اصلاحطلبی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: افزودن تگهای خالی ویرایشگر دیداری |
|||
خط ۱۷:
اصلاح طلبی (به انگلیسی: Reformism) مکتبی است که در آن از طریق نهادهای اجتماعی تغییراتی تدریجی و زیر بنایی در ساختارهای اقتصادی یا ساختارهای سیاسی دنبال میشود. این گروه در واقع واکنشی اعتراضی به [[سوسیالیسم]] انقلابی بود که معتقد بودند برای ایجاد تغییراتی انقلابی راهی جز انقلاب تودهها وجود ندارد.<ref>wikipedia/Reformism</ref>
▲=== حزب کارگر بریتانیا ===
اصلاح طلبی در [[حزب کارگر]] [[بریتانیا]] درسالهای ۱۹۵۰ پدیدار شد و پس از آن به جذب هواداران اصلاح طلبی به جناح راست حزب کارگر معروف شدند. در سال ۱۹۵۶ [[آنتونی کروسلند]] (به انگلیسی:Anthony Crosland) "آینده سوسیالیسم"<ref>The Future of Socialism (1956)</ref> را نوشت که به عنوان مانیفست شخصی به بحث پیرامون اصلاح طلبی پرداخت. برای کروسلند، '''مالکیت عمومی''' برای سوسیالیتها به وسیله اشتغال همگانی کاهش مییابد و کنترل [[اقتصاد کینزی]] استثمار کاپیتالستی را کاهش میدهد.
در سال ۱۹۶۰ پس از سه بار پیروزی متوالی حزب کارگر در انتخابات عمومی، '''هوگ گایتسکل''' به عنوان یک اصلاح طلب تلاش کرد تا بخشی از [[قانون اساسی]] را بر اساس مانیفست کروسلند اصلاح کند اما این تلاشها با شکست مواجه شد.
سطر ۲۵ ⟵ ۲۳:
برخی از طرفداران جوانتر گایتسکل از جمله روی جنکینس، بیل راجرز و شرلی ویلیامز حزب کارگر را در سال ۱۹۸۱ ترک کردند و حزب سوسیال دموکرات را تشکیل دادند. در نهایت اهداف و نظرات گایتسکل<ref>1959 General Election Hugh Gaitskell</ref> توانست در انتخابات پیروز شود و [[تونی بلر]] در سال ۱۹۹۵ توانست اصلاحیه قانون اساسی در انگلستان را بر اساس نظر اصلاح طلبانی چون گایتسکل و کروسلند به تصویب برساند.
[[پرونده:Education Corp.jpg|بندانگشتی|چپ|رژه سپاه دانش در سالروز انقلاب سفید شاه و مردم از بنیادیترین اقدامات اصلاحی در ایران]]
اصلاح طلبی در ایران مفهومی متفاوت با آنچه در بالا گفته شد دارد. اصلاح طلبی در ایران با شاخه [[محافظه کاری]] پیوند نزدیکی دارد و اگر بخواهیم چارچوب مفهوم ایرانی اصلاحات را با مفهوم تاریخی آن مقایسه کنیم باید آن را '''نو محافظه کاری''' بخوانیم. اصلاح طلبی ایرانی در اغلب مواقع در پی تغییراتی تدریجی است ولی تفاوت آن با مفهوم اصلاح طلبی که سوسیال دموکراتها در ابتدا پایه نهادند در آن است که اصلاح طلبی ایرانی اساساً درگیر تغییرات بنیادی نمیشود و تغییرات تدریجی فرهنگی را به تغییرات تدریجی اقتصادی و سیاسی اولویت میدهد. اثبات این مدعا، سابقه ایست که تاریخ از اصلاح طلبی در ایران ارائه میکند.<ref>•توسعه سیاسی، اقتصادی و امنیت، سید محمد خاتمی. ۱۱۳جلد ۱</ref> اصلاحطلبی یک حزب سیاسی نیست؛ یک جریان فکری است که بعد از جنگهای ایران و روس و شکست ایران، آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.<ref>http://khordadnews.ir/news/62097</ref>
تلاشهایی که از زمان [[شاه عباس اول]] (۱۵۸۷–۱۶۲۹ میلادی) انجام یافت و توسط او اصلاح طلبی خوانده شد، پیگیری تغییراتی بود که وضع موجود را تثبیت میکرد و این اولین خواسته محافظه کاران بود. این تغییرات تدریجی گرچه جنبه رشد و توسعه داشتند ولی به هیچ وجه بنیادی نبودند. از دیگر نمونههای دیگر اصلاح طلبی در ایران، همچون [[عباس میرزا]] و [[میرزا تقی خان امیرکبیر]] نیز چیزی جز اصلاحات غیر بنیادی و فرهنگی محور و تدریجی نمیتوان یافت.<ref>باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، ۱۳۵۷، تهران</ref>
[[پرونده:Shah of iran.png|بندانگشتی|راست|محمد رضا شاه پهلوی]]▼
حتی اگر [[رضاشاه]] را بزرگترین اصلاح طلب ایران بنامیم او نیز در نهایت اصلاح طلبی متفاوتی با نظر [[برنشتاین]] را نمایش میدهد. به نظر میرسد این اصلاح طلبی ریشه در '''فرهنگ خود محوری شرقی''' دارد.<ref>فرهنگ سیاسی ایران، دکتر سریع القلم، صفحهٔ ۹۸</ref> در کتاب '''موانع توسعه سیاسی در ایران''' نوشته [[حسین بشیریه]] به طور مشروح در مورد شکست اصلاح طلبی بحث شده است.<ref>موانع توسعه سیاسی در ایران، حسین بشیریه، مقدمه</ref> این ریشههای فرهنگی ساختار مفهومی جدیدی برای اصلاح طلبی در ایران ساخته است.
در ایران شاید تنها کسی که با اندیشههای اصلاح طلبی اصیل آشنا بود و تلاشهایش تا حد زیادی در راستای تغییرات تدریجی و بنیادی پیش رفت، [[محمد مصدق]] بود.<ref>دکتر محمد مصدق - خاطرات و تالمات دکتر محمد مصدق – مشتمل بر دو کتاب:۱- شرح مختصری از زندگی و خاطراتم ۲- مختصری از تاریخ ملی شدن نفت در ایران - به کوشش ایرج افشار ص ۸۸</ref> البته بسیاری از تحلیلگران مصدق را محافظه کار میدانند با این وجود در واقع مصدق که در بستر تحولات انقلاب مشروطه رشد کرده بود و از تبعات چنین انقلابهایی آگاه بود به سوسیال دموکراتها گرایش پیدا کرده بود.<ref name="همان">همان</ref> بارها در مضرات انقلاب و شکستن ناگهانی ساختارها سخن گفته بود و شاید بتوان گفت مصدق اولین کسی بود که مفهوم اصلاح طلبی را در ایران به شکل مدرن و برنشتاینی آن بنیان گذاشت. در کتاب خاطرات دکتر [[فاطمی]]، به دفعات از مصدق نقل شده بود که مشی من اصلاح طلبیست. اما با این وجود گرایش او به اندیشههای [[سوسیال دموکرات]] و همچنین وقوع [[جنگ سرد]] میان دو قطب ایدئولوژی باعث شد اصلاح طلبی با دخالت دول غربی و نیز تحریکات شوروی ناکام بماند و در [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ این گرایش به کلی توسط محافظه کاران حذف شود.<ref name="همان"
▲[[پرونده:Shah of iran.png|بندانگشتی|راست|محمد رضا شاه پهلوی]]
پس از آن دوباره مفهوم اصلاح طلبی دراوایل دهه ۴۰ شمسی توسط [[محمدرضا پهلوی]] مطرح شد. او نیز همچون پدرش نتوانست تغییر عمدهای در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران ایجاد کند. تغییرات فرهنگی و اقتصادی هم آنقدر نبود که بتوان گفت ساختارهای بنیادی آن تغییر کرده است؛ بنابراین شاه که اصلاحات را ناکام یافته است تصمیم میگیرد این ساختارها را با برنامهای به نام [[انقلاب سفید]] یا [[انقلاب شاه و مردم]] پی بگیرد.<ref>ایران و انقلاب شاه و ملت، ۱۳۵۶، صفحهٔ ۷۸</ref>
سطر ۴۲ ⟵ ۴۰:
دکتر [[همایون امینی]] پسر [[علی امینی]] در کتاب '''بربال بحران''' بخشی ازین تلاش برای اصلاح را نمایش میدهد و اصلاح طلبی را در ایران نوعی نومحافظه کاری میخواند.<ref>بر بال بحران، همایون امینی، بخش اول</ref>
{{اصلی|جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران}}
اصلاح طلبی اسلام گرا در ایران پس از [[انقلاب اسلامی]] سال ۱۳۵۷ مفهوم دیگری یافت. در اولین دولت انقلاب و پس دولت انتقالی [[مهدی بازرگان]] در انتخاباتی آزاد [[ابوالحسن بنی صدر]] به ریاست جمهوری رسید. وی که در [[فرانسه]] [[علم اقتصاد|اقتصاد]] خوانده بود، مدعی اصلاحاتی بنیادی چون دوبارهسازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، کاستن نفوذ روحانیون و همچنین ایجاد طرحی برای بهسازی و توسعه اقتصادی کشور بود. بسیاری بر این باور بودند که بنی صدر به واسطه تحصیل در فرانسه دارای گرایشهای سوسیال دموکرات بود.<ref>بنی صدر سخن میگوید</ref>[[پرونده:Khatami.JPG|بندانگشتی|چپ|سید محمد خاتمی، رئیس جمهور دولت اصلاحات
▲<nowiki> </nowiki>پس از سرنگونی بنی صدر، محافظه کاران و [[تکنوکرات]]های ایرانی حکومت را در دست گرفتند. در این دوره حاکمیت به دو بخش تقسیم شده بود. گروه محافظه کارتر و گروه دیگر '''اصلاح طلبان'''.
چپها کسانی بودند که قبل از انقلاب اسلامی به گروههایی چون [[سازمان مجاهدین خلق]] یا [[سازمان فداییان خلق]] نزدیک بودند و پس از انقلاب به علت اختلافات درونی منشعب شدند و سازمانهای جدیدی یافتند برای مثال [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی]] با اندیشههای آشکار سوسیالیستی در اقتصاد و به علت تاکیدشان بر حکومت اسلامی از سازمان مجاهین خلق جدا شدند. در این میان در میان روحانیت هم اندیشههای نو اصلاح طلبی هرچند کمرنگتر از دیگر گروهای مشهور به چپ طرفدارانی یافت. [[مجمع روحانیون مبارز]] نمونهای از این گروهها بودند که حامیان چپها در میان روحانیون به حساب میآمدند([[مجمع روحانیون مبارز]]). اما در سال ۱۳۷۶ ه. ش یا ۱۹۹۸ م در انتخابات ریاست جمهوری، [[سید محمد خاتمی]] با شعار رسمی اصلاحات سیاسی، با اکثریتی قاطع بر سر کار آمد. [[دولت اصلاحات]] در پی آن بود که [[جامعه مدنی]] در ایران شکل گیرد و فضای مشارکتی سیاسی در ایران حاکم شود. آزادی بیشتر مطبوعات، اصلاح نظام نامه تحصیلات تکمیلی، شکل دهی نهادهای مدنی همچون شوراهای اسلامی زمینه را برای تغییر تدریجی مساعدتر کرده بود. تجمعات اعتراضی دانشجویان در سال ۲۰۰۰م و وقوع قتلهای سازمان یافته<ref>قتلهای زنجیرهای، عصرنو، هفته نامه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، شماره۳۳</ref> توسط گروههای فشار از جمله همین بحرانها بود. اما اوج قدرت دولت اصلاحات به دست آوردن اکثر کرسیهای مجلس نمایندگان در دوره ششم انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. با این وجود به علت نفوذ سنت و محافظه کاری در بخش عمدهای از دولت اصلاحات و اکثریت مردم ایران و همچنین خروج اصلاح طلبان تندرو از مدار اصلاح طلبی و روآوردن به خشونت ، انقلاب و براندازی، اصلاحات نتوانست تغییرات ساختاری در حکومت ایجاد کند و صرفاً تغییراتی غیر ساختاری در حوزه فرهنگ و جامعه مدنی شکل گرفت.<ref name="همان"/> با روی کار آمدن [[دولت یازدهم]]، به ریاست [[حسن روحانی]] که مورد حمایت [[اصلاح طلبان]] بود، جنبش اصلاح طلبی ایران وارد مرحلۀ جدیدی از حیات سیاسی خود شد و تعداد زیادی از اصلاح طلبان به دولت و عرصه سیاسی کشور بازگشتند.
سطر ۵۸ ⟵ ۵۵:
== اصلاح طلبی از نظر مطهری ==
،، اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه نا خواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است. زیرا اصلاح طلبی هم بعنوان یک شان پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.،، <ref>جریان شناسی سیاسی ایران معاصر، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، مولف.دکتر آیتالله مظفری، صفحه ی 37،سال 88</ref>
== جستارهای وابسته ==
|