دیوید هیوم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۸۳:
پس تا کنون دو مطلب مفصل توضیح داده شد:
# به عبارت دیگر متافیزیک به فرای جهان فیزیکی که ما تجربه میکنیم میپردازد.
# انسان نمیتواند چیزی ورای وجودیت را تجربه کند و درک کند چه برسد به آن که تصور کند.
سطر ۱۶۹ ⟵ ۱۶۸:
هیوم ایدهٔ «ذوق» را که برآمده از تفکرِ غالبِ قرنِ هجدهم در مورد هنر بود توسعه داد. متفکران این دوره با بحث در مورد ذوق، و نه در باب زیبایی و یا تناسبِ اُبژه، تمرکزِ اندیشه در باب هنر را از کیفیت اثر به تجربهٔ بیننده، شنونده و یا خواننده تغییر دادند و راه را برای بحث در مورد «تجربهٔ زیبایی شناختی»، و همچنین بعدها «خواص زیبایی شناسی» گشودند. دیوید هیوم درمقالهٔ «دربارهٔ ملاک ذوق»، تلاشی را جهتِ آشتی دادنِ دو مفهومِ ظاهراً متناقض پی میگیرد. از یک سو، تفاوتِ ذوقها بدیهی به نظر میرسد. «آنچه که شما واقعاً فوقالعاده میپندارید ممکن است برای من وحشتناک یا حتی منزجر کننده باشد!» این موضوع برای هنر نیز صادق است اگرچه برای [چیزی مانندِ] بستنی نیز به همین گونه است. ذوق، مسئلهای ناشی از عواطف است، ناشی از این که من چگونه چیزها را حس میکنم.
هیوم بین دو موضعِ متفاوت با بیانِ اینکه در واقع، ملاکهایی برای ذوق وجود دارد آشتی برقرار میکند. این ملاکها یک توافق عامِ حاصل از تجربه را در موردِ «احساساتِ مشترک بشری» نشان میدهند. دلیلِ نفیِ ذوقِ هر شخص به تنهایی، از همین ملاکها پیروی میکند؛ به قول هیوم «این عواطفِ پالایندهٔ ذهن، از یک سرشتِ بسیار حساس و لطیف سرچشمه میگیرند، و نیاز به اجماعی از شرایطِ بسیار مساعد جهتِ طرحریزی بازی شان [منظور به کارگیری تخیل است] توسط استعداد ذاتی، بر اساسِ اصول کلی و بنا نهادهشان دارند که همچون یک ماشین، کمترین ممانعت بیرونی برای فنرهای کوچکش، و یا کمترین بی نظمیِ درونی، حرکت شان را از بین میبرد، و عملکردِ کل دستگاه را به هم میریزد». بنابراین اگر چه تا حدی درست مینماید که «زیبایی در چشم ناظر وجود دارد» اما علیرغم آن هیوم معتقد است که «طبیعت، یک زیباییِ جامع و مشترک را همچون پیوندی، میان فرم و احساسات برقرار کرده است». هیوم دو آزمون را جهت تشخیص [[اثر هنری]] پیشنهاد میدهد. اولین آزمون، آزمون زمان است، که خیلی برای آثار جدید مناسب به نظر نمیرسد؛ این آزمون معتقد است آنچه که توسط نسلهای بسیاری از برآوردکنندگانِ هنر به عنوان اثر هنری فاخر شناخته شده است باید بزرگ دانسته شود، زیرا احساسات مشترک بشری آن را تأیید میکنند. آزمون دوم هیوم، در واقع یک آزمون نیست، بلکه بیشتر روشی توصیه شده برای منتقدان و برآوردکنندگانِ هنر است که در اینجا، به اجمال، این اصول را که وی برای درک و نقدِ هنر وضع کرده است فهرست میکنیم:
# آغاز با ابزار مناسب: برای تشخیص «احساس زیبایی» به طور مطمئن، نیاز به «تخیل حساس» است.
# تکرار [تمرین گونه]، تکامل میبخشد: تجربهٔ بیشتر در مشاهدهٔ آثار هنری، منجر به قضاوت بصیرانه تر میشود.
|