عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 31.59.29.226 (بحث) به آخرین تغییری که Fatranslator انجام داده بود واگردانده شد
جز اصلاح نویسه عربی، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB
خط ۱:
{{اسلام}}
'''عَقْل''' یا '''خِرَد''' یک توانایی است که با آن می‌توان به طور [[خودآگاهی|خودآگاهانه]] معنی هامعنی‌ها را درک کرد، [[منطق]] به کار برد، [[واقعیت|واقعیت‌ها]]‌ها را سازماندهی کرد یا صحت آنها را بررسی نمود و بر اساس اطلاعات موجود یا اطلاعات جدید، [[باور|باورها]]،ها، شیوه‌ها و یا [[نهاد اجتماعی|نهادهای اجتماعی]] را تغییر داد یا توجیه کرد. عقل معمولاً یکی از خصوصیات قطعی [[طبیعت انسان]] به شمار می‌آید و ارتباط نزدیکی با فعالیت‌های مخصوص به انسان‌ها دارد؛ چیزهایی مانند [[فلسفه]]، [[علم]]، [[زبان]]، [[ریاضیات]] و [[هنر]]. گاهی اوقات برای اشاره به عقل از عبارت‌های [[عقلانیت|عقلانیت یا خردورزی]] استفاده می‌شود و در مواردی نیز در مقابل [[شهود]] از عنوان '''عقل گفتمانی''' استفاده می‌شود.
 
عقل یک نیروی درونی [[انسان]] است که کنترل کننده و مهار کننده امیال او می‌باشد.<ref>ولی‌زاده، روزنامه جام‌جم، ۱۳۸۸</ref> عقل، [[فکر]]، و [[حس]] سه منبع شناخت در [[فلسفه]] هستند. [[افلاطون]]، [[دکارت]] و [[اسپینوزا]] از [[فیلسوف|فیلسوفان]] عقل گرا هستند. در واقع عقل نیروی تشخیص خوب و بد است که در بدن انسان نهاده شده است.
 
در [[علم اصول فقه]] در مذهب [[شیعه اثنی عشری]]، یکی دیگر از ادلّه استنباط احکام‌شرعی و قوانین حقوقی علاوه بر [[قرآن]] و [[سنت]] و [[اجماع]]، «عقل» است. <ref>شب خيز،خیز، محمد رضا، اصول فقه دانشگاهي،دانشگاهی، نشر لقاء، قم - ايران،ایران، اول، 1392 ه‍. ش . </ref>
البته بنا بر نظر برخی از دانشمندان متاخر شیعی این مطلب (استفاده از عقل منبعی) عملاً در هیچ موردی اتفاق نیافتاده است.<ref>شهید صدر، الفتاوی الواضحه 1: 98.</ref>
 
خط ۱۱:
 
=== انواع عقل از نگاه دکارت ===
می‌توان گفت که کامل‌ترین و موثرترین تعبیر از عقل در مقام اندیشه‌یاندیشهٔ روشمند روش معروف [[دکارت]] بود. <ref>The man of Reason- Genevieve Lloyd</ref>
 
دکارت همه انسان‌ها را به نسبت مساوی از درک درست بهره‌مند دانسته است. <ref>کتاب گفتار در روش دکارت</ref> تا آنجا که کتاب [[گفتار در روش]] را با این جملات آغاز کرده است:
{{نقل قول|درک درست بهتر از هر چیز در میان مردم به طور مساوی توزیع شده است چنانکهچنان‌که هر کس فکر می‌کند که به حد نهايتنهایت از آن برخوردار است، به گونه‌ايگونه‌ای که حتيحتی زياده‌خواهترينزیاده‌خواهترین افراد هم معمولاً به داشتن سهميسهمی بيشتربیشتر از آنکه دارند، تمايليتمایلی نشان نمي‌دهندنمی‌دهند. <ref>گفتار دکارت، نوشته محمدرضا عطایی- در حال چاپ</ref>}}
 
نکته جالب در فلسفه‌یفلسفهٔ [[دکارت]] آن است که وی انسان را به دو بخش عقل و جسم تقسیم کرده و علاوه بر این تقسیم هایتقسیم‌های مربوط به درجه بندیدرجه‌بندی عقل را از بین برد. عقل کامل یک انسان در سن سی سالگی به به طور کامل تکمیل میشودمی‌شود. [[ویکی‌پدیا|<sup>[]</sup>]]
 
=== انواع عقل از نگاه سهروردی ===
[[سهروردی]] عقل را دارای انواع مختلف می‌داند: می‌داند،<ref>حکمت‌الاشراق، سهروردی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، ۱۳۸۳</ref> ،<ref>عقل سرخ، سهروردی، انتشارات مولی، چاپ ششم، ۱۳۸۳</ref>
* عقل روباه
* عقل کاسب
خط ۲۷:
 
=== انواع عقل از نگاه فارابی ===
انواع عقل از نگاه فارابی عبارت است از: <ref>مسعود خشنودزاده، همشهری آنلاین، ۱۳۸۸</ref>
* عقل عامه
* عقل بالقوه
خط ۳۵:
 
=== انواع عقل از نظر غزالی ===
انواع عقل از دیدگاه غزالی: <ref>مجله مکتب اسلام، شماره ۷، سال چاپ ۱۳۸۱</ref>
* عقل عامه
* عقل متکلمان
خط ۴۵:
* عقل عملی
 
عرفاً نظرات دیگری دربارهدربارهٔ تقسیم‌بندی عقل دارند.
 
=== انواع عقل از نگاه مولوی ===
خط ۵۱:
 
=== عقل از دیدگاه صوفیه ===
نقش عقل که به معنای خرد و هوش و فهم آمده در مکتب تصوّف چیست؟ برای روشن شدن مطلب باید انسان هاانسان‌ها را به سه گروه رده بندیرده‌بندی کرد: عوام، دانشمندان و روشنفکران و صوفیان.
 
عوام کسانی هستند که نفس بر آنها حکومت می کندمی‌کند و جز در مواقع استثنائی معمولاً نفس آنان بر عقلشان حاکم است.
 
زندگی دانشمندان و روشنفکران متکی به چراغ عقل است و نفس آنان خواسته هایخواسته‌های خود را با چراغ خِرَد ارضا می کندمی‌کند. امّا گاهی نفس بدون توجه به خِرَد هوی و هوس خود را جامه یجامهٔ عمل می پوشاندمی‌پوشاند و به اصطلاح آبروی آنان را می بردمی‌برد.
 
معنای دیگر عقل بند بر پای بستن است و در عربی عِقال به معنای ریسمانی است که بدان زانوی شتر را می بندندمی‌بندند. می توانمی‌توان گفت عقل برای شتر مست که همان هوی و هوس انسان است زانو بندی بشمار می رودمی‌رود که نمی‌گذارد هرچه نفس بخواهد انجام دهد اما گاهی این شتر مست زانوبند خود را پاره می کندمی‌کند و فجایعی ببار می آوردمی‌آورد که کم و بیش شاهد آن بوده و هستیم.
 
در این طبقه بندیطبقه‌بندی صوفیان جایگاه خاص خودشان را دارند زیرا عقل فرمانبری صادق برای عشق است. درست است که در بدایات سلوک ممکن است که نفس به کمک عقل صوفی عاشق را گمراه سازد اما در انتها که لشکر عشق تمایلات نفسانی را شکست می دهدمی‌دهد عقل بنده ای مفتون و خدمتگزاری صادق برای صوفی است. <ref> چهل کلام و سی پیام، دکتر [[جواد نوربخش]]، چاپ دوم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۱، شابک: ۸-۲۶-۵۷۴۵-۹۶۴ صفحهصفحهٔ ۱۰۵. </ref>
</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۷۵ ⟵ ۷۴:
== منابع ==
* حکمت‌الاشراق، سهروردی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، ۱۳۸۳.
* شب خیز، محمد رضا، اصول فقه دانشگاهی، نشر لقاء، قم - ایران، اول، 1392۱۳۹۲ ه‍. ش .
* عقل سرخ، سهروردی، انتشارات مولی، چاپ ششم، ۱۳۸۳.
* [http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=62519 مسعود خشنودزاده، همشهری آنلاین، ۱۳۸۸].
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/wiki/عقل»