تاریخ بشر پر است از قهرمانان و شیاطین فردگرا که یکدسته برای غرور خود قهرمان شدهاند و دسته دیگر برای نفع جویی پیوسته خود شیطان. این نهاد دوپهلوی فردگرایی است که اگر به اصول اخلاقی انسان معتقد نباشد، به سرعت راه منفعت شخصی را میپیماید و چه بسا وقایع تلخی را نیز برای دیگران رقم میزند. بخصوص در فلسفه فردگرایی سیاسی، این آثار منفی پر رنگ تر میشوند. یک [[سیاست مدار]] فردگرا اگر تنها به منفعت خود بیندیشد برای رسیدن به این منفعت ممکن است ملتی را زیر پای خودش له کند. برای همین سیستمهای [[دموکراسی|دموکراتیک]] ابزارهای کنترلی بسیار قدرتمندی (مانند روزنامه، دادگاههای بینالمللی، مجلس و..) را برای مقابله با فردگرایی سیاسی بنیان گذاشتهاند.<ref name="ReferenceB">مقاله فردگرایی و جمع گرایی محمدی، صالح - مقاله تحقیقاتی</ref>
روح فردگرایی بالنفسه بد نیست بلکه باید تحت کنترل باشد.<ref name="ReferenceB"/> در فلسفه سیاست، تئوری فردگرایی دولتی به این اشاره دارد که دولت باید حافظ آزادی فردگرایان باشد این مصونیت تا زمانی وجود دارد که این افراد نخواهند مانع آزادی دیگران گردیده و یا از دیگران به منظور نفع خود سوءاستفاده کنند. این تقابل با تئوری سیاسی جمع گرایان درجایی که زندگی فردگرایان تحت فشار قرار میگیرد و به آنها تحمیل بیرونی صورت میگیرد، رد شده و دو گونه تعریف را برای این منظور به وجود آوردهاست که «قریحه فردگرایی» و «آزادی فردگرایان» از آن جملهاند. فردگرایان به صورت عمده نگرانند که حقوقشان در تحمیلهای محیط و جامعه تحت فشار قرار گیرد و برای همین نیز خواستار حمایت از حقوق فردگرایان هستند.