تاریخ سیستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش کلی
خط ۱:
'''تاریخ سیستان''' از کتاب‌های کهن به [[زبان فارسی]] از مؤلفی ناشناخته ‌است. ازکه اینچندین کتابتن تنها(احتمالاً یکدو نسخهٔ خطی به دست آمده‌است.نفر) در صورتطی کنونیسده‌های کتابپنجم درتا دوهشتم بخشقمری مجزاآن بارا سبک‌هایبه متمایزنگارش نوشته شده‌استدرآورده‌اند. بخش اول کهاین کتاب بخشجدا اعظماز آنارزش نیزتاریخی، هستاز سبکینظر بسیار کهن داردزبان و به‌احتمالادبیات متعلقفارسی استاهمیت بهبسیار قرنزیادی پنجم هجری قمریدارد. قسمتاز دوماین کتاب درتنها قرنیک هشتمنسخهٔ نوشته شده‌است و کسی شرح حوادث بعد راخطی به طوردست خیلیآمده خلاصه ضمیمهٔ کتاب کرده‌است. بخش اول کتاب بیش از ده برابر بخش دوم است‌است.
 
 
== تألیف کتاب ==
از این کتاب تنها یک نسخهٔ خطی به دست آمده ‌است که تاریخ نوشتن نسخه، متعلق به سال [[۸۳۹]] [[خ.|خورشیدی]] (۸۶۴ قمری) و تاریخ تألیف آن سال [[۷۰۴]] [[خ.]] (۷۲۵ ق.) است. این کتاب تألیف یک نفر نیست، بلکه دو یا سه نفر یکی پس از دیگری آن را به نگارش درآورده‌اند.
 
[[محمدتقی بهار]] در اینباره نوشته است: «مؤلف تاریخ سیستان، مولانا شمس‌الدین محمد موالی بوده که تا زمان تاج‌الدین ابولفضل (۴۴۸ [قمری]) را به رشته تحریر کشیده و محمود بن یوسف اصفهانی، بار دیگر آن تاریخ را از سنهٔ ۴۶۵ تا سنهٔ ۷۲۵ [قمری] به طریق اختصار به پایان برده است».
 
== ساختار کتاب ==
در صورت کنونی، کتاب در دو بخش مجزا با سبک‌های متمایز نوشته شده‌است. بخش اول که کتاب بخش اعظم آن نیز هست سبکی بسیار کهن دارد و به‌احتمال متعلق به قرن پنجم هجری قمری است. قسمت دوم کتاب در قرن هشتم نوشته شده‌است و کسی شرح حوادث بعد را به طور خیلی خلاصه ضمیمهٔ کتاب کرده‌است. بخش اول کتاب بیش از ده برابر بخش دوم است.
 
== اهمیت کتاب ==
در این کتاب اطلاعات ارزشمند تاریخی‌ای وجود دارد که در کتاب‌های دیگر یافت نشده‌است.نشده‌است، از جمله:
*اطلاعاتی پیرامون آغاز شعر فارسی و نخستین شاعران پارسی‌گوی (که در دربار [[یعقوب لیث]] پدید آمدند)
*نقل سرود [[آتشکده کرکویه|آتشکدهٔ کرکوی]] که شاید یکی از قدیمی‌ترین سروده‌ها به زبان پارسی یا گویشی بسیار نزدیک به آن باشد.
*دو مورد اشاره به کتاب ''[[بندهشن]]'' (البته به صورت تحریف‌شدهٔ ''ابن دهشتی'') که از اهم آثار به‌جامانده به [[زبان پهلوی]] ‌است و تا آنجا که می‌دانیم این تنها کتاب کلاسیکقدیمی فارسی ‌است که چنین اشارتی کرده ‌است.
 
همچنین مؤلف گاه اشارت‌هایی به شاهنامهٔ بزرگ (و همکنون مفقود) [[ابوالمؤید بلخی]] کرده‌است و مطالبی را بر اساس آن نوشته‌است. لیکن دقیقاً مشخص نیست که نقل قول صددرصد یا چیزی شبیه آن کرده یا تنها از مطالب آن استفاده کرده‌است.
 
== تصحیح و نام کتاب ==
هنوز نسخهٔ دقیق و روشنی از این کتاب در دسترس نیست و نسخهٔ کنونی را [[محمد تقی بهار]] از روی نسخه‌ای مغلوط و ناتمام با رنج فراوان تصحیح کرده است.
[[محمد تقی بهار]] این کتاب را تصحیح کرده‌است. لازم به ذکر است که نام ''تاریخ سیستان'' را در عهد جدید بر این کتاب نهاده‌اند و در خود نسخهٔ خطی اشاره‌ای به نام کتاب نشده‌است. <!--خود نسخهٔ خطی به نام‌های '''سیستان‌نامه'''، '''اخبار سیستان''' و '''فضایل سیستان''' هم برمی‌خوریم.<ref> نوایی، عبدالحسین، متون تاریخی به زبان فارسی، (ص ۱۳ تا ۱۵)</ref>‎{{مدرک|معتبر نیست کجای کتاب.}}فضایل سیستان و امثال آن نام بخش‌های کتاب است. من کتاب را می‌دارم و به این نام‌ها بر نخورده‌ام. بعید هم می‌دانم که آمده باشد وگرنه خود بهار یکی از این نام‌ها را بر کتاب می‌نهاد-->
 
نخستین بار این مجموعه در روزنامه ایران قدیم (از شمارهٔ ۴۷۴ تا ۵۶۴ مورخه ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۲ قمری) چاپ شد و بعدها بر اثر گردش روزگار، اصل آنچه به صورت پاورقی چاپ شده بود، به دست ملک‌الشعرای بهار افتاد و او با همان نسخهٔ منحصر به فرد به تصحیح آن پرداخت و برای چاپ در اختیار وزارت معرف ایران قرار داد.
 
محمدتقی بهار مقدمهٔ ارزنده‌ای بر این کتاب نوشته است و ویژگی‌های نثری این کتاب کهن را بیان کرده است و واژه‌های کهن آن را به دست داده است.
 
== نام کتاب ==
نام تاریخ سیستان در حقیقت نامی است که در پاورقی روزنامه ایران قدیم (اواخر دورهٔ قاجار) به آن داده شده است و معلوم نیست که نام اصلی این کتاب چه بوده است. هرچند که در بخش‌هایی از کتاب به نام‌های '''سیستان‌نامه'''، '''اخبار سیستان''' و '''فضایل سیستان''' هم برمی‌خوریم.<ref> نوایی، عبدالحسین، متون تاریخی به زبان فارسی، (ص ۱۳)</ref>‎
 
 
== نمونه‌ای از کتاب ==
در این بخش ماجرای سرودن نخستین شعر [[فارسی دری]] از قول تاریخ سیستان آمده است:
 
«... پس شعرا او [:[[یعقوب لیث صفاری]]] را شعر گفتندی به تازی:
 
{{شعر}}
{{ب| قد اکرم اللّه اهل المصر و البلد| بمُلک یعقوب ذوالاَفضال و العُدد}}
{{پایان شعر}}
 
... چون این شعر برخواندند او عالم نبود، درنیافت. محمد بن وصیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و ادب نیکو دانست و بدان روزگار نامهٔ پارسی نبود. پس یعقوب گفت: چیزی که من درنیابم چرا باید گفت؟ محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و پیش ازو کسی نگفته بود که تا پارسیان بودند سخن ایشان به رود بازگفتندی، بر طریق خسروانی، و چون عجم برکنده شدند و عرب آمدند، شعر میان ایشان به تازی بود و همگنان را علم و معرفت شعر تازی بود و اندر عجم کسی برنیامد که او را بزرگیِ آن بود پیش از یعقوب که اندرو شعر گفتندی، مگر حمزة بن عبداللّه الشاری و او عالم بود و تازی دانست. شعرای او تازی گفتند و سپاه او بیشتر همه از عرب بودند و تازیان بودند، چون یعقوب زنبیل و عمار خارجی را بکشت و هری بگرفت و سیستان و کرمان و فارس او را دادند، محمد بن وصیف این شعر بگفت:
 
{{شعر}}
{{ب| ای امیری که امیران جهان، خاصه و عام|بنده و چاکر و مولای و سگبند و غلام }}
{{پایان شعر}}
 
...
 
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
*[[عبدالحسین نوایی|نوایی، عبدالحسین،]] ''[[متون تاریخی به زبان فارسی]]''، [[سازمان سمت]]، ۱۳۷۵. (ص ۱۳ تا ۱۵)
*{{یادکرد|کتاب=تاریخ سیستان|کوشش=به تصحیح [[محمدتقی بهار]] (ملک‌الشعرا)|شهر=تهران|ناشر=معین|سال= ۱۳۸۱|شابک=ISBN 964-5643-96-1}}
*{{یادکرد|نویسنده=[[ذبیح‌الله صفا|صفا، ذبیح‌الله]]|کتاب=تاریخ ادبیات ایران (جلد اول)|شهر= تهران|ناشر=ققنوس|چاپ=بیستم|سال=۱۳۸۱|شابک=ISBN 964-311-013-3|صفحه=۱۴۹-۱۵۰}}
<references/>
 
 
[[رده:کتاب‌های فارسی]]