از یک خانواده ماهیگیر برخاسته و در نیروی دریائی سلطنتی ساردنی- پیمونت خدمت کرد. وی ابتدا در راه وحدت ایتالیا و ضد اتریش و بعداً ضد دولت پادشاهی ناپل وحکومت پاپ مبارزه کرد. در سال ۱۸۳۳ به سازمان مخفی «ایتالیای جوان» و مؤسس آن [[جوزپه ماسینی]] پیوست. گاریبالدی در سال ۱۸۳۴ پس از یک قیام ناکام، دستگیر و به اعدام محکوم شد اما توانست از طریق فرانسه به آمریکای جنوبی فرار کند و با شرکت در جنگهای آزادی خواهی آن دیار به تجارب نوینی در مبارزات چریکی دست یابد.
با شروع انقلاب سال ۱۸۴۸ گاریبالدی به ایتالیا بازگشت و با یک گروه چریکی در [[لمباردی]] علیه سربازان اطریشاتریش به مقابله پرداخت و سرانجام با پشتیبانی از انقلابیون ایتالیا و فراخوانی جمهوری روم در فوریه ۱۸۴۹، در مقابل اشغالگران فرانسوی و سربازان [[بوربونی]]، شجاعانه ایستادگی نمود اما مجبور به عقبنشینی و فرار مجدد به آمریکا شد. در سال ۱۸۵۴ با پذیرفتن شرایطی، اجازه بازگشت به پیمونت را دریافت نمود و در جزیره کاپررا به کشاورزی مشغول شد. پس از اندک زمانی به جنبش رهائی بخش ایتالیا پیوست. گاریبالدی در سال ۱۸۶۰ با همکاری [[کاوور]] از آزادیخواهان ایتالیا، جزیره سیسیل را از زیر سلطه بوربونها آزاد نمود. در جنگ بین فرانسه و آلمان در سال ۱۸۷۰–۱۸۷۱ گاریبالدی در حمایت از جمهوری نوخاسته فرانسه و علیه ارتش آلمان شرکت نمود. وی حتی برای مدت کوتاهی عضو اتحادیه ملی فرانسه بود. گاریبالدی دوش به دوش کاوور، ماسینی و [[امانوئل دوم]] از شخصیتهای اصلی «ریسورجیمنتو»{{نشان|ref۲}} میباشد. او شکوه پیروزی و موفقیت انقلابی را مدیون جوشش و تحرک جسورانهاش میباشد که باعث تهیج احساسات و مشوق مبارزان داوطلب و فداکارش{{نشان|ref۳}} بود. او از نظر سیاسی دارای موضعی متزلزل و ناپایدار بود و هیچگاه نتوانست بین پادشاه و ماسینی یکی را انتخاب نماید. چندین بار از روند سیاسی حکومت ملی و جوان و نوپای ایتالیا سرخورده و ناامید شد و سرانجام به اتفاق طرفداران خود در مجلس ایتالیا، به چپترین جناح موجود پیوست.