این زن حرف نمی‌زند: تفاوت میان نسخه‌ها

| بودجه =

| فروش =

| وب‌گاه =

| جایزه‌ها =

}}

 

==خلاصه داستان ==

ثريا با اردلان وكالت زنی به نام الهه احمدی را برعهده می گيرد. الهه متهم است جوانی به نام بهروز را با چاقو كشته و حاضر به حرف زدن نيست. اردلان سعی می كند رضايت خانواده مقتول را به دست بياورد اما موفق نمی شود. مانی از دوستان صميمی بهروز در گفتگويی با اردلان اصرار دارد كه الهه بی گناه است و اگر كاری كرده فقط برای دفاع از خود بوده، چون بهروز معتاد بوده و قصد آزار و اذيت او را داشته است. در دادگاه خلاف گفته های مانی ثابت می شود و خواهر مقتول می گويد بهروز و الهه قصد ازدواج داشتند. از طرفی نامه ای برای اردلان می رسد و از او خواسته می شود اگر بی گناهی الهه را ثابت كند به او پول كلاني پرداخت می شود. ثريا كه پی می برد مانی در كار مواد مخدر است، او را زير فشار می گذارد تا حقيقت را بگويد. در تعريف مانی از گذشته درمی يابيم كه او و بهروز و سروش دوستان صميمی بودند تا اينكه الهه در محل آنها ساكن شد. بر اثر يک اتفاق بهروز با الهه ی بيشتری پيدا كرده و به او دلبسته شده و از آن به بعد ديگر كمتر به او و سروش توجه كرده است. مانی می گويد پس از مدتی اعتياد بهروز شدت پيدا كرده و به اتفاق سروش در كار خريد و فروش مواد مخدر همدست بوده اند. اردلان سراغ سروش می رود كه به خاطر فروش مواد زندانی است. سروش تأكيد می كند كه الهه وقتی فهميده بهروز اعتياد دارد حاضر به ازدواج با او نشده است. اردلان در زندگی خصوصی با پسرش حامد مشكل دارد و از سويی نيز نمی تواند گره اين پرونده را باز و الهه را وادار به شكستن سكوتش كند. او در آخرين مرحله الهه را با گروگذاشتن سند از زندان بيرون می آورد. الهه و اردلان به طور اتفاقی پی می برند كه مانی با معرفی كردن خود به عنوان قاتل بهروز هم اكنون در محل وقوع قتل است. الهه كه شوكه شده خود را به محل حادثه می رساند و مقابل قاضی و خبرنگاران به تشريح ماجرای قتل می پردازد. او می گويد در آن روز بهروز به بهانه ای او را به آن ساختمان نيمه تمام آورده و سروش كه او هم در آنجا حضور داشته و حال متعادلی نداشته، او را مورد ضربه و ستم و تجاوز قرار داده است. الهه كه بهروز را مسبب اصلی اين شرايط می داند، با چاقويی او را كشته است.

== منابع ==

* {{سوره اشخاص|شناسه=138203260001}}