علاءالدین تکش: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mrastgoo25 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mrastgoo25 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶:
'''علاءالدین تکش''' فرزند [[ایل ارسلان]] بود که از ۵۶۸ تا ۵۹۶ ه‍ . ق. (۱۱۷۲ تا ۱۲۰۰ میلادی) به عنوان شاه [[خوارزمشاهی]] حکومت کرد. بعد از مرگ ایل ارسلان، پسرانش [[جلال الدین محمود سلطان شاه|جلال‌الدین سلطانشاه]] و علاءالدین تکش، جهت جانشینی پدر به منازعه پرداختند. سرانجام در سال ۵۶۸ ه‍ . ق. با استمداد تکش از [[قراختاییان]] در مقابل پرداخت خراج سالیانه‌ای، این منازع به نفع تکش خاتمه یافت. اما اختلاف بعد از آن هم ادامه داشت و هر دو برادر در [[خراسان]] به تاخت و تاز پرداختند. تکش برای رفع این اختلاف خانگی که این بار بر سر خراسان بین آنها پیش آمد، ناچار شد که میراث [[سلطان سنجر]] را به سلطانشاه برادرش واگذار کند. سرانجام سلطانشاه در سال ۵۸۹ درگذشت. تکش بعد از مرگ برادر خراسان را نیز به [[خوارزم]] ملحق کرد و بعد به [[ری]] لشکر کشید و در جنگ با [[طغرل سوم]] آخرین شاه [[سلجوقیان عراق]] و با قتل او در سال ۵۹۰ ه‍ . ق. قلمرو سلجوقیان عراق را هم تصرف کرد. به تصرف در آوردن تمام میراث سلجوقی توسط او [[ابوالعباس احمد ناصر|خلیفهٔ بغداد]] را که او نیز خواستار قسمتی از این میراث بود ناخرسند کرد. عواقب این ناخرسندی بعد از مرگ علاءالدین تکش در سال ۵۹۶ ه‍ . ق به پسرش [[سلطان محمد خوارزمشاه]] رسید.<ref>{{پک|زرین‌کوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۴۷۰}}</ref>
== درگیری بر سر سلطنت ==
با مرگ پدرش ایل ارسلان برادر کوچکتر تکش یعنی [[ سلطانشاه]] با کمک مادرش [[ترکان خاتون]] به تخت سلطنت نشست اما تکش که در این دوره حاکم ولایت [[جند]] بود حکومت برادرش را نپذیرفت زیرا خود را شایسته ی حکومت بر خوارزمشاهیان میدانست به همین دلیل فرستادگان برادرش را که برای بیعت نزد او آمده بودند را بازگرداند و گفت به خوارزم سفر نخواهد کرد و سلطنت سلطانشاه را به هیچ وجه قبول ندارد
درگیری با سلطانشاه با وجود حمایتهای مادرش و همچنین بدون هیچگونه حامیحمایتی شدنی نبود به همین سبب به حاکم [[قراختاییان]] پناهنده شد. دختر [[گورخان]] و همسرش [[فوما]] در این سرزمین فرمانروایی می کردند و تکش از آنان کمک خواست و قول این را داد که اگر سلطانشاه را شکست دهد به آنان خراج سالیانه بپردازد. ملکه قراختایی پیشنهاد تکش را قبول کرد و تکش نیز بالشکریبا لشکری عظیم همراه فوما به سوی خوارزم حرکت کرد ، سلطانشاه که از لشکرکشی تکش باخبر شد تحمل ایستادگی نداشت و به همراه مادرش به [[نیشابور]] نزد ملک [[موید آی آبه]] فرارکرد و تکش در دوم ربیع الآخر سال ۵۶۸هجری بعد از ورود به خوارزم به تخت سلطنت نشست. سلطانشاه ملک نیشابور یعنی موید آی آبه را با وعده های بسیار همراه خود کرد و موید نیز برای جنگ با تکش لشکری فراهم کرد و عازم جنگ شد ، آنها به شهر کوچک سومرنی در بیست فرسنگی خوارزم رسیدند. تکش پیش از آنها در آنجا اردو زده بود و توانست با غافلگیری ضمن شکست سپاه موید او را به اسارت درآورد ولی سلطانشاه و مادرش به دهستان فرار کردند و تکش نیز در تعقیب آنها روی به اعمال خشونت باری آورد و توانست به [[دهستان]] مسلط شود اما سلطانشاه گریخت و ابتدا به جانشین موید یعنی [[طغانشاه ابوبکر]]
سپس از او در دربار [[غیاث الدین]]، پادشاه [[غوریان]]، پناه آورد.
سلطان غوری از سلطانشاه به عنوان یک حکمران مهمان استقبال کرد و سلطانشاه نیز تا بروز اختلاف میان تکش و قراختاییان در آنجا باقی ماند اما غیاث الدین به او کمکی نکرد بعد از مدتی سلطانشاه با سپاهی که از قراختاییان دریافت کرد آمادگی مقابله با تکش را پیدا کرد ودر وهله اول توانست [[مرو]] را اشغال کند و این شهر را مقر حکومت خود قرارداد