رابعه بلخی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:نویسندگان زن سده ۱۰ (میلادی) |
LetsDoItBot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
||
خط ۲۰:
== زندگی رابعه ==
=== کودکی و نوجوانی ===
از تولد و [[دوران کودکی]] و نوجوانی رابعه اطلاعی در دست نیست. تنها مدرک مستند از زندگی رابعه، روایتیست که [[عطار نیشابوری]] در حکایت بیست و یکم کتابِ [[الهینامه]] خویش در بحر هَزج مسدّس محذوف، در چهارصد و اندی بیت آورده است. آنچه از این روایت برمیآید آنست که رابعه دختر '''کعب قزداری'''، والی [[بلخ]] بوده و برادری بنام '''حارث''' داشته. کعب علاقه خاصی به رابعه داشته و در پرورش و تعلیم او کوشا بوده و به جهت تواناییهای بینظیر او در هنر و فنون، اورا با لقب [[زینالعرب]] (زینت قوم [[عرب]]) خطاب میکرد. رابعه به استناد گفتار عطار، در سرودن '''شعر''' و هنر '''نقاشی''' بهغایت توانمند و در '''شمشیرزنی''' و '''سوارکاری''' بسیار ماهر بوده است.
سطر ۴۴ ⟵ ۴۳:
{{پایان شعر}}
رودکی پس از آن راهی بخارا میشود و در بزمی در دربار امیر [[سامانیان|سامانی]] شعری که از رابعه به
== رابعه در منابع ادب پارسی ==
سطر ۵۱ ⟵ ۵۰:
{{شعر}}
{{ب|خبر دهند که بارید بر سر ایّوب |ز آسمان، ملخان و سرِ همه زرّین}}
{{ب|اگر ببارد زرین ملخ بر او از صبر |سزد که بارد بر من یکی مگس رویین}}<ref>لباب الالباب، محمد عوفی، چاپ لیدن، ۱۹۳۰ میلادی، جلد ۲،
{{پایان شعر}}
</blockquote>
نقل شده چون [[ابوسعید ابوالخیر]] [[داستان زندگی]] اورا شنید فرمود:
<blockquote>''من این جانب رسیدم و از حال دختر کعب پرسیدم که عارف بوده است یا عاشق؟ جواب دادند اشعاری که بر زبان او جاری بوده دلیل این است که در عشق مجازی، ایجاد اینقدر سوز و گداز ممکن نیست، در شعر او هزل اصلاً وجود ندارد بلکه در همه جا او ذات قدیم (جلَّ شأنهُ) را خطاب کرده است. ''<ref>شعر فارسی در بلوچستان،
</blockquote>
[[عطار نیشابوری]] نیز داستان زندگی رابعه را در [[الهی نامه]] خویش در چهارصد و اندی بیت به نظم آورده و [[نقل قول]] [[ابوسعید ابوالخیر]]
{{شعر}}
{{ب| ز
{{ب|
{{ب| چنین گفت او که معلومم چنان شد | که آن شعری که بر لفظش روان شد،}}
{{ب| ز
{{ب|
{{ب| کمالی
{{پایان شعر}}
عطار توانایی رابعه در سرودن شعر را چنین توصیف میکند:
{{شعر}}
{{ب|
{{ب|
{{ب| چنان در شعر گفتن خوش زبان بود | که گوئی از لبش طعمی در آن بود}}
{{پایان شعر}}
خاتم الشعرا، شیخ [[عبدالرحمن جامی]]، در تذکرهٔ [[نفحات الانس]] از رابعه در بخش زنان صوفی نام میبرد و باز با استناد به گفتار شیخ [[ابوسعید ابوالخیر]] میگوید:
<blockquote>''شیخ ابوسعید ابوالخیر قدّس اللّه تعالی سرّه گفته است که: «دختر کعب عاشق بود بر آن غلام، اما پیران همه اتفاق کردند که این سخن که او میگوید نه آن سخن باشد که بر مخلوق توان گفت. او را جای دیگر کار افتاده بود.» روزی آن غلام آن دختر را ناگاه دریافت، سرِ آستین وی گرفت. دختر بانگ بر غلام زد گفت: «ترا این بس نیست که من با خداوندم و آنجا مبتلایم، بر تو بیرون دادم که طمع میکنی؟» شیخ ابوسعید گفت: «سخنی که او گفته است نه چنان است که کسی را در مخلوق افتاده باشد»''<ref>نفحات الانس، عبدالرحمن جامی، به همّت توحیدی، انتشارات کتاب فروشی محمودی بیتا،
</blockquote>
[[رضاقلیخان هدایت]]، داستان رابعه را تحت عنوان [[بکتاشنامه]] در کتاب مثنوی [[گلستان ارم]] خویش در دوهزار و ششصد و اندی بیت به نظم درآورده. مبنای داستانی که رضاقلیخان نقل میکند، همان شعر عطار است که تصرفاتی در داستان کرده و قصه پردازی نموده است و بخشهایی از ذوق خویش بدان افزوده. وی در [[مجمع الفصحاء]]
<blockquote>''رابعهٔ مذکوره، در حسن جمال و فضل و کمال و معرفت و حال، وحیدهٔ روزگار و فریدهٔ هر ادوار، صاحب عشق حقیقی و مجازی و فارِسِ میدان تازی و فارسی بوده است. احوالش در نفحات الانس مولانا جامی در ضمن نسوان عارفان مسطور است و در یکی از مثنویات شیخ عطار، جمعی از حالاتش نظما مذکور. اورا میلی به بکتاش غلامی از غلامان برادر مفرد به هم رسیده و انجامش به عشق حقیقی کشیده، بالاخره به بدگمانی، برادر او را کشته و حکایت اورا فقیر نظم کرده و نام آن را گلستان ارم نهاده، معاصر آلسامان و رودکی بوده و اشعار نیکو میفرموده.<ref>مجمع الفصحاء، رضا قلیخان هدایت، مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۹، جلد دوم
</blockquote>
== اشعار رابعه ==
از رابعه جز هفت (به روایتی یازده) غزل و قطعه در دست نیست. ظاهراً تمامی اشعار وی بدست برادرش '''حارث''' معدوم گردیده و الباقی در گذر زمان از بین رفته است. اما قلیل اشعار بازمانده از وی بیانگر ذوق سرشار وی و تسلط او بر سرایش شعر است. رابعه را '''مادر شعر پارسی''' خواندهاند. او بحور و اوزانی را وارد شعر پارسی نموده که تا پیش از آن کسی در آن اوزان شعر نمیسروده است. بعنوان مثال [[شمس قیس رازی]] در کتاب [[المعجم فی معاییر اشعار العجم]] عقیده دارد که دختر کعب در بیت زیر بحری بر بحور پارسی افزوده است (بحر مسدّس مخنّق):<ref>المعجم فی معاییر اشعار العجم، شمس قیس رازی، تصحیح مدرس رضوی، تهران،
{{شعر}}
{{ب|ترک از درم درآمد، خندانک |آن خوبروی چابک، مهمانک}}
سطر ۱۲۱ ⟵ ۱۲۰:
== عرفان رابعه ==
در عارف بودن رابعه دیدگاهها متفاوت است. تمام منابعی که به عرفان رابعه اشاره کردهاند، به گفتار شیخ [[ابوسعید ابوالخیر]] استناد کردهاند، که این جای
دکتر [[رضا اشرفزاده]] در کتاب خود '''حکایت رابعه''' بر اساس بازمانده اشعار او و گفتار ابوسعید، چنین استدلال میکند که ''«ذوق تیز و لطیف ابوسعید، اصولاً هر بیتی و شعری را میتواند تاویل عرفانی نماید»'' و داستان شنیدن بیتی از [[عماره مروزی]] و رفتن ابوسعید به زیارت قبر او را گواهی بر این مدعا میداند.<ref>حکایت رابعه، دکتر رضا اشرف زاده، چاپ اساطیر،
[[سلیمان راوش]] نیز در مقاله خویش '''رابعه بلخی یا حمامهای در حمام خون ذؤیان خرد''' معتقد است که عرفایی چون عطار و ابوسعید ابوالخیر، در حقیقت بجهت حفظ نام و آثار رابعه از گزند کوتهفکران، به وی نسبت تصوف و عرفان دادهاند:
<blockquote>''حضرت عطار، عارفانه، [...] جهت غفلت کافران عشق و منکران انسان شمردن زن و حفظ آبروی رابعه، به نوعی عشق انسانی او را مطابق شریعت منکران عاطفههای انسانی، عمداً پیوند واژگونه به جایی دیگر میدهد [...] حضرت عطار نیشابوری
</blockquote>
سطر ۱۳۵ ⟵ ۱۳۳:
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
سطر ۱۴۴ ⟵ ۱۴۱:
{{ترتیبپیشفرض:بلخی، رابعه}}
[[رده:افراد ایرانیتبار در سده ۱۰ (میلادی)]]
[[رده:اهالی بلخ|رابعه قزداری]]
|