زیر پای مادر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز خلاصه اى از داستان نوشتم و شخصيت ها را توضيح دادم و جنجال ها را بيان كردم.
خط ۵۳:
 
== بازیگران ==
* [[کامبیز دیرباز]]
* [[بهناز جعفری]]
* [[پریوش نظریه]]
خط ۷۸:
* [[سعید نعمت‌الله]] (نویسنده)<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =مهر |نشانی=http://www.mehrnews.com/news/4005239/شخصیت-های-مطلقاً-سیاه-و-سفید-را-قبول-ندارم-اشاره-به-نقدهای-مجازی/|عنوان= شخصیت های مطلقاً سیاه و سفید را قبول ندارم/ اشاره به نقدهای مجازی| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
 
== پیوندجنجال به بیرونها ==
١.در نشست خبرى أين سريال،بهناز جعفري با يك خبر نگار در گيرى لفظة پيدا كرد كه واكنش افرادى چون رامبد جوان را در پى داشت.
* [https://www.instagram.com/zirepayemadar/ صفحه رسمی اینستاگرام ]
 
== منابع ==
٢.بنا به گفته ى پريوش نظريه،بازيگر اين سريال،قسمت پايانى اين سريال به دليل سانسور هاى مكدد،دوباره فيلم برداري شد و پايان آن به كلى تغيير يافت.
{{پانویس}}
 
٣.بنا به گفته ى مهدى سروستانى و پريوش نظريه،بازيگران اين سريال،نام مجموعه از ديباجى به لبخند رخساره و مجدداً به زير پاى مادر تغيير يافت.
 
== خلاصه داستان ==
آتنه رنگرز(بهناز جعفري):زنى كه بيست و أندي سال پيش با مردي آبرودار و اصيل به نام خليل دشتى ازدواج كرد اما پس إز كشمكش هاى بسيار و به دنيا آمدن پسرش،اشكان،به دليل مخالفات شوهرش با بلند پروازي هاى بي دليل و غرور بي حد أو إز أو در خواست طلاق مى كند و به وجود فرزندش هم أهميتى نمى دهد.
 
پس خليل مجبور مى شود برأى پرداخت مهريه ى أو،كبابى اش را بفروشد اما مشروط بر أين كه آتنه به كلي إز زندگى اشكان بيرون برود و ديگر هم سراغ أو نيايد.
 
حالا بعد إز گذشت بيست سال آتنه سر به راه و پشيمان به دنبال فرزندش مى گردد.
 
خليل دشتى ملقب به خليل كبابي(كامبيز ديرباز):مردي پنجاه ساله و آبرو دار كه إز بيست سال پيش كه آتنه ،همسر سابقش، أو و پسرش را رها كرد،خود و فرزندش را إز همه ى آشنا ها به جز خانواده ى برادرش پنهان كرده و از تهران به مشهد مقدس پناه آورده است؛أو به فرزندش به دروغ گفته كه مادرت فوت كرده است و همواره سنگ قبري با نام آتنه را به فرزندش نشان مى دهد تا أين كه دوست قديمى خليل كه عاشق آتنه هم هست،آدرس خليل را در مشهد برأى آتنه پيدا كرده و آتنه بعد از بيست سال با او رو در رو مى شود،خليل همچنين در أين داستان روى پسرش حساس است و هميشه حافظ اوست.
 
خليل همچنين قصد ازدواج با رخساره،همسر برادر مرحوم آتنه كه مادر زن فرزندش هم هست را دارد.
 
رخساره(پريوش نظريه):زنى هنرمند و خوش سليقه و با وقار كه بعد از مرگ خواهر و شوهر خواهرش در يك تصادف،حضانت خواهر زاده اش ستاره را به عهده مى گيرد؛
 
او٢٠سال پيش و در نوزادى ستاره با محمد رضا،پسر بزرگ خانواده ى رنگرز ازدواج كرد و بعد از مرگ محمد رضا در جوانى ،در كنار خانواده ى شوهر مرحومش ماند و با آن ها زندگى كرد،رخساره معتمد خانواده ى رنگرز است و به همين دليل على رغم خواسته ى قلبى اش،به خليل،پدر شوهر خواهر زاده اش جواب منفى داد.
 
اشكان(مجيد نوروزى):فرزند خليل و آتنه كه با گذشت بيست سال از بي خبرى اش از وجود مادرش،به طور تصادفى عاشق برادر زاده ى آتنه،ستاره مى شود و با وجود مخالفات خليل و رخساره با ازدواجشان و به دليل اصرار آتنه بر أين وصلت با هم ازدواج مى كنند ولى در رابطه با ازدواج خليل و رخساره دچار اختلاف نظر مى شوند چرا كه ستاره موافق است و اشكان موافق،اشكان با ازدواج مجدد مادر و همچنين پدرش مخالف است و مى خواهد كه خليل و آتنه رجوع كنند.
 
اسماعيل نفر(مهدئ سلطانى سروستانى):خواستگار مُصِر آتنه كه در گذشت با خليل رفاقتى داشته و أو اكنون قاچاقچى مشهورى در زمينه ى لباس و ماتيك است،
 
او در گذشت معتاد بوده و زن و دخترش پروانه را رها كرده ولى الان و بعد از مرگ زنش،به دنبال دخترش مى گردد.
 
ستاره(درسا بختيار):خواهر زاده ى رخساره كه شوهر خاله اش برأيش شناسنامه گرفت و بدين صورت نوه ى خانواده ى رنگرز شد.او همسر اشكان و موافق با ازدواج خليل و رخساره است.
 
بيژن رنگرز(بهزادفراهانى):پدر آتنه،صدرا و محمد رضا كه برأى صاف كردن حساب هاى آتنه،تمام داراييش را فرؤخته،او برأى رخساره احترام زيادى قائل است اما قلباً با ازدواج او و خليل مخالف است.
 
صدرا رنگرز(عليرضا آرا):پسر كوچك خانواده ى رنگرز كه بسيار غيرتى بوده و برأى خواهرش هر كارى مى كند،صدرا با خليل مشكل دارد و او را دليل اصلى بد شدن آتنه مى داند ،او همچنين به شدت با ازدواج رخساره و خليل مخالف است.
 
سهراب:برادر خليل كه فقط و فقط طرفدار برادرش بوده و او را از هر كسى بيشتر دوست دارد.
 
<nowiki>******************</nowiki>
 
در پايان اما رخساره از خليل مى خواهد كه دست از او بكشد،خليل اما مجددا با آتنه ازدواج مى كند و اشكان و ستاره هم صاحب فرزندى مى شوند.
 
[[رده:مجموعه‌های تلویزیونی ایرانی دهه ۱۳۹۰]]
[[رده:مجموعه‌های تلویزیونی شبکه یک ایران]]