|توضیح_تصویر= ''استرابو'' جغرافیدان یونان باستان در یک تصویر حکاکی شده متعلق به قرن شانزدهم میلادی
|نام دیگر=
خط ۸:
|لقبها=
|زمینه فعالیت= تاریخنگاران و جغرافیدانان
|ملیت= [[یونان|یونانی]]
|اهل=
|دوره=
خط ۴۳:
[[پرونده:Map of Europe according to Strabo.jpg|بندانگشتی|250px|چپ|نقشه [[اروپا]] طبق کتاب ''استرابو'']]
کتاب جغرافیایی او منبع گرانبها و سرشاری برای کسب اطلاع دربارهدربارهٔ اوضاع جغرافیایی دنیای قدیم است. از کتاب جغرافیایی استرابون دربارهدربارهٔ اسپانیا و ایتالیا و هندوستان و آسیای کوچک اطلاعات مفیدی میتوان به دست آورد.
مولفمؤلف در این کتاب نواحی ایران را وصف کرده و مطالب مفیدی دربارهدربارهٔ نیروهای تولیدی فلات ایران و سازمان اجتماعی و فرهنگ و تمدن مردمانی که در نواحی مختلف ایران ساکن بودهاند، نوشتهاست.
== آیین و دین ایرانیان در کتاب رسالهٔ جغرافیای استرابو ==
استرابو در رسالهٔ جغرافیا، کتاب پانزدهم، کردهٔ سوم، بند سیزدهم، در مورد آیین و مراسمی ایرانی که برگزاری آن را در [[کاپادوکیه]] خود به چشم دیدهاست به شرح زیر بیان میکند.{{نقل قول بزرگ}}
رسمهای پارسیان و [[ماد|مادها]]ها و بسیاری از مردمان بهم همانند است که دربارهٔ آنها مطالب گوناگونی نوشتهاند لیکن من در این میان آنچه مهم مینماید بازگو خواهم کرد. پارسیان پیکرهها و آدریان برنمیافرازند بلکه آیینهای قربانی را در جایگاهی بلند بجای میآورند و آسمان را [[زئوس]] میپندارند. آنان همچنین خورشید را که [[مهر (ایزد)|مهر]] ش مینامند و ماه را و [[آفرودیت]] را و آتش و زمین را و بادها و آب را نیز بزرگ میدارند. آنان پس از خواندن نیایشهای اهدایی در حالیکه قربانی را به تاج گلها آراستهاند آیین یزشن را در جای پاکیزه برگزار میکنند. [[مغ]] که سرپرستی آیین را به عهده دارد قربانی را پاره پارهپارهپاره میکند شرکت کنندگان هر یک بهرهٔ خود را گرفته، مراسم را ترک میکنند و هیچ بخشی به [[ایزدان]] تخصیص داده نمیشود. آنان بر آنند که خدا تنها به روان قربانی نیاز دارد با وجود این بنا به گفتهٔ برخیها گاه بخش کوچکی از اندرونهٔ قربانی را بر آتش مینهند. ایرانیان میان آب و آتش از لحاظ رسمهای قربانی فرقی قایلند. در مورد آتش کندههای هیزم بی خار بر آتش مینهند و از بالا چربی بدان میریزند و آنگاه در حین پاشیدن روغن آنرا از پایین میافروزند و هرگز بر آتش نمیدمند بلکه با بادبزن آنرا باد میزنند و کسانی را که آتش را خاموش کردهاند و یا آنرا با لاشهٔ مرده یا چیزهای ناپاک آلودهاند میکشند. اما در مورد آب زمانیکه ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمهای رسند گودالهای بزرگ کنده قربانی را در کنار آن میکشند و سخت پروای آن دارند که هرگز خون به آب نیامیزد چون این کار سبب آلودگی آب خواهد بود.
در [[کاپادوکیه]]، سرزمینی که طایفهٔ مغان که آنها را آذر موبدان میخوانند و نیز معابد ایزدان ایرانی بیشمار است حیوان قربانی را سر نمیبرند بلکه آنرا با ضربهٔ کنده درختی که به دستهٔ هاون مانند است، بی جان میکنند.