ابوبکر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: تاریخنگاران⟸تاریخ‌نگاران، خرزج⟸خزرج، ااو⟸او
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۵۶:
در این حال اینکه اجتماع سقیفه در هنگامی تشکیل شد که علی مشغول کفن و دفن [[محمد]] بود و در این اجتماع حضور نداشت، همواره به عنوان یک پرسش در برابر چگونگی انتخاب ابوبکر بوده است. مسئلهٔ حق علی در [[جانشینی محمد|خلافت پس از محمد]] منجر به شکاف اصلی میان مسلمانان و تقسیم آنان به دو گروه شیعه و سنی شد.<ref>{{پک|Nasr|2012|ف=ʿAlī|ک=Britannica|زبان=en}}</ref> محمد در بازگشت از [[حجةالوداع]] در [[غدیر خم]] جملهٔ «هر که من [[ولی]] او هستم، این علی ولی او است» را به زبان آورد؛ اما مقصود این عبارت مورد اختلاف شیعه و سنی قرار گرفت. شیعیان بر این اساس معتقد به نصب [[امامت]] و [[خلافت]] در خصوص علی شدند و اهل سنت آن را به معنای دوستی و محبت علی تفسیر می‌کنند.<ref>{{پک|Nasr|2012|ف=ʿAlī|ک=Britannica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Dakake|2008|ک=Charismatic Community|زبان=en|ص=34–40}}</ref><ref>{{پک|Tabatabaei|1979|ک=Shi'ite Islam|زبان=en|ص=40}}</ref>
 
فاطمه دختر محمد به همراه گروهی ازاصحاباز اصحاب خاص محمد، همچون سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، ابن مسعود، سهل بن حنیف و … از معتقدان به نصب و خلافت علی بودند.<ref>[http://makarem.ir/squestions/?typeinfo=23&lid=0&mid=255224&catid=0&start=1&PageIndex=0/اولین مرد مسلمان»]</ref> علی بن ابی‌طالب در ابتدا از بیعت با ابوبکر سرباز زد؛ ولی سرانجام پس از شش ماه با اکراه با ابوبکر بیعت کرد. علی در دوران خلافت سه خلیفهٔ اول در جنگ‌ها شرکت نکرد<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|1986|ف=ʿAlī b. Abī Ṭālib|ک=EI2|زبان=en|ش=1}}</ref> و جز در مورد [[عثمان بن عفان#به خلافت رسیدن عثمان|انتخاب خلیفهٔ سوم]] فعالیت سیاسی نداشت. البته هر گاه خلفای سه‌گانه می‌خواستند، در امور دینی، قضایی، و سیاسی به آن‌ها مشورت می‌داد.<ref>{{پک|لباف|۱۳۸۵|ک=مظلومی گمشده در سقیفه|ص=۱۹۰–۷۷}}</ref>
 
سالهای کوتاه خلافت ابوبکر عمدتاً به جنگهای رده (جنگهایی که با افرادی که از دین اسلام برگشته بودند) گذشت. ماهیت و انگیزه این ترک دین از سوی منابع و تاریخ‌نگاران عرب، تنها جنبه دینی اعلام داشته است. اما محققان اروپایی اخیر مانند ولهاوزن و کائتانی انگیزه این جنبشها و مخالفتها را بیشتر دلایل سیاسی می‌دانند. شهر مدینه مرکز اجتماعی و سیاسی اسلام بود که دین جزو اجتناب ناپذیر این سیستم محسوب می‌شد؛ بنابراین هرگونه مخالفت با این سیستم، وجههٔ دینی به خود می‌گرفت. این شورشها به ۶ بخش تقسیم می‌شد. ۴ تای آنها حول اشخاصی بود که خود را پیامبر معرفی می‌نمودند. اسود انسی در یمن، مسیلمه در میان قبیله حنیفه در یمامه، طلیحه در میان قبایل اسد و قطفان و سجاح در میان قبیله تمیم. به وجود آمدن هر یک از این چهار جنبش به گونه‌ای منحصربه‌فرد بود. دلایل این شورش‌ها را می‌توان از سر باززدن از پرداخت مالیات تا اطاعت نکردن از عاملانی که از مدینه برای آنان فرستاده می‌شد، نام برد. در یمن، برگشتن از اسلام از قبل از مرگ محمد شروع شده بود. وقتی ابوبکر به خلافت رسید، اسود که امیر یمن بود، جای خود را به قیس بن (حبیره بن عبد یغوث) مکشوه داد. در مناطق دیگر، در زمان محمد شورشهایی خفیف بر ضد دولت مرکزی مدینه وجود داشت، اما بعد از مرگ محمد، شورشها جدی تر شدند. در زمانی که لشکر اصلی اسلام به فرماندهی اسامه بن زید به شام رفته بودند، قبایل مجاور مدینه سعی کردند حمله‌ای غافلگیرانه به مدینه کنند، اما به زودی در ذوالقصه شکست خوردند. پس از بازگشت لشکر اسامه، لشکری بزرگ به فرماندهی خالد بن ولید به مقابله قبایلی که شورش کرده بودند رفت. ابتدا سپاهیان طلیحه را در منطقه بزاخه شکست دادند و دوباره این منطقه تحت فرمان اسلام قرار گرفت. مدتی کوتاه پس از آن، قبیله تمیم دست از حمایت سجاح برداشتند و تسلیم ابوبکر شدند. مهمترین جنگ رده، جنگ یمامه در منطقه عقربا بود که در ربیع‌الاول ۱۲ هجری/مه ۶۳۳ رخ داد. به خاطر تلفات بسیار زیادی که از هر دو سپاه رخ داد، این جنگ به بوستان کشتگان معروف گردید و مسیلمه که بزرگترین دشمن مسلمانان در آن برهه به شمار می‌رفت کشته شد و دوباره شبه جزیره عربستان تحت کنترل دولت مرکزی قرار گرفت. افراد مطیع و قابل اطمینان به حکومت یمن و عمان (به همراه استان مهره) گماشته شدند و خالد پس از خوابانیدن شورشهای یمن عازم عراق گردید. جنگهای رده در یمن و حضرموت نیز توسط مهاجر بن ابی امیه خوابانیده شد. ابوبکر، سران شورشهای رده که اسیر شده بودند را بخشید و بسیاری از آنان جزو حامیان فعال نهضت اسلام گردیدند. منابع اولیه حاکی از آنند که جنگهای رده تا پایان سال ۱۱ هجری/ مارس ۶۳۳ میلادی فرونشانده شد. اما کائتانی معتقد است که این جنگها باید زمان برتر از این حرفها بوده باشد و تا سال ۱۳ هجری/۶۳۴ میلادی ادامه داشته است.<ref name="EI" />