نی سحرآمیز: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Myfarhad (بحث | مشارکت‌ها)
Myfarhad (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۱:
 
==ترجمهٔ فارسی ''نی سحرآمیز''==
این داستان در ایران با ترجمهٔ [[پرویز دوایی]] و در قالب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهِ [[بهومیل هرابال]] با عنوان ''نی سحرآمیز و چند داستان دیگر'' به‌کوشش [[نشر آگه]] در سال ۱۳۹۴ به چاپ رسیده است. داستان‌های این کتاب را دوایی از مجموعه‌ها و دفترهای متفاوتی گردآورده و آن‌ها را با یادداشتی از [[میلان کوندرا]] در وصف [[هرابال]] همراه کرده است. این مجموعه شامل شانزده داستان است با عنوان‌های: «نی سحرآمیز»، «یک روز در ماهِ اوت»، «بئاتریس»، «پری دریایی»، «مرواریدهای اعماق»، «پادوی هتل»، «روشنایی‌های شهر»، «پرندهٔ زرد»، «عمو پپینِ من»، «مادام کاملیا»، «سرشاخه‌های شکسته»، «آن روز بعدازظهر»، «پدربزرگ»، «کافکائیه»، «آن هالهٔ سفیدبرفی» و «اشک‌های استالین». <br />
[[پرونده:Ney-e sehr-aamiz.jpg|100px|بندانگشتی|چپ]]
اینین داستان در ایران با ترجمهٔ [[پرویز دوایی]] و در قالب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهِ [[بهومیل هرابال]] با عنوان ''نی سحرآمیز و چند داستان دیگر'' به‌کوشش [[نشر آگه]] در سال ۱۳۹۴ به چاپ رسیده است. داستان‌های این کتاب را دوایی از مجموعه‌ها و دفترهای متفاوتی گردآورده و آن‌ها را با یادداشتی از [[میلان کوندرا]] در وصف [[هرابال]] همراه کرده است. این مجموعه شامل شانزده داستان است با عنوان‌های: «نی سحرآمیز»، «یک روز در ماهِ اوت»، «بئاتریس»، «پری دریایی»، «مرواریدهای اعماق»، «پادوی هتل»، «روشنایی‌های شهر»، «پرندهٔ زرد»، «عمو پپینِ من»، «مادام کاملیا»، «سرشاخه‌های شکسته»، «آن روز بعدازظهر»، «پدربزرگ»، «کافکائیه»، «آن هالهٔ سفیدبرفی» و «اشک‌های استالین». <br />
دوایی در مقدمه‌اش بر این داستان‌ها می‌نویسد:
{{نقل قول|هرابال، به وجهی خیره‌کننده و بی‌مانند، زیر و بالای چند دورهٔ تاریخی پُرتکان و التهاب سرزمین‌اش را با گذراندن از منشور وجود خویش بازتاب داده است: دورهٔ اشغال نازی‌ها، دورهٔ حکومت کمونیستی، دورهٔ موقت بازگشایی (معروف به سوسیالیسم با چهرهٔ انسانی) و بعد، به‌دنبال هجوم تانک‌های پیمان ورشو، دورهٔ بگیر و ببند مشهور به عادی‌سازی. در این دوره‌ها، به‌حسب «هوس های حکومت» هرابال گاهی می‌نوشت و چاپ می‌کرد (که ظهور هر کتاب جدید او در جامعهٔ چک واقعا حادثه‌ای بود که تشکیل‌شدن صف‌های دور و دراز در برابر کتاب‌فروشی‌ها را اقتضا می‌کرد و یک‌صدوپنجاه هزار نسخه کتاب‌اش در چند ساعت از قفسهٔ کتاب فروشی‌ها ناپدید می‌شد) و گاه بی‌وقفه می نوشت، ولی چاپ نمی‌کرد. در یک دورهٔ بیست‌ساله کتاب‌های او فقط در نسخه‌های تایپ‌شدهٔ معدود بین دوست و آشنا و علاقه‌مندان‌اش دست‌به‌دست می‌شد. حالا باز او خوش‌بخت بود، زیرا نظیر ایساک بابل (نویسندهٔ روس) به‌قول خودش به ژانر سکوت پناهنده نشد...}}