مزیت نسبی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز سوال به سؤال، replaced: سوال ← سؤال (4) با استفاده از AWB |
LetsDoItBot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
||
خط ۱:
اصل '''برتری نسبی'''
== پیشدرآمد ==
با اندکی
امروزه در اکثر کشورهای دنیا، بسیاری از کالاها و خدمات مصرفی از خارج وارد میشوند، و بسیاری از کالاها و خدماتی که در داخل تولید میشوند به خارج صادر میشوند. مزیت نسبی وابستگی متقابل بین افراد، ملتها
== حکایتی در اقتصاد مدرن ==
برای این که متوجه شویم چرا مردم خود را برای تأمین کالا و خدمات مورد نیاز، وابسته به دیگران قرار میدهند و چگونه این تصمیم باعث بهبود زندگی آنها میشود، بیایید به یک اقتصاد ساده نگاه کنیم. تصور کنید که تنها دو کالا در دنیا وجود دارد، گوشت و سیب زمینی، و نیز تنها دو نفر در دنیا زندگی میکنند، یک کشاورز و یک دامدار، که هر دو دوست دارند از هر دو کالا مصرف کنند.
سود حاصل از مبادله در حالتی که دامدار تنها گوشت و کشاورز تنها سیب زمینی بتوانند تولید کنند بسیار واضح است. حالت اول این است که کشاورز و دامدار تصمیم بگیرند که کاری باهم نداشته باشند و مبادلهای انجام ندهند. دامدار پس از چندین ماه خوردن گوشت آبپز شده، بخارپز شده، سرخ شده، کباب شده
حال چنانچه دامدار و کشاورز هر دو بتوانند از کالای دیگر، به شرط هزینه بسیار زیاد، نیز تولید کنند باز هم منافع مبادله شبیه حالت قبل خواهد بود. به عنوان مثال فرض کنید که کشاورز، میتواند دام هم پرورش دهد و گوشت تولید کند، اما خیلی در این کار ماهر نیست. به طور مشابه فرض کنید که دامدار میتواند سیبزمینی بکارد ولی زمینی که او در اختیار دارد خیلی برای این کار مناسب نیست. در این حالت واضح است که دامدار و کشاورز با استفاده از تخصص گرایی در کاری که بهتر میتوانند انجام دهند و مبادله، میتوانند بر منافع خود بیفزایند.
خط ۲۰:
اگر کشاورز تمام ۴۰ ساعت وقت خود را صرف کاشتن سیبزمینی کند، ۴ کیلوگرم سیب زمینی به دست میآورد و گوشت نمیتواند تولید کند. برعکس، اگر تمام وقت خود را صرف تولید گوشت کند، ۲ کیلوگرم گوشت به دست میآورد. اگر زمان خود را به طور مساوی بین دو کار تقسیم کند، ۲ کیلوگرم سیب زمینی و ۱ کیلوگرم گوشت به دست خواهد آورد.
[[منحنی امکانات تولید|مرز امکانهای تولید]] ترکیباتی از ''برونداد''
اگر دامدار تمام ۴۰ ساعت زمان خود را صرف تولید سیب زمینی کند، ۵ کیلوگرم سیب زمینی به دست میآورد و تولیدی از گوشت نخواهد داشت. اگر او تمام وقت خود را به تولید گوشت اختصاص دهد، ۴۰ کیلوگرم گوشت تولید خواهد کرد و اگر وقت خود را به طور مساوی بین دو کار تقسیم کند، ۲۰ کیلوگرم گوشت و ۲٫۵ کیلوگرم سیب زمینی به دست میآورد.
خط ۳۰:
اگر دامدار هم در پرورش دام و هم در کاشت سیب زمینی بهتر است، چگونه کشاورز میتواند در کاری که بهتر میتواند انجام دهد مشغول شود؟ به نظر میرسد که کشاورز هیچ کاری را نمیتواند بهتر انجام دهد. باید به اصل مزیت نسبی توجه کنیم.
به عنوان اولین گام برای درک این اصل، سؤال زیر را در نظر بگیرید: در مثالی که داشتیم، چه کسی میتواند سیب زمینی را با هزینه کمتری تولید کند: کشاورز یا دامدار؟ دو جواب برای این سؤال وجود دارد و این دو جواب کلید درک منافع حاصل از مبادلهاست.
=== مزیت مطلق ===
یک راه پاسخ دادن به سؤال در مورد هزینه تولید سیب زمینی این است که مقدار نهاده مورد نیاز دو
[[اقتصاددان]]ان هنگامی که بهرهوری یک فرد، بنگاه یا یک ملت را با دیگری مقایسه میکنند از اصطلاح [[مزیت مطلق]] استفاده میکنند.
=== هزینه فرصت و مزیت نسبی ===
به هزینه تولید سیبزمینی میتوان از زاویهٔ دیگری نیز نگاه کرد. میتوان به جای توجه کردن به نهادههای مورد نیاز تولید، [[هزینه فرصت]] افراد را باهم مقایسه کنیم. هزینه فرصت یک شیء، تمام آن چیزی است که از دست میدهیم تا آن شیء را به دست آوریم. در مثالی که دیدیم، فرض کردیم که دامدار و کشاورز هر کدام هفتهای ۴۰ ساعت کار
ابتدا هزینه فرصت دامدار را در نظر بگیریم. تولید ۱ کیلوگرم سیبزمینی، ۸ ساعت از زمان کاری او میکاهد. هنگامی که دامدار آن ۸ ساعت را به تولید سیبزمینی اختصاص میدهد، ۸ ساعت کمتر به تولید گوشت میپردازد. از آنجایی که دامدار تنها یک ساعت برای تولید یک کیلوگرم گوشت احتیاج دارد، ۸ ساعت کار به ۸ کیلوگرم گوشت منجر
حال هزینه فرصت کشاورز را در نظر بگیرید. تولید ۱ کیلوگرم سیب زمینی برای او ۱۰ ساعت هزینه دارد. از آنجایی که او ۲۰ ساعت زمان برای تولید ۱ کیلوگرم گوشت لازم دارد، در ۱۰ ساعت ۰٫۵ کیلوگرم گوشت تولید خواهد کرد. در نتیجه هزینه فرصت ۱ کیلوگرم سیب زمینی برای کشاورز ۰٫۵ کیلوگرم گوشت است.
دقت کنید که هزینه فرصت گوشت معکوس هزینه فرصت سیب زمینی است. چون ۱ کیلوگرم سیب زمینی برای دامدار ۸ کیلوگرم گوشت هزینه دارد، ۱ کیلوگرم گوشت برای او {{چر}}۱/۸ کیلوگرم سیب زمینی هزینه دارد. به طور مشابه چون ۱ کیلوگرم سیب زمینی برای کشاورز {{چر}}
اقتصادانان هنگام مقایسه هزینه فرصت دو تولیدکننده از اصطلاح ''مزیت نسبی''<ref name=f>Comparative Advantage''.</ref> استفاده میکنند.
آنچه که باید به آن دقت کنید این است که اگرچه یک نفر میتواند در تولید هر دو کالا مزیت مطلق داشته باشد ولی نمیتواند در تولید هر دو کالا مزیت نسبی داشته باشد. چون هزینه فرصت یک کالا معکوس هزینه فرصت کالای دیگر است، اگر هزینه فرصت یک کالا برای فردی به طور نسبی زیاد باشد، آنگاه هزینه فرصت او برای کالای دیگر باید به طور نسبی کم باشد. مادامی که دو نفر هزینه فرصت دقیقاً یکسانی نداشته باشند، یکی از دو نفر در تولید یک کالا و نفر دوم در تولید کالای دیگر مزیت نسبی خواهند داشت.
سطر ۴۷ ⟵ ۴۸:
== مزیت نسبی و مبادله ==
تفاوت در هزینه فرصت افراد و مزیت نسبی منافع مبادله را به وجود میآورد. هنگامی که هر فرد به کاری که در آن مزیت نسبی دارد مشغول میشود، کل تولید در اقتصاد افزایش مییابد و این افزایش میتواند برای بهبود وضع همگی مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر، تا زمانی که دو فرد هزینه فرصت متفاوتی دارند، هردو میتوانند با کسب یک کالا در قیمتی پایینتر از هزینه فرصت خود، از مبادله منفعت ببرند.
حال مبادله مطرح شده را از دیدگاه دامدار در نظر بگیرید. دامدار ۱ کیلوگرم سیب زمینی را به قیمت ۳ کیلوگرم گوشت میخرد. این قیمت سیب زمینی از هزینه فرصت او برای ۱ کیلوگرم سیب زمینی، که ۸ کیلوگرم گوشت است، کمتر
این منافع از آنجا به دست میآیند که هر فرد در فعالیتی متمرکز میشود که در آن هزینه فرصت کمتری دارد: کشاورز زمان بیشتری را به تولید سیب زمینی اختصاص میدهد و دامدار بیشتر به تولید گوشت میپردازد. در نتیجه کل تولید سیب زمینی و گوشت افزایش مییابد و آنها این افزایش در تولید را بین خود تقسیم میکنند. مبادله میتواند وضع همه را در جامعه بهبود دهد زیرا اجازه میدهد که هر فرد در فعالیتی متمرکز شود که در آن مزیت نسبی دارد.
سطر ۵۳ ⟵ ۵۴:
اصل مزیت نشان میدهد که منافعی در تخصص گرایی و مبادله وجود دارد، اما چندین مبحث مرتبط با آن را بدون پاسخ باقی میگذارد. چه چیزی قیمتی را که در آن مبادله شکل میگیرد تعیین میکند؟ منافع مبادله چگونه بین طرفین آن تقسیم میشود؟ پاسخ دقیق این سؤالات از حوصله این این بحث خارج است، اما میتوان یک قائده کلی را بیان کرد: ''برای این که هر دو طرف مبادله از آن نفع ببرند، قیمتی که در آن مبادله شکل میگیرد باید بین هزینه فرصتهای طرفین باشد.''
در مثالی که باهم دیدیم، دامدار و کشاورز قبول کردند که با نرخ ۳ کیلوگرم گوشت در برابر ۱ کیلوگرم سیب زمینی مبادله کنند. این قیمت بین هزینه فرصت دامدار (۸ کیلوگرم گوشت برای هر کیلوگرم سیب زمینی) و هزینه فرصت کشاورز ({{چر}}
برای آن که بدانیم چرا قیمت باید در این محدوده باشد، تصور کنید اگر این گونه نباشد چه اتفاقی میافتد. اگر قیمت هر کیلوگرم سیب زمینی کمتر از {{چر}}
== جستارهای وابسته ==
خط ۶۱:
== منابع ==
منکیو، گرگوری، ۲۰۰۳. اصول اقتصاد، ویرایش سوم، فصل سوم.<ref name=g>Mankiw, Gregory, (
منکیو، گرگوری، ۲۰۰۹. خلاصهای از اصول اقتصاد کلان، ویرایش پنجم، فصل سوم.<ref name=h>Mankiw, Gregory, (
=== مطالعه بیشتر ===
واریان، هال، ۲۰۰۵. اقتصاد خرد مقدماتی، فصل سی دوم.<ref name=i>Varian, Hal R. , (۲۰۰۵). Intermediate Microeconomics,
جیوارتنی، استروپ، سوبل و مک فرسن، ۲۰۰۶. اقتصاد خرد-انتخاب خصوصی و عمومی، ویرایش یازدهم، فصل دوم.<ref name=j>Gwartney, J. , R. Stroup, R. Sobel & D. Macpherson, (
فلچر، ایان،
[http://www.eabbassi.ir/pdf/article_economics_compadvantageFletcher.pdf]
|