پروتاگوراس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵:
|نام کامل=پروتاگوراس
|لقب=
|نسب=
|حیطه=[[فلسفه غرب]]
|دوره=[[فلسفه دوران باستان]]
|مکتب=[[سوفسطائی‌گری]]
|تاریخ تولد=490۴۹۰ پیش از میلاد
|شهر تولد=[[آبدرا]]
|کشور تولد=[[یونان]]
|تاریخ مرگ=۴۲۰ پیش از میلاد
|شهر مرگ=[[سیسیل]]
|کشور مرگ=[[ایتالیا]]
|مدفن=
|نام همسر=
|فرزندان=
|دین=
|مذهب=
|تأثیرگرفته از=
|تأثیرگذار بر=
|استادان=
|شاگردان=
|تالیفات=
}}
'''پروتاگوراس'''،'''پروتاگور''' یا '''بروتاغور'''(به [[زبان یونانی|یونانی]]: Πρωταγόρας) فرزند مایاندریوس<ref name=p>[http://www.rasekhoon.net/Article/Show-62142.aspx نگاهی به سوفسطائیان<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>؛ نخستین و مهم‌ترین [[فیلسوف]] [[سوفسطائی‌گری|سوفسطائی]] بود که در آبدرای یونان زاده شد و در حدود سال ۴۵۰ پیش از میلاد به شهرت رسید.<ref name=o>{{یادکرد|فصل=فصل هشتم:فلسفه یونانی|کتاب=تاریخ فلسفه غرب|نویسنده=رجینالد هالینگ دیل|ترجمه=عبدالحسین آذرنگ|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحهصفحهٔ ۱۰۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref>پروتاگوراس معاصر با گرگیاس بود و با حاکم دانشمند یونان پریکلس روابطی دوستانه داشت،اوداشت، او نخستین کسی بود که در مقابل تعلیم مزد دریافت می کردمی‌کرد.
 
شغل وی در جوانی باربری بود ولی عشق و علاقه به دانش سبب گردید در نزد خود خواندن و نوشتن فراگیرد و از دانشمندان بزرگ عصر خود شود. وی در جوانی به مسافرت‌های متعدد پرداخت و در طی یکی از مسافرت‌ها قایقش در اثر طوفان غرق شد و جان سپرد.
 
== آراء ==
پروتاگوراس شکّاکیّت نمایانی به امکان معرفت حقیقی ابراز می‌داشت.<ref name=o>{{یادکرد|فصل=فصل هشتم:فلسفه یونانی|کتاب=تاریخ فلسفه غرب|نویسنده=رجینالد هالینگ دیل|ترجمه=عبدالحسین آذرنگ|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحهصفحهٔ ۱۰۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref> می‌گفت: «در برابر هر استدلالی، یک استدلال متقابل هم هست.»<ref name=p>[http://www.rasekhoon.net/Article/Show-62142.aspx نگاهی به سوفسطائیان<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
او عقیده داشت «آدمی نمی‌تواند بداند آیا خدایان وجود دارند یا نه<ref name=o>{{یادکرد|فصل=فصل هشتم:فلسفه یونانی|کتاب=تاریخ فلسفه غرب|نویسنده=رجینالد هالینگ دیل|ترجمه=عبدالحسین آذرنگ|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحهصفحهٔ ۱۰۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref>؛ زیرا عمر بشر کوتاه و مسئلهٔ خدایان مبهم و تاریک است.»<ref name=e>{{یادکرد|فصل=|کتاب=رویای خرد: تاریخ فلسفه غرب از یونان باستان تا رنسانس|نویسنده=آنتونی گاتلیب|ترجمه=لیلا سازگار|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۱۳۸۳|شابک=}}</ref>
 
حقیقت مطلقی که شناسایی‌پذیر باشد وجود ندارد؛ چرا که سرشت هرکس در داوری‌هایش تأثیر می‌گذارد.<ref name=o>{{یادکرد|فصل=فصل هشتم:فلسفه یونانی|کتاب=تاریخ فلسفه غرب|نویسنده=رجینالد هالینگ دیل|ترجمه=عبدالحسین آذرنگ|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحهصفحهٔ ۱۰۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref> این سخن معنای گفتهٔ مشهور اوست که «انسان معیار همه چیز است. معیار هستی آن چهآنچه هست و این که چگونه است و معیار نیستی آن چهآنچه نیست و این که چگونه نیست.»<ref name=e>{{یادکرد|فصل=|کتاب=رویای خرد: تاریخ فلسفه غرب از یونان باستان تا رنسانس|نویسنده=آنتونی گاتلیب|ترجمه=لیلا سازگار|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۱۳۸۳|شابک=}}</ref>
 
پروتاگوراس به جرم کفر به خدایان در آتن محاکمه شد و به مرگ محکوم گشت. گروهی از شاگردانش وسیلهٔ فرار او را فراهم کردند و او را از زندان رهایی دادند؛ او نیز با یک کشتی به جزیره [[سیسیل]] رفت و در آن‌جا درگذشت.<ref name=e>{{یادکرد|فصل=|کتاب=رویای خرد: تاریخ فلسفه غرب از یونان باستان تا رنسانس|نویسنده=آنتونی گاتلیب|ترجمه=لیلا سازگار|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۱۳۸۳|شابک=}}</ref>
خط ۴۱:
[[افلاطون]]، عقاید پروتاگوراس را مورد نقد قرار داد و دو رساله به نام‌های ''تئت'' و ''پروتاگوراس'' در ردّشان نوشت؛ با این حال بسیاری معتقدند که افلاطون در این رساله‌ها افکار پروتاگوراس را تعمّدأ ساده نشان داده تا آموزه‌های او را نفی کند.<ref name=e>{{یادکرد|فصل=|کتاب=رویای خرد: تاریخ فلسفه غرب از یونان باستان تا رنسانس|نویسنده=آنتونی گاتلیب|ترجمه=لیلا سازگار|ناشر=انتشارات ققنوس|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۱۳۸۳|شابک=}}</ref>
 
پروتاگوراس با توجه به سخن خود که می گفتمی‌گفت «انسان معیار همه چیز است» توضیح می دادمی‌داد که یعنی چون همگان نمی‌تواند در هیچ اصل مشترکی به نام حقیقت به وحدت نظر برسند پس حقیقت جنبه خصوصی و شخصی دارد و هر کس هر چه بپندارد و تخیل کند برای او حقیقت است. او معتقد بود حقیقت یک چیز از فردی به فرد دیگر متغیر است یعنی واقعیت معیاری ثابت ندارد،اوندارد، او با این گفتار و افکار خود موجی از ناباوری و شکاکیت را در فضای فکری روزگار خود منتشر کرد و مبانی علم و حقیقت را متزلزل ساخت.
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲|اندازه=کوچک}}
 
== پیوند به بیرون ==
{{چپ‌چین}}