیم جاودانه شد. جریکوجریکو، ،درستدرست مانند گزارشگری امروزی، به تحقیق درباره یدربارهٔ واقعه و مصاحبه با بازماندگان پرداخت و آنگاه کار نقاشی را آغاز کرد. .نقاشی لحظه ایلحظه‌ای (در سیزدهمین روز) را نشان می دهدمی‌دهد که آنان هنوز به زندگی چسبیده اندچسبیده‌اند و با اندک توان باقی‌مانده یباقی‌ماندهٔ خود می کوشندمی‌کوشند به کشتی که درست در همان لحظه در افق پیدا شده علامت بدهند.
{{سخ}}[[کلک مدوسا]] از لحاظ انتخاب موضوع کاملاً غیر عادیغیرعادی بود. این نقاشی نه اسطوره هایاسطوره‌های کهن، نه یک حادسه یحادسهٔ تاریخی مهم و نه یک آفریده یآفریدهٔ ادبی یا چیزی ابداعی خود نقاش، بلکه یک حادسه یحادسهٔ حقیقی و به شدت بحث انگیزبحث‌انگیز را نشان میدادمی‌داد. قهرمانان این حادسه موجودات استثنایی نبودند بلکه مردم عادی بودند. روشی که ژریکو در عبور از مرز مستند سازیمستندسازی به کار برده نیز همین قدر نا معمول و خاص بود: او. جای پیروی از رسم جاری و مصور کردن یک حادسه مهیج ،مهیج، به جستجوی معادل هامعادل‌ها ی تصویری برای عذابعذاب، ،استیصالاستیصال و بارقه یبارقهٔ هولناک امید در مسافران [[کشتی شکسته]] بر آمد ،برآمد، و در نتیجه این واقیت متفاوت را تا سطح یک تمثیل عام و جذاب ارتقا داد.
{{سخ}}خط مورب پرمخاطره سراسر تصویر را از گوشه یگوشهٔ راست پایین تا گوشه یگوشهٔ چاپ بالا در می نوردددرمی‌نوردد و در جایی که بادبان تیره با ابرابرهای های سیاه ،سیاه، سنگین و آبستن طوفان در آمیختهدرآمیخته است، ختم میشود می‌شود. این کوشش قطری در تقابل با ریتم هرم بدن هاییبدن‌هایی است که با ضعف اما دیوانه وار خود را بالا می کشندمی‌کشند و در راس آن پیکار سیاه علامت دهنده به کشتی نجات قرار دارد . این پیکار مظهر توده هاتوده‌ها ی له شده و در مانده ایدرمانده‌ای است که امیدشان یکسره بر باد رفته . مرد ایستاده بر بالای خط افق ،افق، نگاه ما را به سمت کشتی دور و نا پیدا که کانون تمامی امیدهاست و هدف واپسین رمق مصیبت زادگان ،هدایتزادگان، میهدایت کندمی‌کند.
{{سخ}}ترکیب بندی ،بندی، تنظیم روشنی و تاریکی و حرکت هماهنگ ،هماهنگ، همگی از طریق وسایل صرفآ حسی و مستقل از محتوای روایی، درامی بصری را انتقال می دهدمی‌دهد. بازتاب جریان حادسه یحادسهٔ به تصویر در آمدهدرآمده با جذب تاثیرتأثیر عاطفی آن لحنی هم حسانه می یابدمی‌یابد و در نتیجه، حکایت به زبان تصویری بازگو می شودمی‌شود. ژریکو با مراجعه آشکار به اصول هنری دیوارنگارانه یدیوارنگارانهٔ واپسین داوری میکل آنجلوآنجلو، ،نهنه فقط در برابر رومانتیسم سالن که در زمان مقبول عام بود قد بر افراشت،برافراشت، بلکه در ضمن نخستین هنرمندی بود که به طور جدی سلطه یسلطهٔ سنت کلاسیک گرایی بر هنر پاریسی سده یسدهٔ نوزدهم را زیر سوالسؤال می بردمی‌برد.<ref>کتاب هنر مدرنیسم نوشته ینوشتهٔ ساندرا بکولا و ترجمه یترجمهٔ رویین پاکباز</ref>
این اثر از جهت بسیاری آثاردیگری را تحت شعاع قرار میمی‌دهد. دهد .استفاده از فیگور جوان در گوشه یگوشهٔ کادر بر گرفته از نقاشی [[اوژن دولاکروا]] می باشدمی‌باشد .[[آخرین قضاوت]] اثر میکل آنجلو به رویکردی به یاد ماندنی و معاصر در کار او قابل خواندن میشود ؛می‌شود؛ و از جهاتی نقاشی ما را به یاد اثر [[واتسون و کوسه‌ماهی]] از [[جان سینگلتون کاپلی]] می اندازدمی‌اندازد.
[[پرونده:Watsonandtheshark-original.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|[[واتسون و کوسه]],، 1778 ۱۷۷۸.]]
 
=== عضو به مثابه شکل ===
در میان هنرمندان پس از انقلابانقلاب، ،ژریکوژریکو به خشن ترینخشن‌ترین شکل مضمون [[اخته سازی]] نهفته در بازنمایی بدن مذکر قطعه قطعه شده و مجروح را مورد بهره برداریبهره‌برداری قرار می دهدمی‌دهد. تصویر پردازی ژریکو بدون خاطره یخاطرهٔ خشونت انقلاب ،انقلاب، کابوس گیوتین ،گیوتین، یا - در مورد تصاویر مکرر او از مردان زخمی - از دست رفتن بنیه یبنیهٔ سیاسی فرانسه پس از سقوط ناپلونناپلون، ، غیر قابلغیرقابل تصور است.
{{سخ}}بازنمی هابازنمی‌ها ی کم و بیش سرد - اما اندوهبار - جریکو از ضد قهرمانان ناپلونی ،ناپلونی، که بدن آنها به معنای دقیق کلمه قطعه قطعه - شکسته و قطع - شده استاست، ،ایناین مسئله را به ما یادیادآور آور می شودمی‌شود که در تاریخ بازنمایی مدرن دوره هاییدوره‌هایی وجود دارد که طی آنها بدن [[قطع عضو]] شده یشدهٔ انسان در چشم بیننده نه صرفآ به عنوان یک استعارهاستعاره، ،بلکهبلکه در مقام واقیعتی تاریخی جلو گر می شود می‌شود. مورخان هنری که در مرز فراموش کردن این مسئله قرار دارند که بدن انسان نه تنها موضوع میل ،میل، بلکه جایگاه تجربه ی رنجتجربهٔ ،رنج، دارد و مرگ است - درسی که پژوهشگران هنر عصر قدیم تر ،تر، که مشحون از شمایل نگاری چهره یچهرهٔ شهدا و قربانیان ،قربانیان، و نمایش رنگ دوزخیان در جهنم و رنج بهشتیان بر روی زمین است، هیچ گاههیچ‌گاه نمی‌تواند آن را از نظر دور سازد .
{{سخ}}در نقاشی هاینقاشی‌های ژریکو از قطعات بدن انسان -در این مورد ، دستمورد، هادست‌ها و پاهای قطع شده - انسجام و تمامیت بدن به تمامی از میان رفته است . این قطعات جدا شده مجدداً بنا به میل هنرمند در ترکیباتی هولناک و در این حال با شکوه با یکدیگر پیوند یافته‌اندیافته‌اند؛ ؛تیرگیتیرگی پس زمینه آنها را به شکلی دراماتیک متمایز کرده است و صحت و کمال حسی آنها ،آنها، چه به عنوان عناصری منفرد و چه به عنوان ترکیبی [[زیبایی شناختی]] ، به واسطه یواسطهٔ نوری موضعی که گویی از یک شمع سر چشمه می گیردمی‌گیرد تشدید شده است . فضا ی این اثر به شکلی حیرت آورحیرت‌آور عینیت علمی - مشاهده یمشاهدهٔ عینی و بی طرفانه یطرفانهٔ میز تشریح - را با حدت و پیش بینی ناپذیری تغزل رومانتیک راد هم می آمیزد می‌آمیزد.
{{سخ}}کیفیت دهشت به نمایش در آمدهدرآمده در نقاشی هاینقاشی‌های قطعه بدن ژریکو و حتی بسیاری از هنرمندان و نویسندگان هم عصر و در آن شریک بوده‌اند - مسئله ایمسئله‌ای که ابعاد زیبا شناختی و سیاسی بسیار گسترده ایگسترده‌ای داشت . ژریکو با گستردن سرهای قطع شده در [[چشم اندازچشم‌انداز]] پرسپکتیوی افقی ،افقی، آنها را تابع قلمرو اشیا می کند ،می‌کند، و عملکرد سابق آنها در مقام با اهمیت تریناهمیت‌ترین بخش بدن انسان را در برابر موقعیت کنونی آنها به عنوان پاره [[ای بی]] جان و هولناکی که مانند گوشت روی پیش خان قصابی یا نمونه ینمونهٔ رو ی میزتشریح بر سطح رو میزی پخش شده اندشده‌اند قرار می دهند می‌دهند.نکته ینکتهٔ [[تکان دهنده]] تر اینکه هنرمند برای رسیدن به حد اکثر تاثیرتأثیر، ، سر هایسرهای مزبور را به دقت با یکدیگر ترکیب کرده استاست؛ ؛ پروژه ایپروژه‌ای زیبایی شناختی و متضمن مداخله یمداخلهٔ صوری است .<ref>بدن تکه تکهتکه‌تکه شده / لیندا ناکلین /ترجمه یترجمهٔ مجید اخگر</ref>
 
تابلو ی افسر گارد امپراتوری که در سال ۱۸۱۲ نقاشی شد ،شد، جلو ای از ستایش قدرت خشونت آمیزخشونت‌آمیز در نزد هنرمند رومانتیک است. .نسل ژریکو ،زادهژریکو، یزادهٔ [[انقلاب فرانسه]] و [[جنگ هایجنگ‌های ناپلئونی]] یعنی روزگار غرش توپها و کوبش تابلها است. .شکوه نظامی ،نظامی، افسون و جبروت جنگ ،جنگ، همراه با عزت و خفتش برای آدمیان ،آدمیان، از موضوعات طبیعی زمانه به شمار می روندمی‌روند و تابلوهای ژریکو و معاصرانش به تجلیل از هیجان خشم آگین جنگ اختصاص دارند و به وحشت و زبونی حاصل از آن توجه نمی‌کنند .
 
== منابع ==