مانس اشپربر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۶:
مانس اشپربر این روانشناس فردی گرچه عقاید [[فروید]] در مورد [[مرگ]] و [[عقده ادیپ]] را نمیپذیرفت اما «اندوه پروری»<ref>Trauerarbeit</ref> فروید را پذیرفته بود. اندوه را در راه مفید به کار میبرد و از فاجعه و رنج به یأس نمیرسید.
با [[فاشیسم]] و هر نوع دیگر جباریت
مانس اشپربر یکی از دوستان میلان گور کیچ<ref>Milan Gorkić</ref>(رهبر حزب [[کمونیست]] [[یوگسلاوی]]) نیز بود که زمان [[استالین]] به [[مسکو]] احضارش کردند و دیگر برنگشت.
وقتی شنید میلان گور کیچ نیز در تصفیههای استالینی تیرباران شده، پریشانیاش به اوج رسید.
به وی گفته بود نرو. نرو مسکو، ولی میلان گور کیج پاسخ داده بود:«اگر نروم جار میزنند فلانی خائن است… مأمور پلیس و آژان وال استریت است و این تبلیغات ضربه وحشتناکی به حزب ما خواهد زد… بسیاری از رفقای خوب ما، سرشکسته و نومید خواهند شد و حزب را ترک خواهند کرد…»<ref>پیشگفتار کتاب نقد و تحلیل جباریت، ترجمه کریم قصیم</ref>▼
▲«اگر نروم جار میزنند فلانی خائن است… مأمور پلیس و آژان وال استریت است و این تبلیغات ضربه وحشتناکی به حزب ما خواهد زد… بسیاری از رفقای خوب ما، سرشکسته و نومید خواهند شد و حزب را ترک خواهند کرد…»<ref>پیشگفتار کتاب نقد و تحلیل جباریت، ترجمه کریم قصیم</ref>
مانس اشپربر گرچه میگفت تنها از یک در میتوان انقلاب را ترک گفت، دری که به هیچی باز میشود، اما در عمل همچون [[آرتور کستلر]] و [[آندره مالرو]] و [[اینیاتسیو سیلونه]]... بیرون رفت اما به وادی هیچی نیفتاد و عدالتخواه ماند. عدالتخواهیاش از رویدادهای ناعادلانهای که براو و دوستانش گذشت، مایه میگرفت.
|