حزب توده ایران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۸۹:
مهمترین موفقیت حزب توده در سازماندهی کارگران، به ویژه در [[خوزستان]] بود.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۳۶۰ و ۳۷۲</ref> در سال ۱۹۴۵ به گزارش انگلیسیها، «[[شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان]]» حزب توده، ۳۳ اتحادیه وابسته در کشور و بیش از ۲۷۵٬۰۰۰ عضو داشت که ۷۵ درصد کل نیروی کار صنعتی کشور را شامل شده و حضور در اکثر ۳۴۶ کارخانه صنعتی مدرن کشور به شمار میرفت.<ref>از بین ۲۷۵٬۰۰۰ عضو، ۴۵٬۰۰۰ کارگر صنعت نفت، ۴۵٬۰۰۰ کارگر ساختمانی، ۴۰٬۰۰۰ کارگر نساجی، ۲۰٬۰۰۰ کارگر راهآهن، ۲۰٬۰۰۰ فرشباف، ۱۲٬۰۰۰ کارگر آبجوسازی و صنایع غذایی، ۱۱٬۰۰۰ کارگر بنادر، ۸٬۰۰۰ معدنچی، ۶٬۰۰۰ راننده کامیون و همچنین چندین هزار تن کارگران سایر خرفهها بودند. (نقل از آبراهامیان، ''ایران بین دو انقلاب''، ص ۴۳۴ و ''ایران معاصر''، انتشارات دانشگاه کمبریج، صفحه ۱۰۹)</ref> شورای متحده، قدرت خود را در اردیبهشت ۱۳۲۵ در [[روز کارگر]]، با سازماندهی یک راهپیمایی بزرگ ۸۰٬۰۰۰ نفری در [[آبادان]] نشان داد و به دعوت حزب و این شورا، در ۲۲ تیرماه بیش از ۶۵٬۰۰۰ کارگر خوزستانی به یکی از بزرگترین اعتصابات صنعتی در ایران و خاورمیانه دست زدند. سفارت انگلیس ضمن خاطرنشان ساختن اینکه اتحادیههای کارگری حزب توده کنترل امور و اداره کامل منطقه صنعتی خوزستان، پالایشگاهها و لولههای نفتی را در اختیار دارند، نوشت «[[شرکت نفت ایران و انگلیس]] چاره دیگری جز پذیرش خواستهای صنفی کارگران ندارد.»<ref name="Abrahamian, Modern Iran, p۱۱۰"/><ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۳۷۲، ۳۷۳ و ۴۴۷</ref> حزب توده به دنبال این موفقیتها بر دولت [[احمد قوام]] فشار آورد تا نخستین [[قانون کار]] پیشرفته در خاورمیانه را در دستور کار خویش قرار دهد. در این قانون، تعیین حداقل دستمزد بر اساس قیمت محلی مواد غذایی، منع کار کودکان، محدود شدن زمان کار روزانه به هشت ساعت، لزوم پرداخت حقوق برای روزهای جمعه و شش روز تعطیل سالانه، از جمله روز کارگر و اجازه دادن به اتحادیهها در داشتن سازمان و تشکیلات و مذاکره با کارفرمایان وعده داده شده بود.<ref name="Abrahamian, Modern Iran, p۱۱۰"/><ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۳۵ و ۴۳۶</ref>
علیرغم موفقیت حزب در جذب کارگران شهری و طبقه متوسط حقوق بگیر، این سازمان در جذب طبقه متوسط مرفه یا مالک و خردهبورژوازی بازار، از جمله تجار کوچک، مغازهداران، بازرگانان، صاحبان کارگاهها، صنعتگران مستقل و علما و روحانیون رده پایین، به رغم تلاشش، ناموفق بود.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۵۷</ref> چنانکه بازاریان در ردههای بالاتر حزب حضور نداشتند، در ردههای میانی حضور کمتر و در ردههای پایینی پراکنده بودند. ناکامی حزب در میان این طبقه از جامعه را میتوان با تضادهای اقتصادی بین کارگران و کارفرمایان و از سویی با اختلافات ایدئولوژیک بین [[اسلام]] روحانیت و رادیکالیسم غیر مذهبی مورد نظر حزب مارکسیست توده، مورد تبیین قرار داد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۵۷، ۴۵۸</ref> گرچه این حزب، اسلام را در کل «نیروی عظیمی برای آزادی بشر» و «پیشگام مساوات سوسیالیستی» میدانست و رهبران مذهبی را به عنوان «قهرمانان اصلی انقلاب مشروطه» میستود و تأکید داشت که اکثریت اعضای حزب، مسلمان
حزب توده، برای جذب تودههای روستایی و دهقانان بسیار تلاش کرد. بهطوریکه در شعبهها، مجلات و روزنامههای حزب، اغلب از برنامههای کشاورزی بحث میشد و کادرهای شهری حزب برای جذب روستاییان و برانگیختن آنان علیه زمینداران، به روستاها میرفتند، با اینحال حزب، در جذب این قشر از جامعه نیز ناکام ماند و تنها در مناطق روستایی گیلان و مازندران
=== در میان اقلیتهای مذهبی ===
خط ۱۱۴:
== ترورهای انتساب یافته به حزب ==
در بسیاری از اقداماتی که دستگاه امنیتی [[ساواک]] بعد از [[کودتای ۲۸ مرداد]] به حزب توده منسوب کردهاست ردپای شبکه جاسوسی انگلستان در ایران [[شبکه بدامن]] و [[مظفر بقائی]] از مجریان [[کودتای ۲۸ مرداد]] و همدست [[شبکه بدامن]] به چشم میخورد.<ref>Ebert, Fürtig, Müller, Barthel. Die islamische Republik Iran, Pahl Rugenstein, 1987</ref> [[خسرو روزبه]] در بازجوییها در زندان [[قزل قلعه]] به ایجاد یک تیم ترور به همراه سروان ابوالحسن عباسی و به قتل [[محمد مسعود]] و پنج تن از اعضای [[حزب توده]] که مشکوک به فروش اطلاعات حزبی بودند، اعتراف کرد. یکی از این چهار نفر، ''حسام لنکرانی''، فرزند یک روحانی شناخته شده در آذربایجان بودهاست.<ref>چهار تن دیگر: محسن صالحی، داریوش جعفری، پرویز نوایی و آقابرار فاطری بوده اندو (نقل از '''مازیار بهروز'''، کتاب «شورشیان آرمانخواه»، ترجمه ''پرتوی''، صفحه ۳۱۴)</ref> با اینحال روزبه در این اعترافات که به او منتسب شده، بر انجام ترورها، بدون اطلاع دادن به حزب و هنگامی که سازمان نظامی منحل شده و اعضای آن دیگر عضو حزب نبودند، تأکید دارد، این اعترافات در کتابی با نام «کمونیسم در ایران» انعکاس یافته به نظر میرسد «سرهنگ علی زیبایی» شکنجه گر معروف ساواک، نگارنده
|فصل=فصل اول: شکست و احیا
|کتاب= '''شورشیان آرمانخواه'''
خط ۱۷۱:
علیرغم حمایت حزب توده از [[انقلاب ایران]] در مقاطعی حساس از جمله در [[کودتای نوژه]] و [[جنگ ایران و عراق]]، اواخر سال ۱۳۶۱ و سال ۱۳۶۲، بسیاری از رهبران، اعضا و هواداران حزب به بهانه طرح کودتا دستگیر شدند. چند ماه بعد در [[اعترافات تلویزیونی]] ضبط شده در زندان که [[وزارت اطلاعات|دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی]] ترتیب داده بود و از تلویزیون ایران پخش شد، عدهای از رهبران زیر فشار شکنجه در تلویزیون اعترافاتی کردند (از جمله اعتراف به جاسوسی برای [[شوروی]]) اولین برنامه از این سری برنامهها در اردیبهشت ماه ۱۳۶۲ و با حضور کیانوری و همچنین [[به آذین]] برگزار شد.<ref>آبراهامیان، اعترافات شکنجه شدگان، ص۲۸۹</ref> کیانوری، تکیده و درهم شکسته، اظهار داشت که حزب توده از آغاز تأسیس در ۱۳۲۰ تا به حال، ابزاری برای جاسوسی و خیانت بوده است.<ref>[http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,925941,00.html نفرت بدون فرقگذاری در وبگاه ''مجله تایمز''] شماره دوشنبه شانزدهم مه ۱۹۸۳</ref> هشت عضو دیگر کمیته مرکزی از جمله [[محمدعلی عمویی]] زندانی سیاسی مشهور که ۲۴ سال را در زندان حکومت پهلوی گذرانده بود، نیز در برنامههای بعدی بر پرده تلویزیون ظاهر شدند و به نفی خود و اعترافاتی مشابه پرداختند.<ref>آبراهامیان، اعترافات شکنجه شدگان، ص۲۹۹–۳۰۱</ref> در میانه بازجوییها [[تقی کیمنش]] و ۱۳ تن دیگر از اعضای حزب درگذشتند و از این رو در میزگردهای تلویزیونی دیده نشدند.<ref>آبراهامیان، اعترافات شکنجه شدگان، ص۳۰۴–۳۰۵</ref>
در اواخر سال ۱۳۶۲، ۱۰۱ تن از متهمان در یک دادگاه ویژه نظامی در محلی نامعلوم که قاضی آن [[محمد ریشهری]] بود حضور یافتند. در میان متهمان چند فرد شاخص وجود داشت: دریادار [[بهرام افضلی]] فرمانده فاتح [[نیروی دریایی ایران]]، سرهنگ [[هوشنگ عطاریان]] فرمانده فاتح جبهه غرب و دیرتر دستیار ویژه وزارت دفاع، سرهنگ [[بیژن کبیری]] فرمانده یگانهای کماندویی ویژه (کلاه سبزها) و فرمانده فاتح عملیات جنوب و شکستن محاصره آبادان در [[جنگ ایران و عراق]]، سرهنگ [[حسن آذرفر]] استاد دانشکده افسری، سرهنگ [[رحیم شمس]]، سرهنگ [[سیفالله غیاثوند|سیفالله غیاثوند]] و سرهنگ [[ابوالقاسم افرایی]]. با وجود تدارکات بسیار، پیشبرد محاکمه به خوبی برنامههای ندامت علنی پیشین نبود و برخی متهمان اعترافات امضا شده خود را پس گرفته و دیگران نیز آ نرا بسیار تعدیل کرده بودند. برخی حتی توانستند خبر بازداشت همسر
دادگاه، احکام نابرابری صادر کرد چنانکه، ۱۰ نفر به مرگ، ۶ تن به حبس ابد، ۱۲ نفر به حبسهای پانزده تا سی سال، ۱۹ نفر به زندانهای هشت تا چهارده سال، ۸ تن تا هفت سال، ۳۰ تن تا پنج سال و ۱۳ تن تا کمتر از پنج سال محکوم شدند. گروهی از محکومین از جمله شاخه نظامی حزب مانند دریادار افضلی، سرهنگ عطاریان، کبیری و آذرفر، در بهمن ۱۳۶۳ اعدام شدند و ۱۹ تن، شامل دو نفر که دوران محکومیتشان به سر آمده بود، به همراه دیگر اعدامیان جمعی [[اعدام زندانیان سیاسی (تابستان ۱۳۶۷)|کشتار سال ۱۳۶۷]]، اعدام شدند. عباس حجری، منوچهر بهزادی، محمدعلی رصدی، محمد پورهرمزان، مهدی کیهان، انوشیروان ابراهیمی، فرجالله میزانی، آصف رزمدیده و [[حسین جودت]] از این گروه بودند.<ref>آبراهامیان، اعترافات شکنجه شدگان، ص۳۱۴</ref><ref>آبراهامیان، اعترافات شکنجه شدگان، ص۳۰۸</ref> کیانوری و عمویی برای یک دهه در حبس ماندند و پس از رهایی از زندان خاطرات خود را بدون ذکر تجربه آخر (زندان جمهوری اسلامی) به رشته تحریر درآوردند. خاطرات کیانوری، با نظارت حکومت بر محتوای آن به چاپ رسید. افراد دیگر چون شلتوکی و آوانسیان در زندان درگذشتند. [[مهدی پرتوی]] مورد عفو قرار گرفت، [[احسان طبری]] نیز که اعترافات آن مبنی بر نفی مارکسیسم و مسلمان شدن وی از تلویزیون پخش شده بود، پس از گذران چندین سال به دور از خانواده خود و در انزوای کامل در زندان، در سال ۱۳۶۸ درگذشت. اما مطبوعات دولتی تا پیش از مرگ وی، این شبهه را در خوانندگان ایجاد کردند که او در حال به سر بردن در خانه خود و ترتیب دادن مصاحبههای مطبوعاتی است.<ref>آبراهامیان، اعترافات شکنجه شدگان، ص۳۱۷–۳۱۹</ref>
|