۳٬۰۶۹
ویرایش
(تعمیر منبع) |
(ادغام منابع تکراری و با صفحه یکسان) |
||
combatant1=سپاه علی|
combatant2=سپاه جمل|
|commander1=[[علی بن ابیطالب]]{{سخ}}[[مالک اشتر]] (جناح راست){{سخ}}[[عمار یاسر]] (جناح چپ){{سخ}}[[محمد حنفیه]] (پرچمدار){{سخ}}[[نعمان بن ربعی انصاری]]{{سخ}}[[جندب بن زهیر]] <ref name="Jafarian-p60" >{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 60|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#31|accessdate=11 January 2017}}</ref>
|commander2=
[[عایشه]]{{سخ}}[[طلحه]] {{کشتهشده در نبرد}}{{سخ}}[[زبیر بن عوام]] {{کشتهشده در نبرد}}{{سخ}}[[محمد بن طلحه]]{{سخ}} [[عبدالله بن زبیر]]{{سخ}} [[مروان بن حکم]]<ref name="cgie" />
== حرکت سپاه طلحه، زبیر و عایشه به سمت بصره ==
پس از آنکه [[طلحه]] و [[زبیر]] و دیگر مخالفان، در جمعآوری حامیان در [[حجاز]] ناکام ماندند، به دنبال بهترین جا برای گردآوری لشکر و تقویت مالی سپاهشان برای پیروزی بر علی بودند. آنها بعد از مشورت با یکدیگر، به امید پیداکردن نیرو و منابع لازم برای بسیج کردن حامیان عراقی خود، تصمیم گرفتند به [[بصره]] بروند.<ref name="Eoi_ali" /><ref name="ReferenceA" /> از جمله عوامل ترغیب آنها به سوی بصره، امید پشتیبانی از جانب [[عبدالله بن عامر]] اموی بود که در نیمه دوم خلافت عثمان، فرماندار بصره بود. او به شورشیان وعده داد که در بصره میتوانند عِده و عَده گردآورند. همچنین، طلحه و زبیر به پیشنهاد عبدالله بن عامر به [[احنف بن قیس]]، [[کعب بن سور]] و [[منذر بن ربیعه]]، که از سران قبایل بصره بودند، نامه نوشتند و خونخواهی عثمان را مطرح کردند. اما، هیچیک از این سه تن نپذیرفتند که به آنها بپیوندند.<ref name="cgie" /> اما عاملی که مانع رفتن آنها به شام شد، آن بود که شام در اختیار معاویه بود و به روایتی [[ولید بن عقبه]] هشدار داد که معاویه آنها را یاری نخواهد کرد. خود معاویه نیز در مکاتبهای با زبیر، وی را به تسلط بر عراق دعوت کرد. <ref name="Jafarian-p55" >{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 55|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#27|accessdate=26 January 2017}}</ref>
[[یعلی بن امیه]]، فرماندار عثمان در یمن، با اموالی که آورده بود، سپاه جمل را تجهیز کرد. همچنین، شتری به نام «عسکر» را، که منشأ وجه تسمیه جنگ جمل بود، وی در اختیار عایشه قرار داد.<ref
عایشه، طلحه و زبیر به همراه ۶۰۰ یا ۷۰۰ سوار راهی بصره شدند و بر طبق نقل [[محمد بن جریر طبری|طبری]] در آخرین روز ربیعالثانی عازم شدند.<ref name="EI-jamal" /> علی بهرامیان تعداد سپاه جمل را در این زمان ۶۰۰ تا ۹۰۰ نفر تخمین میزند<ref name="cgie" /> و به روایت دیگر ۳۰۰۰ نفر بوده است.<ref name="rch" /> ویلفرد مادلونگ تخمین میزند که این سه تن، تقریباً چهار ماه پس از خلافت علی در ربیعالثانی ۳۶ هجری مصادف با اکتبر ۶۵۶ میلادی، به همراه حامیانشان، مکه را به سمت عراق ترک کردند.<ref name="robert_eoi_ali" /> پس از طی یک منزل از مکه، برخی از افراد از سپاه جمل جدا شدند. [[مغیره بن شعبه]] به همراه افراد قبیله [[ثقیف]] بازگشت. همچنین، [[سعید بن عاص]] به مروان بن حکم گفت، آنها که خون عثمان را ریختهاند بر پشت شتران نشستهاند، آنها را بکشید و خود را به کشتن مدهید و خود به مکه برگشت.<ref name="rch" />
منابع در مورد روز جنگ اتفاق نظر ندارند. برخی آن را در روز ۱۰ [[جمادیالاولی]] [[۳۶ (قمری)|۳۶]] هجری قمری تقریباً مقارن با ۴ نوامبر ۶۵۶ میلادی برخی در روز ۱۵ [[جمادیالاولی]]، برخی ۱۰ جمادیالثانی ۳۶ هجری تقریباً مقارن با ۴ دسامبر ۶۵۶ میلادی و برخی روز جنگ را ۱۵ جمادیالثانی مقارن را با ۹ دسامبر میدانند.<ref name="Madelungchron">{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=xvi}}</ref><ref name="cgie" /><ref name="EI-jamal" /> دو لشکر در ناحیه «خریبه» صف آرایی کردند. گویا، خریبه در شمال غرب بصره و بالای «مربد» قرار داشته و منطقه مسطح و مناسبی برای جنگ بوده است. در لشکر علی، [[مالک اشتر]] فرمانده جناح راست، [[عمار یاسر]] فرمانده جناح چپ، [[ابوقتاده انصاری]] فرمانده پیادگان و [[محمد بن حنفیه]] پرچمدار بوده است. در سپاه جمل نیز عایشه در یک کجاوه حفاظت شده با زره سوار بر شتری در میدان بود، زبیر فرمانده سپاه بود، طلحه، [[محمد بن طلحه]]، [[عبدالله بن زبیر]] و [[مروان بن حکم]] به ترتیب فرمانده پیادگان، سواران، میانه سپاه و جلوداران بودند.<ref name="cgie" />
ولیری میگوید در حالی که همه فکر میکردند توافق بین طرفین حاصل شده است، جنگ بین دو سپاه ناگهان آغاز گردید. در منابع در مورد آغازگر جنگ روایاتی گوناگون داریم. بر طبق برخی روایات، علی به لشکریانش دستور داد که جنگی را آغاز نکنند، اما پس از آنکه برخی از حامیان علی کشته شدند، وی خود را مستحق دانست که به جنگ علیه سپاه جمل اقدام کند.<ref name="EI-jamal" /> رسول جعفریان و مادلونگ در باب آغازگر معتقدند که چون گفتگوها بی اثر بود، علی یکی از مسلمانان را با [[مصحف عثمان|مصحف]] در میان مخالفان فرستاد تا آنها را از تفرقه بازدارد و به صلح و تسلیم دعوت نماید. آنها شخص فرستادهشده را با تیرهایشان از پادرآوردند و سپس، علی فرمان جنگ داد. <ref
منابع در مورد جنگ جمل، حاکی از تعدادی نبردهای دو نفره، شجاعت جنگندگان و شعرها و رجزهای خوانده شده توسط آنان است. اما این روایات، روند ادامه جنگ را از لحاظ نظامی و تاکتیکی توضیح نمیدهند. آنچه از این روایات بر میآید این است که بنا به سنت عرب، جنگ بیشتر شامل نبردهای دو نفره و دوئل وار بوده و درگیری گروهی و گسترده در آن به چشم نمیخورد. مهمترین بخش جنگ، حول هودج عایشه و شترش در جریان بود.<ref name="EI-jamal" /> طلحه توسط تیری که بسیاری از منابع آن را کار مروان میدانند، زخمی شد و پس از برده شدن به یک خانه در گذشت.<ref name="EI-jamal" /> البته برخی منابع نیز پرتاب تیر را کار شخصی ناشناس میدانند.<ref name="cgie" /> روبرت گلیو مینویسد انگیزه مروان از این عمل، این بود که وی، طلحه را هیچگاه در قتل عثمان بی تقصیر نمیدانست.<ref name="robert_eoi_ali" /> البته بهرامیان احتمال میدهد که مروان، بعدها برای توجیه مشارکتش در سپاه جمل این کار را به خود نسبت داده باشد.<ref name="cgie" /> زبیر نیز پس از اینکه با علی دیدار کرد و علی وی را به یاد سخنی از محمد در مورد خودش انداخته بود، در مشروعیت جنبشی که به راه انداخته بود، دچار تردید گشت و میدان جنگ را ترک نمود. شب هنگام، برخی از افراد قبیله بنی تمیم وی را تعقیب کردند و در جایی خلوت به نام وادی السباع به طرز توطئه آمیزی کشتند. احنف بن قیس را از محرکان قتل زبیر دانستهاند.<ref name="EI-jamal" /> قاتل وی را عمرو بن جرموز مجاشعی نام بردهاند.<ref name="cgie" />
|