علی دواچی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
نقل قول
اصلاح ارقام
خط ۲۲:
در خصوص واقعه اعدام حاج علی و همراهانش کسروی می‌نویسد:
 
در سال ۱۲۸۸ که پس از آمدن روسیان به تبریز سردار و سالار و به شهبندری عثمانی پناهیدند او و شادروان علی موسیو نیز با ایشان بودند تا با ایشان بیرون آمدند؛ ولی در جنگ با روس گویا دست نداشتند و این بود که از شهر نگریخت و چون با فرمانده قزاقان ایرانی که دستهای در تبریز بودند دوستی داشت به میانجیگری او به کنسولخانه روس راه یافته و از میلر زینهار برای خویش گرفت ولی چون صمدخان به شهر درآمد کسانش او را نیز گرفتند و با زدن و آزار بسیار به زندان بردند و سپس از آنجا به باغ شمال فرستادند، روسیان نیز که بر چنان کسان غیرتمندی هرگز نمی‌بخشودند او را زنده نگذاردند و در همان روزها به خانه اش هم ریختند و تاراج کردند و سپس نیز با دینامیت آن را ویرانه گردانیدند.<ref>کسروی''، تاریخ مشروطه ایران – ص 335۳۳۵''</ref>
 
== نقل قول دیگران ==
خط ۲۹:
 
[[احمد کسروی]] در بارهٔ وی گفته است:
{{نقل قول|تبریز با تهران یکی نمی‌بود، دراینجا چند هزار مجاهد ورزیده، سروسامان یافته و آماده می‌بودند و خواهیم دید که چه مردانِ دلیر و کاردانی از ایشان برخاست، از آن سوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و حاج علی دوافروش و مانند اینان می‌بودند که پروای جان و دارائی را کنار گذارده از هیچ فداکاری بازنمی‌ایستادند.<ref>کسروی''،'' ''تاریخ مشروطه ایران – ص ۷۸ و 167۱۶۷''</ref>}}
 
[[ادوارد براون]] در مورد وی گفته است: