سارگون دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۰:
|امضاء =
}}
 
'''سارگن دوم''' امپراتور [[آشور]] (۷۲۲–۷۰۵ ق‌م) و بنیان‌گذار سلسله سارگون. در زمان سارگون دوم، دولت آشور که قدرتمند شده بود، پیشروی خود را به داخل فلات ایران ادامه داد. قدیمی‌ترین مطلب مربوط به شهر [[تبریز]]، در کتیبه سارگن دوم پادشاه آشور آمده است که آن را شهری بزرگ، آباد و دارای باروی تو در تو وصف کرده است.
 
سطر ۵۳ ⟵ ۵۲:
رابطهٔ بعضی از قلاع واقع در دامنه‌های جنوبی جبال [[گیزیل بوندا]] و دامنه‌های [[کوهستان الوند|الوند]] در نتیجهٔ تحولات ذکر شده با ماننا قطع شد و متصرفات آشور در این میان فاصل بود و مرابطات استقلال طلبان اراضی دریاچه اورمیه و کرانهٔ دریای [[خزر]] با [[ماد شرقی]] نیز دشوار گشت. ساکنان قلعهٔ [[خارخار]] خداوند ده خویش را که [[کی بابا]] نام داشت اخراج کردند و از [[تالتا]]<ref>تالته - Taite</ref> شاهک [[الی پی]] تقاضا کردند که ایشان را به تابعیت خویش بپذیرد. چنان‌که پیشتر گفته شد الی پی در میان پادشاهی‌های کوچک ماد جنوبی از همه مهمتر بود و حایل میان [[آشور]] و [[عیلام]] به شمار می‌رفت. [[پرونده:MIDIYA4.jpeg|بند انگشتی|60px|چپ|قاب|کوچاندن [[مادها]] به عنف. از نقش بر جسته آشوری [[نینوا]]. قرن هفتم پ.م.]]
 
سارگون دوم همچنان لشکرکشی بسوی جنوب ماننا را تعقیب کرد و [[خارخار]] را اشغال نمود و ساکنان آن محل را به اسارت برد و به جای اهالی پیشین آنجا، مهاجرانی را سکونت داد. به ظنّ غالب اینان [[اسرائیلیان|اسرائیلیانی]]ی بودند که در سال - ۷۲۲، ۷۲۱ - سر به اطاعت نهاده بودند. خارخار را سخت مستحکم ساخته و مرکز ایالت آشوری‌اش قرار دادند.<ref>ضمناً اینجا بنام [[کار شاروکین]] موسوم گردید. نامه‌های چندی از شخصی بنام [[مانوکی نی‌نوآ]] که به سِمت حاکم [[خارخار]] منصوب شده بود یافت شده است. نامهٔ مزبور محتوی گزارش‌هایی است در بارهٔ اوضاع ایالت خارخار که برای سارگون دوم فرستاده شده بود.</ref> ایالت مزبور شامل ناحیهٔ رودک علیا یا [[آرانزشو]]<ref>در متون دیگر [[آرازیاش]] یا [[ارنزیاش]] آمده</ref> و ناحیهٔ رودک سفلی یا [[بیت راماتوآ]].<ref>درست‌تر [[بیت راماتئا]] یعنی سلالهٔ راماته‌ها</ref> این ناحیه نیز در گذشته جزئی از آرازیاش<ref>احتمال دارد منظور از آرازیاش همان [[ری]] باشد.</ref> بود و نواحی [[اوریکاتو]] و [[سیگریس]] و [[شاپاردا]]<ref>یا ساپاردا، سپردا - Šaparda</ref> و [[اوریاکو]]<ref>Uriakku</ref> نیز بود. از میان نواحی یاد شده آرانزشو ناحیه‌ای است که در لشکرکشی‌های سابق آشور از آن یاد شده و به نظر می‌رسد در ناحیهٔ [[همدان]] واقع بوده باشد. شاید ناحیهٔ رودک علیا و رودک سفلی که غالباً تحت عنوان [[شانارته]]<ref>رودک - Šanarte</ref> خوانده شده است همان درّه و بستر رودک‌هایی است که از [[کوهستان الوند|الوند]] سرازیر شده سپس وبه رود [[قره سو (قم)]] ملحق می‌شوند. [[سیگریس]] و [[شاپاردا]] را هم نزدیک همین نقاط باید جستجو کرد.
 
با اینکه بعدها لشکریان آشور بارها به داخل خاک ماد نفوذ کردند ولی مرز امپراطوری [[آشور]] عملاً به آنسوی حدّی که سارگون دوم معیّن کرده بود تجاوز نکرد. آشوریان حتّا در همین حدود هم به دشواری می‌توانستند خاک [[ماد]] را جزو کشور و دولت خویش محفوظ داشته ضبط و نظم دهند. بنابر این در دورهٔ طغیان نفوذ آشور به داخل ماد، مرزهای منطقهٔ اشغالی ایشان را می‌توان به قرار زیر دانست.
سطر ۷۶ ⟵ ۷۵:
محتمل است که دسته‌های جنگی مرکب از ساکنان محلی را وارد نیروهای مسلح آشوری ساختند. فرمانفرمایان نواحیی که جزو [[اتحادیه قبایل ماد]] بودند<ref>لوح سارگون دوم اینان را بنام [[مادای]] می‌نامد و از دیگر نواحی سرزمین [[پادشاهی ماد]] آینده که در آن لوح [[کوتیوم]] یعنی کوتیان نامیده می‌شود مشخص و ممتاز می‌نماید.</ref> در سراسر اتحادیهٔ مزبور تا [[بیک نی]]<ref>کوه دماوند</ref> خراجگزار سارگون دوم شمرده می‌شدند. بعد خواهیم دید که وصول خراج از مردم نه تنها در سرزمین‌های دور دست بلکه در آنجاییکه اصطلاحاً ایالات مادی آشور خوانده می‌شد، فقط به یاری نیروهای مسلّح و اعزام قشون مقدور بود.
 
نفوذ کامل آشوریان فقط در نقاطی حکمفرما بود که دژهای آنان بر آن ناظر بودند<ref>پادگان‌های آشوری عبارت بودند از [[کار نین اورتا]]، [[کار شاروکین]]، [[کار نابو]]، [[کار سین]]، [[کار آداد]]، و [[کار ایشتار]].</ref> و مردم محل را تبعید کرده به جایشان ساکنان کشورهای دیگر<ref>بخصوص [[سوریه]] و [[فلسطین]]</ref> را ساکن ساخته بودند؛ ولی در پیرامون این نقاط اهالی [[ماد|مادی]]ی و [[کوتی]] تحت فرمان فرمانفرمایان پیشین و سران قبایل خویش بودند و فقط وقتی خراج می‌پرداختند که به عنف مجبورشان کنند و یا ضرورت قطعی اقتضا کند.
 
== سال بعد از اطفای شورش خارخار ==
سطر ۸۹ ⟵ ۸۸:
در هر حال نقشهٔ روسا و متاتی نقش بر آب شد. در جنگ کوهستان [[اوُآئوش]] آشوریان نیروهای ایشان را تارومار کرده به سرزمین [[اورارتو]] عقب نشاندند. سارگون‌دوم با یک راهپیمایی معجّل کرانه شرقی [[دریاچه اورمیه]] را بسوی شمال درنوردید. مردم محل به وسیلهٔ آتشی که بر قلل کوه‌ها افروخته می‌شد از نزدیک شدن لشکر آشور با خبر شده مساکن خویش را ترک می‌گفتند. نخست [[اوشکایا]]<ref>[[اسکو]] کنونی در دامنهٔ غربی [[سهند]]</ref> که قلعهٔ مرزی اورارتو بود و محتملا در عهد [[ساردوری دوم]] هنگام تسخیر ناحیهٔ [[سوبی]]<ref>در گزارش سارگون‌دوم آمده که سوبی در زبان اورارتویی بمعنی کشور [[ماننه‌یان]] است. بدین سبب شاید برخی از لشکرکشی‌های مذکور در متن‌های اورارتویی که به [[ماننا]] صورت گرفته مربوط به [[سوبی]] باشد.</ref> واقع در کرانهٔ شرقی دریاچهٔ اورمیه - که پیشتر به ماننا تعلق داشت - ساخته شده، اشغال گشت. این قلعه نگهبان راه وصول به سوبی و [[ناحیه زرند]] بود. بنا به گزارش سارگون‌دوم سوبی از طرف پادشاه اورارتو بویژه برای پرورش [[اسب]] جهت سواران اورارتویی معیّن شده بود.
 
بدنبال فراریان عرصهٔ جنگ کوه [[اوُآئوش]] ساکنان اوشکایا و پادگان محل آنجا را ترک گفتند و سارگون‌دوم بدون اینکه پیکاری کند اشغالش نمود؛ و فرمان داد دیوارهای آن را که چهار متر ضخامت داشت خراب کنند و تمام خانه‌های [[اوشکایا]] و ۱۱۵ دهکدهٔ اطراف را طعمهٔ آتش ساخت. پس از آنکه اورارتوئیان از آن ناحیه طرد شدند آزا شاه ماننا، می‌توانست متصرفات خویش را بطرف شمال بسط دهد ولی آشوریان نمی‌خواستند به متحد خویش ولایات ویران نشده و پر جمعیّت و آباد دهند؛ و قلعهٔ [[آنیاشتانیا]] و طویله‌های آن را با اسبان ذخیرهّ ارتش اورارتو و ۱۷ دهکدهٔ پیرامون<ref>در گوشهٔ شمال شرقی [[دریاچه اورمیه]]</ref> و قلعهٔ مضاعف [[تاروئی تارواگیس]]<ref>Tarui Tarmakis [[تبریز]] کنونی</ref> را در سرزمین قبیلهٔ [[دالیان]] - که آن نیز پایگاه اسبان ذخیرهٔ اورارتو بود - ویران کردند. لشکریان [[آشور]] همه جا انبارهای [[جو (گیاه)|جو]] را تصرّف کرده و [[گندم|گندمزارها]]زارها و مراتع را نابود می‌کردند.
 
سارگون‌دوم سپس از ایالت اورارتویی [[سان گی بوتو]]<ref>با سان گی بوتی یا [[بیت سان گی بوتی]] در مغرب [[ماد]] اشتباه نشود.</ref> واقع در شمال [[دریاچه اورمیه]] عبور کرد.<ref>ولی سارگون‌دوم از کرانه عبور نکرده بلکه از ناحیهٔ [[مرند]]، [[خوی]] گذشته زیرا که عبور از کرانه حتماً چنانچه صورت گرفته بود در متن بدان اشاره می‌شد.</ref> سرزمین اخیرالذکر ظاهراً در زمان [[مینوآ]] یعنی از صد سال پیش به [[اورارتو]] تعلق داشت و مهمترین شهر آن [[اولخو]] بود که بوسیلهٔ دژ ساردوری‌خورد از آن دفاع می‌شد. پادشاه اورارتو در این شهر کاخی بنا کرده بود. نگارندهٔ گزارش سارگون‌دوم بویژه به کارهای بزرگ و کوشش فراوانی که اورارتوئیان برای آبیاری این سرزمین و حفر جوی‌ها و ترعه‌ها و قنوات ([[کاریز]]) و ایجاد بند و سدّ و غیره به عمل آورده بودند اشاره می‌کند.<ref>جالب توجه است که متن می‌گوید [[روسا]] برای نخستین بار [[شتر دو کوهان]] را برای خاک ریزی در احداث سد در این ناحیه بکار برده بود.</ref> پیرامون اولخو<ref>Ulxu</ref> یک‌پارچه [[باغ]]های شکوفان و تاکستان‌ها و مرتع سرسبز بود. آشوریان تمام اینها را سوزاندند و پایمال نمودند و غارت و ویران کردند. دهکده‌های کوچک اطراف و قلعهٔ [[ساردوری‌خورد]]<ref>Sardurixurda</ref> نیز دچار سرنوشت [[اولخو]] گشتند ولی مردم آن فرار کردند و در کوهستان پنهان شدند.
سطر ۱۰۸ ⟵ ۱۰۷:
مع‌هذا متن دیگر سارگون‌دوم<ref>KS, نوشتهٔ رسمی (تشریفاتی)</ref> این نکته را تأیید می‌کند که ایالات [[آگازی]] و [[آمباندا]] به نواحی [[مادهای سرحد]] «آریبی‌های شرق» تعلق داشتند.
 
اسامیی از قبیل [[آپساخوتی]] و [[پازئوآتی]] و غیره باقی می‌ماند که در متون دیگر ذکری از آنها نیست و ظاهراً در مشرق [[الی پی]] قرار داشته‌اند. ریشهٔ اکثر این نام‌ها گویا [[ایران|ایرانی]]ی می‌باشد.
 
متن منقول در بالا از آن جهت که ایالات مذکور را به دو گروه تقسیم کرده جالب است. این دو گروه عبارتند از: «ایالاتی که در حدود [[آریبی]] یا شرق قرار دارند» و گروه دوّم «ایالات [[مادهای مقتدر]] که … در کوه‌ها و بیابان‌ها می‌گشتند».
سطر ۱۲۷ ⟵ ۱۲۶:
 
== وجه تسمیه کولومان ==
اصطلاح کولومان (کی‌لمان) با اسلوب [[زبان‌شناسی]] تطبیقی ممکن است اینگونه تعبیر شود که کلمه نخست یعنی «کی» یا «کو» همان مفهوم شاه را داشته و هر دو واژه کاربرد زیادی در زبان [[پارسی]] داشته‌اند، مانند [[کورش]] و [[کی‌خسرو]]. شاید قسمت اوّل کلمهٔ کولومان یا کیلمان به معنی شاه باشد. بخش دوم اصطلاح مزبور ممکن است به دو کلمهٔ «لوم» و «آن» در واژهٔ کولومان، «لم» و «آن» در واژهٔ کیلمان تجزیه شود. استنتاج از اصطلاحات یاد شده را باید با واژهٔ [[کولی]] تطبیق یا تشبیه نمود. اینکه کولی‌های مهاجر و چادرنشین از قبایل بسیار کهن ایرانی باشند تردیدی نیست ولی چرا کولی لقب یافته‌اند آشکار نیست. کولی‌ها اگر چه هیچگاه وارد دایرهٔ مدنیت نشدند اما همیشه پیشوا و رهبری بزرگ داشته‌اند که بر کُل ایشان فرمانروا بود به همین سبب '''کو''' که به مفهوم پیشوا و [[کولی]] به معنی دارای پیشوا یا [[شاه]] است به ایشان لقب داده شده است. در اذهان ملل ایرانی کولی‌ها به جنگجو بودن شهره بودند اما به سبب بینش کم سیاسی، در ادوار تاریخی، گاهی آلت دست دشمنان نیز قرار گرفته‌اند. به هر تقدیر شاید کولومان‌ها اسلاف کولی‌های امروزی باشند و این قبایل با [[اسکیت‌ها|اسکیت‌های]]ی مهاجر که در تیراندازی مهارت داشتند قابل قیاس است.
 
== پانویس ==
سطر ۱۵۹ ⟵ ۱۵۸:
[[رده:پادشاهان آشور]]
[[رده:پادشاهان بابل باستان]]
[[رده:حاکمان سده هشتم (پیش از میلاد)]]
[[رده:درگذشتگان ۷۰۵ (پیش از میلاد)]]
[[رده:سال زادروز نامشخص]]