خلافت راشدین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱۴۲:
[[پرونده:Abubakr'sreign.png|بندانگشتی|قلمرو خِلافت راشدین در اواخر زندگی ابوبکر.]]
پس از درگذشت محمد، بیشتر قبیلههای عربی بجز [[مکه]]، [[طائف]] و قابل موجود در حومهٔ سه شهر مذکور در مقابل [[ابوبکر]] دست به شورش زدند. دلایل خیزش متفاوت بود، برخی از دیدن اسلام منصرف شدند گروه دیگر نیز به پشتیبانی از مدعیان پیامبری ([[متنبی (اسلام)|متنبیان]]) پرداختند.<ref>[[محمد حسین هیکل|هیکل]]، الصدیق أبی بکر، ص 71-74</ref> هرچند برخی قبایل پذیرفتند با ابوبکر بیعت کنند مشروط بر آنکه [[زکات]] را نپردازند، اما ابوبکر هیچ گونه سازش در خصوص زکات را نپذیرفت و آن را بهمنزله معیاری برای پذیرش اسلام از سوی قبایل طرح کرد و دستور داد با هر کس از پرداخت [[زکات]] مطابق سهمی که به محمد میپرداخت خودداری کند، به عنوان مشرک بجنگند. عمر این رویه ابوبکر را نقد کرد و مشروعیت جنگ با کسانی که زکات نمیپردازند، بعداً موضوع بحث فقها واقع شد. مادلونگ مینویسد طبق معیارهای قرآنی این افراد را حداکثر میتوان [[نفاق]] تلقی کرد، نه شورشی
ابوبکر فرماندهی سپاه مسلمانان در جنگهای رده را عمدتاً به بزرگانی از قبیله [[قریش]] بخصوص تیره [[بنو عبدشمس]] نظیر [[یزید بن ابوسفیان]] و تیره [[بنی مخزوم]] نظیر [[خالد بن ولید]] سپرد و کمتر کسی از مهاجران نخستین و انصار را به فرماندهی گماشت. همچنین با شروع فتوحات، فرماندهی سپاه عراق را به خالد بن ولید و فرماندهی سپاه شام را به [[یزید بن ابی سفیان]] سپرد. [[ویلفرد مادلونگ]] بر این نظر است که وی قصد داشت به این ترتیب رضایت خاطر قریش را از خلافت جدید فراهم سازد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=45-46}}</ref>
خط ۲۰۹:
|}]]
پس از کشتهشدن عثمان به دست شورشیان نظرها بر علی، طلحه
خلافت علی از همان روزهای نخست با آشوب همراه شد. هنگامی که علی به خلافت رسید، اوضاع [[حجاز]] ناآرام بود. از اقدامات مهم علی پس از رسیدن به خلافت، عزل اکثر والیانی بود که قبلاً عثمان آنها را منصوب کرده بود.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=148–49}}</ref>
[[پرونده:Ali and Aisha at the Battle of the Camel.jpg|انگشتی|250px|نقاشی جنگ جمل از ''[[روضة الصفا]]'' [[میرخواند]]، سال ۷۲–۱۵۷۱، دورهٔ [[صفویان]]]]
خط ۲۵۰:
== رابطه دین و دولت ==
بعضی از پژوهشگران و تاریخنگاران به خصوص غربیها (که نظر آنها در ادامه میآید) خلافت راشدین را [[حاکمیت دینی]] میگویند، ولی بعضی از مسلمانان نظیر مصطفی حلمی در مقابل آن را نادرست میدانند.<ref name="مولد تلقائیا2">مصطفی حلمی (2006): [http://books.google.com.sa/books?id=AdbnOjtRltQC&printsec=frontcover#v=onepage&q&f=false الخلافة]، فصل الخوارج، ص24.</ref>
دیدگاه رایج اسلام شناسان غربی آن است که هرچند محمد نماینده خدا بر زمین هم در امور دینی و هم در امور سیاسی بود، اما پس از وی، خلافت تنها جانشینی وی در امور سیاسی بود. اقتدار مذهبی پس از وی جانشینی نداشت
البته برخی اسلام شناسان متأخر نظیر [[پاتریشیا کرون]] و مارتین هیندز دیدگاه جدایی دین و سیاست بعد از خلفای راشدین را حتی نزد اهل سنت رد میکنند. آنها میگویند خلافت در اساس، حتی در زمان امویان، هم واجد صلاحیت سیاسی و هم صلاحیت مذهبی بود، به طوری که خلیفه مسئول تعریف قانون اسلام بود و هیچ مسلمانی بدون بیعت با خلیفه به رستگاری نمیرسید. یعنی، دیدگاه اولیه از خلافت شبیه به اعتقادات شیعیان بود.<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=1-3}}</ref> وداد کادی و آرام شاهین در دانشنامه اندیشه سیاسی اسلام پرینستون کارویژههای خلیفه را چنین برمیشمارند: رهبری جامعه مسلمان دقیقاً مشابه با محمد اما بدون نقش نبوت. در نتیجه این جایگاه، خلیفه صاحب جایگاه ارشد اقتدار و قضاوت در قلمروش بود و مقامات حکومت را منصوب میکرد، نظم را در جامعه برقرار میساخت، از اجتماع مسلمان در برابر دشمنان دفاع میکرد، مالیات را جمعآوری و توزیع میکرد. اما فراتر از همه این نقشهای سیاسی رهبر مذهبی مسلمانان بود که تبعیت جامعه مسلمان از شریعت الهی را تضمین میکرد؛ بنابراین [[نماز جمعه]] را امامت میکرد و [[خطبه]] جمعه به نام وی خوانده می شدو سپاهیان مسلمان را در [[جهاد]] رهبری میکرد و مناسک [[حج]] را هر سال در [[مکه]] برپا میکرد.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 84}}</ref>
|