جاکومو پوچینی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: پدیدآورد⟸پدید آورد، شاهزاده‌خانمی⟸شاهزاده خانمی
خط ۱۰:
 
[[پرونده:PucciniTosca.jpg|بندانگشتی|پوستر ''[[اپرای توسکا]]'']]
محبوبیت پوچینی در ایران را باید در بهره‌گیری او از درونمایه‌های شرقی در اپراهایش جست. در اینجا می‌توان به دو نمونه اشاره کرد: یکی اپرای «مادام باترفلای» یا «پروانه» که پوچینی آن را از روی متن نویسندهٔ آمریکایی، [[لوتر لانگ]]، ساخت. این اپرا در سال ۱۹۰۴ به روی صحنه آمد. موضوع این اثر، عشق بدفرجام دختر ژاپنی چوچوسان یعنی پروانه به یک افسر آمریکایی و رویارویی دو فرهنگ و سنت دور از یکدیگر است. در آن زمان [[گرامافون]] به تازگی به بازار آمده بود و پوچینی که جّداً می‌خواست حالت و روحیهٔ ژاپنی را در اپرایش پدیدآورد،پدید آورد، با شنیدن چند صفحهٔ موسیقی ژاپنی توانست این خواست را به خوبی به انجام رساند و به آهنگ اپرا حالتی از موسیقی [[خاور دور]] بدهد. این حالت در آخرین اپرای او [[توراندخت]] هم آشکارا حس می‌شود. هرچند این اپرا ناتمام مانده بود، اما توسط فرانکو آلفانو، آهنگساز ایتالیایی، تکمیل شد و بعد از درگذشت پوچینی در سال ۱۹۲۴، برایش ارج و احترام بیشتری به بار آورد. اپرای «توراندخت»، سرگذشت شاهزاده‌خانمیشاهزاده خانمی ترک به همین نام است که یکی از بستگانش را [[تاتارها]] کشته‌اند و او از این رو می‌خواهد که از همهٔ مردان انتقام بگیرد، اما هنگامی که قرار است نامی را فاش کند تا خَلَف را که دل به او باخته، بکشند، به جای بردن آن نام می‌گوید: «نام او عشق است» بدین ترتیب اپرا با فریاد شادی مردم و ازدواج شاهزاده و خلف پایان می‌یابد.
 
پوچینی در اپراهای خود بیشتر به رویارویی زن و مردهای دلباخته و تیرگی‌ها و آلایش ذهنی آنها می‌پردازد. او پیرو مکتب [[رومانتیسم]] است، یعنی آثارش هدفمندند و بیشتر رویداد یا حالتی را توصیف می‌کنند. صاحبنظران و منتقدان موسیقی، جاکومو پوچینی را پس از [[جوزپه وردی]]، بزرگترین اپرانویس ایتالیا می‌دانند. پوچینی در چهار دهه فعالیت هنری خود (بین سال‌های ۱۸۸۴ و ۱۹۲۴) مجموعاً دوازده اثر اپرایی خلق کرد و از آهنگسازانی است که در همان دوران حیات خود توانسته‌اند، موفقیت‌های بزرگی را جشن بگیرند.