اردشیر یکم (هخامنشی): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: جربحث⟸جروبحث، ترتیت⟸ترتیب
خط ۳۲:
مورخ با جلوس اردشیر اول به تخت سلطنت در برابر مجموعه سندهای وقایع‌نگارانه رو به کاهش قرار می‌گیرد. کتسیاس به شرح حال خاندان مگابیزوس یا بغه‌بوخشه، بیشتر علاقه‌مند است تا تاریخ دودمان هخامنشی، از دخالت متضاد بغبیش در توطئه بر ضد خشایارشا تا نابودی زوپوروس دوم پس از مرگ اردشیر، پیرامون این شخصیت و پسرانش دور می‌زند پس باز دربارهٔ مرافعه‌های دریای اژه است که بیشترین اطلاعات را داریم، به ویژه از طریق نوشته‌های دیودوروس سیسیلی و توسیدیدس، که نحول کشمکش‌های آتنی - پارسی آسیای صغیر را در مصر دنبال می‌کنند. از طریق تورات (عزرا و نحمیا) می‌توان تحلیلی از موقعیت‌های داخلی یهودیه انجام داد - البته با توجه به اینکه بسیاری از مشکلات تاویلی امروزه نیز غلبه ناپذیر می‌نماید. دربارهٔ دو منطقه، اسناد و مدارک بیشتری در اختیار داریم. اول در مورد ناحیه بابل به واسطه بایگانی موروشوها، که اساساً مربوط به دوران سلطنت اردشیر اول و داریوش دوم است. همچنین در مورد مصر، به واسطه اسناد آرامی (که به ویژه، نه انحصاراً به الفانتین تعلق دارند). در اسناد آرامی بخش مکاتبات ارشامه، خشثرپاون مصر را، که بر روی پوست نگاشته شده‌اند، می‌توان به سهولت جدا کرد. باید بیفزاییم که برای نخستین بار پس از نخستین سال‌های سلطنت داریوش اول اشاره به مرافعات ایران شرقی داریم. اما شمار اسناد مکتوب تخت جمشید تقلیل می‌یابد: جدیدترین کاوش‌ها هر چند سبب ارزیابی مجدد نقش اردشیر اول در مقام بنا کننده شده‌است، اما تفسیر تاریخی آنها همچنان به صورت یک معضل باقی‌مانده‌است.<ref>{{پک|بریان|1387|ک=امپراتوری هخامنشی|ص=893}}</ref>
 
اسناد موجود، هم ناقص و هم نامطمئن اند و هم مشکل عمده‌ای دربردارند که همانا تاریخ‌گذاری شان است. بسیاری از اسناد بابلی یا آرامی بر اساس سال سلطنت اردشیر تاریخ‌گذاری شده‌اند. لیکن از آنجا که اردشیر اول و دوم هر دو مدت زمان طولانی سلطنت کرده‌اند، اغلب تعیین زمان قطعی دشوار است. فقط بررسی اسامی خاص گاه می‌تواند روشنگر باشد، زیرا اغلب اوقات، نه خط و نه شناخت خطوط قدیمی معیارهایی عمده‌ای به‌شمار نمی‌آیند. در مورد کتیبه‌های یونانی و [[خط آرامی|آرامی]] و [[آسیای صغیر]] که تاریخ سلطنت اردشیر را دارند، با آنکه مسئله مهم‌ترین اسناد تاریخی در میان است، با مشکلات مشابه مواجه هستیم، مانند کتیبه یونانی ساردیس که حاکی از اهدای پیکره‌ای توسط یکی از مأموران عالی‌رتبه خشثرپاون نشین است و یا کتیبه آرامی [[کیلیکیا]]یی، که گواه وجود یک مرکز قدرت هخامنشی در کوهستان است. باید بیفزاییم که به نظر می‌رسد که نویسندگان یونانی گهگاه اردشیرها را با یکدیگر اشتباه می‌گرفتند. همین احتمال حداقل بعضی از بحث‌های بی پایان دربارهٔ تعیین زمان مأموریت [[عزرا]] و [[نحمیا]] در [[اورشلیم]] را توجیه می‌کند.<ref>{{پک|بریان|1387|ک=امپراتوری هخامنشی|ص=893-894}}</ref>
 
== نام و تبار و خانواده ==
خط ۱۲۲:
طبق نظر درایور نامه‌های اشاره شده از آرسامس مربوط می‌شود به دوره‌ای بین ۴۱۱ تا ۴۰۸ پ.م. هنگامی که آرسامس در مصر نبود و مقیم شوش و بابل بود که نشان می‌دهد احتمالاً آرسامس نزد شاه بوده‌است؛ ولی هنینگ و دیاکونوف و هارماتا، تاریخ نامه‌های آرسامس را به دوران بعد از شورش ایناروس مربوط می‌دانند. وی‌نی‌کوف سامی شناس در سخنرانی‌های خود در دانشگاه لنینگراد همین نظریه را تأیید کرد. هارماتا به درستی اظهار داشته که بین ۴۰۸ تا ۴۱۱ پ.م. شورش عمده‌ای در مصر بروز نکرده‌است و اسناد بایگانی موضوع اشاره شده را مربوط به دوران بعد از شورش مصر علیا و مصر سفلی می‌داند. درایور ناآرامی‌های اشاره شده در نامه‌های آرسامس را مربوط به تخریب معبد یهودیان به نام معبد یَهُوَه در ۴۱۰ پیش از میلاد می‌داند که به تحریک کاهن‌های مصری صورت گرفت؛ ولی ابن مسئله خارج از ناحیه مربوط به حوزه الفانتین نبوده‌است.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=318}}</ref>
 
احتمالاً تاریخ نامه‌ها مربوط به نیمه پنجم قرن پیش از میلاد می‌شود. هنگامی که مصر سر بر شورش زد سیزده تن از گاردهای سیسیلی (خدمتکارهایی که در خاندان‌های شاهی و یا خانواده‌های اشراف و نجبا خدمت می‌کنند) که متعلق به آرسامس بوده و در سربازخانه‌ها منزل داشته‌اند به دژ فرار نکردند و در نتیجه توسط شورشی‌ها دستگیر شدند. ممکن است این بخش از اطلاعات مربوط به آثار دیودوروس باشد. وی اظهار داشته پس از جنگ پاپرمیس، ایرانی‌ها به بخش استحکامات ممفیس گریختند که دژ سفید نام داشت. نمی‌توان از نظر دور داشت که آثار دیودوروس که به نامه‌های آرسامس اشاره می‌کند، منظورش همان دژ یادشده باشد. به هر حال نمی‌شود به طور مطلق این نظر را پذیرفت زیرا در نامه‌های یاد شده ممکن است منظور از لفظ دژ، همان الفانتین یا دژ دیگری در مصر بوده باشد.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=318-319}}</ref>
 
پس از داریوش اول، شاه‌های ایرانی کمتر توجهی به امور داخلی مصر داشتند. در مرکز سنگتراشی‌های وادی حمامات فقط تعداد اندکی کتیبه می‌توان یافت که مربوط به پادشاهی اردشیر اول باشد؛ ولی از سوی دیگر جام‌های سفالینه سنگی فراوانی یافت شده‌اند که با خط هیروگلیف نام اردشیر اول بر آن نقش بسته‌است و در کنار متونی به خط میخی به سه زبان مشاهده می‌شود. این جام‌های سفالینه سنگی در مصر برای استفاده خاندان‌های سلطنتی ساخته می‌شده‌اند.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=319}}</ref>