ملکوت (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

| پانویس=

}}

==خلاصه داستان ==

مودت در يک مهمانی، كه در باغش برگزار كرده، مسموم می شود. دوستانش او را برای معالجه به مطب دكتر حاتم می برند. دكتر در گفت وگو با منشی جوان مودت خود را از شايعاتی ، كه درباره اش بر سر زبان ها است ، تبرئه می كند. دكتر حاتم از بيماريش م.ل می گويد كه در طبقه ی دوم محل سكونت او بستری است و اصرار دارد كه تنها عضو باقی مانده ی بدنش قطع شود. دكتر حاتم و منشی جوان به زير زمين مطب- كه محل زندگی شكو ، نو كر سياه و دو رگه ی م.ل است- می روند. منشی در تابوتی ، كه م. ل همراه خود آورده ، با جسد موميايی پسر جوان م.ل روبه رو می شود. پسر جوان م.ل مريد دكتر اتم بوده و توسط پدر كشته شده است ، و م.ل از بابت فاصله ای كه دكتر حاتم بين او و فرزندش به وجود آورده درصدد گرفتن انتقام از اوست . شكو اوقاتش را با ساغر ، همسر جوان دكتر حاتم، می گذراند. دكت حاتم- كه همه ی شاگردان و همسرانش را به قتل رسانده - ساغر را به جرم خيانت خفه می كند . م.ل ، قبل از آن كه دست راست خود را قطع كند، خاطراتش را می نويسد. او به دكتر حاتم پيشنهاد می كند كه آمپولی به او تزريق كند تا حيات شادی آور برايش به ارمغان بياورد . دكتر حاتم ، كه اهالی شهر را با تزريق آمپول مسموم كرده تا وجود آلوده ی آن ها را از روی زمين پاک كند، م.ل را با تزريق آمپول مسموم می كند ، و سپسبه شهری ديگر می رود تا از نو نقشه ی خود را در مورد اهالی آنجا نيز عملی كند.