سید ابوالقاسم کاشانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
گیسو ره جو (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
LetsDoItBot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
||
خط ۳۲:
آیتالله کاشانی در جریان مبارزات ضداستعماری عراق در جبهههای سیاسی و نظامی بسیاری شرکت کرد. در پی مبارزاتش با انگلیس، حکم اعدام او غیاباً از مرکز فرماندهی انگلیسیها صادر شد و وی به ناچار در لباس مبدل کُردی، شبانه به سوی ایران حرکت کرد و پس از راهپیماییهای شبانه و عبور از مناطق صعبالعبور، در ۲ دی ۱۲۹۹ شمسی به مرزهای [[پشتکوه (منطقه)|پشتکوه لرستان]] رسید. پس از چندی به قصد تهران به سوی کرمانشاه رفت و بعد از اقامت کوتاهی در همدان و قم در ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ شمسی، سه روز قبل از [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹|کودتای رضاخان]] به تهران رسید. در خیابان پامنار ساکن شد و مورد تجلیل و احترام مردم و اولیای امور وقت قرار گرفت.<ref name=":0" />[[پرونده:سید ابوالقاسم کاشانی.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|سید ابوالقاسم کاشانی]]
به هنگام بازگشت، کاشانی مرد ۴۴ ساله ایی بود که ۲۸ سالش از زندگی اش را در تبعید گذرانید. در تهران، کاشانی به تحریک ضدانگلیسی در خاورمیانه و مصر ادامه داد. او از موافقان جمهوریخواهی [[رضاخان]] بهشمار میرفت و بر طبق گفته [[سید رضا زنجانی]] علیه [[مدرس]] و برای پهلوی میتینگی نیز برگزار کرده.<ref>مصدق و تاریخ، بهرام افراسیابی، انتشارات نیلوفر، چاپ اول، تابستان ۱۳۶۰، ص۳۹۶</ref> همچنین او که در آنزمان عضو مجلس مؤسسان بود، در حمایت از سلطنت رضاخان نطق پرشوری در مجلس ایراد نمود.<ref>تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. جلد سوم</ref> در آبان ۱۳۰۴، کاشانی به نمایندگی مجلس مؤسسین انتخاب شد. او در ۲۱ آذر،
== پس از شهریور ۱۳۲۰ ==
خط ۷۴:
از سوی دیگر حساسیت و رقابت یک طرفهای که میان کاشانی و آیتالله [[بروجردی]] ایجاد شده بود، برای کاشانی که همواره میخواست خود را رهبر و زعیم مسلمانان جهان ببیند همواره تنش زا بود. وجود [[آیتالله بروجردی]] بهمثابه مانعی همیشگی دربرابر کاشانی بود تا رؤیای رهبری همزمان در دو جبهه سیاسی و دینی را اگر آرزویی محال نیابد، لااقل دور از دسترس بیند. هرچند که هر دوی این مراجع، در جریان سرنگونی مصدق، به شاه نزدیک بوده و از بازگشت او حمایت کردند. بنا به گفته داماد آیتالله بروجردی: «آقای کاشانی روی کاناپه نشسته بود. سلام کردم. آقای کاشانی گفت: علیکمالسلام، کجابودی، چه کار میکنی؟ دعوت کرد کنارش نشستم. گفت: [[بی سواد]]، لُره چه کار میکند؟ منظورش آقای بروجردی بود. اگر این را من به آقا منتقل میکردم دیگر خیلی بد میشد. به آقای کاشانی گفتم: آقا بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد. ایشان خیلی ناراحت شد و دیگر تا آخر مجلس با من حرف نزد.»<ref>گفتگو با آیتالله محمدحسین علوی طباطبایی، داماد آیتالله بروجردی، روزنامه شرق، سه شنبه، ۲۹ فروردین ۱۳۸۵</ref>
== رابطه کاشانی با دربار ==
[[علینقی عالیخانی]] در خاطرات خود راجع به اختلافات میان کاشانی و مصدق میگوید: «تا ۳۰ تیر که درواقع میشود آخرین سال حکومت مصدق، کاشانی نفوذ چندانی نداشت. مردم هم به خاطر هیجان ملی شدن نفت این را پذیرفته بودند اما در ۳۰ تیر بود که کاشانی عامل خیلی مهمی شد، یعنی برگشتن او خیلی اثر گذاشت که مردم بریزند توی خیابانها؛ البته اعضای حزب توده هم به خیابانها ریختند ولی کافی نبود. کاشانی مردم را ریخت توی خیابانها. این است که از آن به بعد کاشانی قدرت گرفت ولی دومرتبه میانه کاشانی و مصدق به هم خورد. مصدق یکی دوماه اول این جریان را تحمل کرد، بعد دومرتبه کاشانی را کنار گذاشت و بعد هم میانهشان به کلی به هم خورد. دومرتبه کاشانی رفت با دربار ساخت؛ به همین دلیل هم بعد از
▲[[علینقی عالیخانی]] در خاطرات خود راجع به اختلافات میان کاشانی و مصدق میگوید: «تا ۳۰ تیر که درواقع میشود آخرین سال حکومت مصدق، کاشانی نفوذ چندانی نداشت. مردم هم به خاطر هیجان ملی شدن نفت این را پذیرفته بودند اما در ۳۰ تیر بود که کاشانی عامل خیلی مهمی شد، یعنی برگشتن او خیلی اثر گذاشت که مردم بریزند توی خیابانها؛ البته اعضای حزب توده هم به خیابانها ریختند ولی کافی نبود. کاشانی مردم را ریخت توی خیابانها. این است که از آن به بعد کاشانی قدرت گرفت ولی دومرتبه میانه کاشانی و مصدق به هم خورد. مصدق یکی دوماه اول این جریان را تحمل کرد، بعد دومرتبه کاشانی را کنار گذاشت و بعد هم میانهشان به کلی به هم خورد. دومرتبه کاشانی رفت با دربار ساخت؛ به همین دلیل هم بعد از ۲۸مرداد ۱۳۳۲، از طرف دربار با کاشانی خیلی با احترام رفتار میشد و وقتی هم بیمار شد، خیلی حواسشان به این بود که هر دکتری مایل است در اختیارش باشد، یعنی رابطه خوبی با آنها نگه داشته بود.» <ref> {{یادکرد| نویسنده= [[حسین دهباشی]]| عنوان= اقتصاد و امنیت (خاطرات دکتر علینقی عالیخانی)| ناشر= سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران| شهر= تهران| سال= ۱۳۹۳ ص ۲۳}} </ref>
== درگیری با مصدق بر سر اختیارات ویژه و همهپرسی ==
سطر ۱۰۰ ⟵ ۹۸:
درحالی که دولت مصدق حکم جلب [[سرلشکر زاهدی]]، متهم اصلی پرونده قتل [[محمود افشارطوس|افشارطوس]]، را صادر کرده بود، کاشانی وارد قضیه شد و بهوسیله [[مهدی میراشرافی|میراشرافی]] او را به مجلس آورد و در معیت خویش نشاند. به نوشته [[روزنامه کیهان]] زاهدی که در پناه کاشانی و مجلس مصونیتی سیاسی مییافت، در آنجا متحصن شد و «آیتالله کاشانی از او به گرمی استقبال نمود و از مزاحمتهایی که تا کنون برای وی فراهم شده اظهار تاسف کرده و خدمات او به نهضت ملی را ستود.»<ref>کیهان، ۱۴/۲/۱۳۳۲</ref>
[[پرونده:Kashani,Baqaei.JPG|300px|چپ|بندانگشتی|ابوالقاسم کاشانی و [[مظفر بقایی]] در خانه تخریب شدهٔ [[دکتر مصدق]]، ۲۹ امرداد ۱۳۳۲]]
کاشانی در مجلس با زاهدی روبوسی کرد، او را در اتاق هیئت رئیسه سکنی داد و به او گفت که تا هر وقت که میخواهد در مجلس باشد
کاشانی که پیشتر از زاهدی با عنوان کسی که «با ما دوست هستند و ما هم با ایشان کمال دوستی را داریم.» یاد کرده بود، در روزهای کودتا صمیمیتی دوچندان با وی یافت. زاهدی دو ماه و نیم در مجلس ماند و با استفاده از مصونیت ایجاد شده با فراغ بال سرگرم رایزنی با مخالفان مصدق و هماهنگی برای اجرای کودتا شد.
سطر ۱۱۱ ⟵ ۱۰۹:
«صبح روز ۱۹ اوت (۲۸ مرداد) دو تن از مأمورین سیا به نامهای بیل هرمن و فرد زیمرمن با آرامش ملاقات کردند و مبلغ ۱۰ هزار دلار در اختیار او گذاشتند تا به کاشانی بدهد. چنین بهنظر میآید که کاشانی ترتیب آن را داد که یک گروه ضد مصدق از ناحیه بازار به مرکز تهران روانه شود.»<ref>[[مارک گازیوروسکی]]، کودتای اوت ۱۹۵۳، بخش علوم سیاسی دانشگاه ایالتی لویزیانا ۱۹۸۷، ترجمه غلامرضا نجاتی، شرکت انتشار، ص ۳۷؛ همچنین مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت، ج۲، ص ۱۱۸</ref>
با اینحال این استاد تاریخ
[[پرونده:Kashani.jpg|300px|چپ|بندانگشتی|این عکس در شماره ۱۹ مجله ترقی به تاریخ مهر ۱۳۳۲ (کمتر از ۲ ماه پس از کودتا) منتشر شدهاست:{{سخ}}۱-حسین علم ۲-طاهر حاج رضایی ۳-[[شعبان جعفری]] ۴-حسین مهدی قصاب ۵-[[طیب حاج رضایی]] ۶-اکبر حاج رضایی ۷-سید اکبر خراط]]
سطر ۱۲۰ ⟵ ۱۱۸:
[[یرواند آبراهامیان]] معتقد است که آمریکاییها برای تضعیف مصدق به کاشانی نزدیک شدند و به اختلافاتش با مصدق دامن زدند ولی به احتمال زیاد در لحظه آخر از او استفاده نکردند. او میگوید:
«من خیلی تردید دارم که کاشانی در کودتا شرکت داشته باشد، نه برای این که با طرح کودتا مخالف بوده بلکه به این خاطر که بریتانیاییها و آمریکاییها آنقدر به کاشانی اعتماد نداشتند که بخواهند او را وارد جوانب فنی طرح کودتا بکنند.»<ref>[http://www.bbc.com/persian/iran-features-40662792 کودتای ۲۸ مرداد: نقش کاشانی به روایت اسناد آمریکا کامبیز فتاحی بیبیسی-
کاشانی روی کار آمدن دولت کودتا را «سبب مسرت» دانست و ضمن تبریک به زاهدی گفت:
|