جنگ جمل: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۸:
conflict=نبرد جمل|
partof=[[فتنه اول]]|
date=۷ روز ۱۰ [[جمادیالاولی]] [[۳۶ (قمری)|۳۶]] هجری قمری تقریباً مقارن با ۴ نوامبر ۶۵۶ میلادی، یا روز ۱۵ [[جمادیالاولی]]، یا روز ۱۰ جمادیالثانی تقریباً مقارن با ۴ دسامبر
place=[[بصره]]، [[عراق]]|
result= پیروزی قاطع [[علی بن ابیطالب]]|
خط ۳۹:
== گرد آمدن مخالفان علی در مکه ==
[[پرونده:Battle of the Camel.svg|انگشتی|چپ|300px|مسیر تقریبی لشکرکشی سپاه علی و سپاه جمل]]
عایشه، همسر [[محمد]] [[پیامبر اسلام]]، در [[مکه]] در حال تکمیل مراسم حج عمره بود که اخبار قتل عثمان را شنید. در راه بازگشت نیز متوجه انتخاب علی به عنوان خلیفه جدید شد. عایشه بدون آنکه نیت خود را آشکار کند، به مکه بازگشت و در نزدیکی [[خانه کعبه]]، سخنرانی آتشینی کرد و شورشیان را مسئول قتل عثمان دانست و خواستار مجازات عاملان این قضیه شد. وی بیان داشت که عثمان مظلومانه کشته شده و در این باب به آیاتی از قرآن {{efn|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا (سوره [[اسراء]] آیه ۳۳)}} اشاره نمود. عایشه خونخواهی از عثمان را [[فریضه|فریضهای]] [[واجب]] دانست و خواستار اعمال [[حدود شرعی|حد شرعی]] بر قاتلینش شد. در منابع، به علت اینکه عایشه پیشتر یکی از مخالفان عثمان بوده، به عنوان دلیلی برای مردود دانستن حق او بر خونخواهی عثمان استفاده شده است. اما، [[لئورا وچا ولیری]] معتقد است که وی نتوانست از خونخواهی قتل عثمان چشم پوشی کند و سخنانی شاخص در این زمینه از وی بیان شده است. خصوصاً، عایشه نمیتوانست علی را که دشمنی دیرینهای با وی داشت، به عنوان خلیفه تحمل کند.<ref name="EI-jamal" /> به نوشته [[رابرت گلیو]] و [[پوناوالا]] کینه [[عایشه]] نسبت به علی از واقعه [[افک]] در زمان حیات محمد نشئت میگرفت، که به نوشته [[سیره نبوی|سیره نویسان]]، وقتی برخی به عایشه [[تهمت]] زدند، علی به محمد پیشنهاد کرد [[عایشه]] را طلاق دهد.<ref name="
در خصوص دشمنی عایشه با علی، [[رسول جعفریان]] به نقل از علی، منشأ این دشمنی را در آن میداند که محمد علی را بر [[ابوبکر]]، پدر عایشه، ترجیح میداد و بیشتر دوست داشت و در زمان [[پیمان برادری]]، علی را به عنوان برادر خویش برگزید و در چند مقطع از جمله دادن پرچم پیروزی به علی در [[نبرد خیبر]] و انتخاب وی برای [[سوره برائت|اعلام برائت از مشرکان]] در [[مکه]]، وی را بر ابوبکر مقدم داشت.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 52|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#27|accessdate=26 January 2017}}</ref>
خط ۴۵:
علاوه بر [[عایشه]]، افرادی از [[بنیامیه]] که از [[مدینه]] فرار کردهبودند و بر طبق نظر روبرت گلیو خلافت را در انحصار بنی امیه میدیدند<ref name="Gleave-2014" /> و اهدافشان با طلحه و زبیر متفاوت بود، در [[مکه]] جمع شده و به والیان عزل شده [[بصره]] و [[یمن]] پیوستند که از [[بیت المال]] برای خود پولی گرد آوردهبودند.<ref name="ReferenceA" />
بدین ترتیب، توطئهای بر ضد علی شکل گرفت که علاوه برعایشه و طلحه و زبیر، کسانی از [[بنی امیه]] نظیر [[مروان بن حکم]] و [[سعید بن عاص]] و برخی دیگر از افرادی که تغییرات به وجود آمده اخیر را به عنوان زنگ خطری برای خود احساس میکردند، به این سه تن پیوستند. در این شرایط در نواحی پیرامون [[حجاز]]، مخالفت با علی زیاد بود. در [[شام]]، [[معاویه]] از [[بیعت]] با علی سرباز زد. در مناطق دیگر نیز مخالفت با علی شکل گرفته بود.<ref name="
درخصوص انگیزه شورش علیه علی توضیحات متعددی ارائه شده است. به نظر ولیری، علت واقعی این شورشها علیه علی، رویکرد بخشایشگر وی نسبت به مقصران قتل عثمان و ضعف وی در برخورد قاطع با شورشیان علیه خلیفه سوم بود. برخی از افراد به خاطر گستاخی و خطرآفرین بودن این جماعت، از دست آنان فرار کرده بودند. همچنین دلیل دیگر آنان در مخالفت با علی، سیاست «ضد [[قریش]]» بوده است.<ref name="EI-jamal">{{پک|Veccia Vaglieri|1991|ک=al-D̲j̲amal|زبان=en|ص=۴۱۴–۴۱۶}}</ref> [[لئورا وچا ولیری]] مینویسد طلحه و زبیر و عایشه درخواست داشتند که [[حدود شرعی]] باید برای همه به طور مساوی برپا داشته شود و مجموعهای از اصلاحات باید انجام گیرد. از آنجایی که این سه تن در سرنوشت عثمان به نوبه خود مسئول بودند، علت شورششان در راستای درخواست خونخواهی عثمان و مقصودی که از اصلاحات مد نظر داشتند، مبهم به نظر میرسد. به نظر میرسد که انگیزههای اجتماعی و اقتصادی که به خاطر ترس از تأثیرگذاری تندروان بر علی برانگیخته شده بود، توضیح قانع کننده تری باشد تا احساسات شخصی. هرچند در میان مخالفان عثمان، بدون شک افراد میانهرو خواستار تغییر سیاستهای وی بودند؛ ولی هیچکس فکر نمیکرد که کار به تغییرات اساسی سیاستها بکشد.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|1986|ف=ʿAlī b. Abī Ṭālib|ک=EI2|زبان=en|ش=1}}</ref> برخی مورخان نظیر [[مادلونگ]] بر این باورند که این چند تن کشته شدن [[عثمان]] را بهانهای برای مخالفت با علی و جاه طلبی خود قرار دادند؛ زیرا آنها، خلافت علی را با منافع خود، سازگار نمیدیدند. از سوی دیگر، مخالفان عثمان مدعی بودند که خون [[عثمان]] نیازی به قصاص ندارد، زیرا وی به خاطر عمل نکردن به [[قرآن]] و سنت [[محمد]] کشته شدهاست.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=147–48}}</ref>
خط ۵۴:
== حرکت سپاه طلحه، زبیر و عایشه به سمت بصره ==
پس از آنکه [[طلحه]] و [[زبیر]] و دیگر مخالفان، در جمعآوری حامیان در [[حجاز]] ناکام ماندند، به دنبال بهترین جا برای گردآوری لشکر و تقویت مالی سپاهشان برای پیروزی بر علی بودند. آنها بعد از مشورت با یکدیگر، به امید پیداکردن نیرو و منابع لازم برای بسیج کردن حامیان عراقی خود، تصمیم گرفتند به [[بصره]] بروند.<ref name="Eoi_ali" /><ref name="ReferenceA" /> از جمله عوامل ترغیب آنها به سوی بصره، امید پشتیبانی از جانب [[عبدالله بن عامر]] اموی بود که در نیمه دوم خلافت عثمان، فرماندار بصره بود. او به شورشیان وعده داد که در بصره میتوانند عِده و عَده گردآورند. همچنین، طلحه و زبیر به پیشنهاد عبدالله بن عامر به [[احنف بن قیس]]، [[کعب بن سور]] و [[منذر بن ربیعه]]، که از سران قبایل بصره بودند، نامه نوشتند و خونخواهی عثمان را مطرح کردند. اما، هیچیک از این سه تن نپذیرفتند که به آنها بپیوندند.<ref name="cgie" /> اما عاملی که مانع رفتن آنها به شام شد، آن بود که شام در اختیار معاویه بود و به روایتی [[ولید بن عقبه]] هشدار داد که معاویه آنها را یاری نخواهد کرد. خود معاویه نیز در مکاتبهای با زبیر، وی را به تسلط بر عراق دعوت کرد.
[[یعلی بن امیه]]، فرماندار عثمان در یمن، با اموالی که آورده بود، سپاه جمل را تجهیز کرد. همچنین، شتری به نام «عسکر» را، که منشأ وجه تسمیه جنگ جمل بود، وی در اختیار عایشه قرار داد.<ref name="cgie" /><ref name="Jafarian-p55" /> علی بهرامیان، با توجه به ثروت افسانهای طلحه و زبیر، پرداخت هزینه سپاه از سوی بنی امیه را شگفتانگیز و اغراقآمیز میداند.<ref name="cgie" />
عایشه، طلحه و زبیر به همراه ۶۰۰ یا ۷۰۰ سوار راهی بصره شدند و بر طبق نقل [[محمد بن جریر طبری|طبری]] در آخرین روز ربیعالثانی عازم شدند.<ref name="EI-jamal" /> علی بهرامیان تعداد سپاه جمل را در این زمان ۶۰۰ تا ۹۰۰ نفر تخمین میزند<ref name="cgie" /> و به روایت دیگر ۳۰۰۰ نفر بوده است.<ref name="rch" /> ویلفرد مادلونگ تخمین میزند که این سه تن، تقریباً چهار ماه پس از خلافت علی در ربیعالثانی ۳۶ هجری مصادف با اکتبر ۶۵۶ میلادی، به همراه حامیانشان، مکه را به سمت عراق ترک کردند.<ref name="Gleave-2014" /> پس از طی یک منزل از مکه، برخی از افراد از سپاه جمل جدا شدند. [[مغیره بن شعبه]] به همراه افراد قبیله [[ثقیف]] بازگشت. همچنین، [[سعید بن عاص]] به مروان بن حکم گفت، آنها که خون عثمان را ریختهاند بر پشت شتران نشستهاند، آنها را بکشید و خود را به کشتن مدهید و خود به مکه برگشت.<ref name="rch" />
علی، در ابتدا که از مخالفتها برضد وی در مکه مطلع شد، اعلام کرد که اگر به همین سطح از ابراز اعتراض و مخالفت اکتفا کنند، با آنان برخورد نخواهد کرد. اما، وقتی دریافت که آنها قصد حرکت به بصره را دارند، به مقابله برخاست و گفت که با این اقدام آنها سامان امور مسلمانان خواهد گسست.<ref name="rch" /> وی با شنیدن این موضوع، متوجه شد که باید کاری کند، تا دولتش در مدینه منزوی نشود. علی، [[سهل بن حنیف]] را به امارت مدینه گماشت و توانست حدود ۷۰۰ سوار برای خود فراهم کند. علی بر آن بود که جلوی شورش را بگیرد، اما موفق نشد.<ref name="
از طرفی دیگر سپاه عایشه به طرف بصره میشتافت. در منطقه [[حوئب]]، سگها به لشکریان عایشه عوعو میکردند. عایشه با شنیدن صدای سگها، یاد سخنی از محمد افتاد که وی را از بانگ سگهای حوئب بیم داده بود و تصمیم به منصرف شدن از ادامه لشکرکشی گرفت. اما لشکریانش قسم خوردند که آنجا، منطقه حوئب نبوده و خیال عایشه آسوده شد و به مسیرش ادامه داد؛ ولیری معتقد است مسئله عوعو سگها حوئب، تنها به خاطر توجه زیادی که به آن در منابع شده، اهمیت پیدا کرده است. وقتی سپاه عایشه به بصره نزدیک شد، تبلیغات و سخنرانیهایش را شروع نمود. عایشه با فرستادن پیک و نامه به افراد سرشناس بصره، کوشید که بصریان را به شورش خود ملحق کند. عایشه هدف خود را از این قیام، اصلاح نامید و خواستار اجرای حدود شرعی در مورد قاتلان عثمان، اعمال امنیت و نظم در جامعه درگیر هرج و مرج و انتخاب مجدد خلیفهای مشروع توسط شورا گردید و انتخاب مجدد علی را به عنوان خلیفه منوط به بازگشت به سنت محمد و از بین بردن امتیازات دانست.<ref name="EI-jamal" />
خط ۷۲:
بهرامیان مینویسد، طلحه و زبیر قصد تسلط بر شهر را داشتند و دو شب پس از متارکه درگیری، در مسجد به هنگام [[نماز عشا]] به عثمان بن حنیف حمله کردند و پس از ضرب و شتم و کندن موی ریش و سرش، وی را به زندان افکندند. سپس، به بیت المال حمله کردند و پس از کشتن چند تن، آن را نیز در اختیار گرفتند. گویند که زبیر قصد داشت بیت المال را میان مردم تقسیم کند، اما پسرش عبدالله وی را از پراکنده کردن پول میان مردم بازداشت.<ref name="cgie" /> اما، ولیری موضوع را به صورت دیگری روایت میکند. دو طرف به منظور تعیین حاکم بصره، پیکی را به سوی مدینه راهی نمودند تا اطلاع حاصل کند، که آیا واقعاً طلحه و زبیر به زور با علی بیعت کردند یا خیر؛ وی معتقد است که عثمان بن حنیف با این کار میخواسته برای خود زمان بخرد. در این حین، اوضاع تغییری نکرد و قصر حکومتی، مسجد جامع و بیت المال بصره در اختیار عثمان بن حنیف بود. اما به خاطر اهمیت مسئله امامت نماز، توافق حاصل شد که هر کدام از دو گروه برای خود امام جماعت مجزا داشته باشند. امام گروه طرفدار علی، همان عثمان بن حنیف شد. اما طلحه و زبیر بر سر امام جماعت با یکدیگر نزاع کردند. عایشه دستور داد که این دو به نوبت امامت را عهدهدار شوند. بر طبق روایتی دیگر، عایشه دستور داد تا پسران این دو یعنی [[محمد بن طلحه]] و [[عبدالله بن زبیر]]، به نوبت امام جماعت شوند. پیکی که به سوی مدینه فرستاده شده بود، به بصره بازگشت و سخن طلحه و زبیر را تأیید کرد. اما نامهای نیز به عثمان بن حنیف رسید که دقیقاً عکس این مطلب را بیان میکرد؛ بنابراین عثمان بن حنیف، حاضر نشد پستش را ترک کند و دو گروه درون مسجد جامع با یکدیگر به جنگ پرداختند. اما از آن مهمتر، حمله سپاه عایشه به بیت المال بصره بود. آنان محافظان بیت المال را، که از قبایل [[زط]] و [[سیابجه]] بودند، کشتند یا زندانی کرده و سپس سر بریدند و همچنین عثمان بن حنیف را مجبور کردند که قصر حکومتی را ترک کند و موی سر و ریشش را کندند. عثمان آنان را تهدید کرد که با استفاده از قدرت برادرش [[سهل بن حنیف]]، که والی مدینه بود، انتقام خود را از خانوادههای سپاه عایشه خواهد گرفت و به همین علت آزادش کردند و وی به علی پیوست.<ref name="EI-jamal" />
در روزهای پس از آن، جنگی در دارالرزق رخ داد که منابع بر روی جزئیات این ماجرا متفقالقول نیستند. [[حکیم بن جبله]] فرمانده نظامی شهر از طرفداران سر سخت علی بود. وی تا آن زمان دست به کاری نزده و منتظر آمدن علی مانده بود. وی از طلحه و زبیر خواست که عثمان بن حنیف را آزاد کنند و دارالاماره و بیت المال را به او تسلیم کنند. اما آنان نپذیرفتند. سپس، با چند صد تن به نبرد با سپاه جمل برخاست که خودش و چند تن از برادران و هفتاد نفر از نیروهایش از قبایل [[ربیعه]] و [[بنی عبدالقیس]] کشته شدند.<ref name="rch" /><ref name="EI-jamal" /><ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 57|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#27|accessdate=26 January 2017}}</ref
ولیری در باب اینکه چه کسی آغازگر درگیری در بصره بوده است، مینویسد گرچه برخی منابع میانه روی سپاه عایشه را می ستایند و از فرمان عایشه به سپاهش مبنی بر عدم استفاده از سلاح مگر به عنوان دفاع از خود سخن میگویند، اما سپاه عایشه آغازگر جنگ است؛ چرا که به پول و تجهیزات نیاز داشتند و میترسیدند که در بین سپاه علی که در حال آمدن به بصره بود و سپاه عثمان بن حنیف محصور شوند. سپاه عایشه پس از تصرف بصره، فرمانی عمومی اعلام کردند مبنی بر اینکه تمامی کسانی که در محاصره خانه عثمان شرکت داشتند باید تحویل سپاه عایشه شوند و مانند سگان کشته شوند. این گروه را در منابع، نفار مینامند. مردم اطاعت کردند و در منابع بیان شده که ۶۰۰۰ نفر در همین راستا کشته شدند. تنها حرقوص بن زهیر از این ماجرا جان سالم به در برد، چرا که قبیلهاش محافظ وی شدند. این کشتار و نحوه توزیع غنایم و مزایا از سوی طلحه و زبیر که به حامیانشان تعلق میگرفت، بخشی از مردم بصره را خشمگین نمود و ۳۰۰۰ تن از آنان که جزو [[بنی عبدالقیس]] بودند، به علی در [[ذی قار]] پیوستند. قبیله [[بنی تمیم]]، که مهمترین قبیله بصره و تحت امر [[احنف بن قیس]] بود، در این میان بیطرف ماند.<ref name="EI-jamal" />
خط ۸۵:
بهرامیان مینویسد، علی هشت روز پس از ترک مدینه به [[ذی قار]] رسید و در آنجا مستقر شد.<ref name="cgie" /> ولیری مینویسد، در حالی که مذاکرات با عثمان بن حنیف به مدت ۲۶ روز به پیش میرفت، علی به [[ذی قار]] نزدیک شد. وی ترجیح داد به جای این که به بصره لشکر کشی کند، حمایت کوفه را جلب کند.<ref name="EI-jamal" />
[[ابوموسی اشعری]] والی کوفه پیش از جنگ جمل با علی بیعت نمود. اما وقتی که جنگ بین طلحه و زبیر و عایشه با علی بالا گرفت، ابوموسی موضعی بیطرف اتخاذ کرد و با وجود تحت فشار قرار گرفتن، از تصمیمش منصرف نشد.<ref name = "EI" /> ابوموسی اشعری در کوفه، با اینکه علی را به عنوان خلیفه به رسمیت شناخته بود، مردم کوفه را بیطرفی در جنگ داخلی بین مسلمانان فرا میخواند.<ref name="EI-jamal" /> عایشه، نیز، در این هنگام نامهای بصره به ابوموسی اشعری نگاشت و از وی خواست کاری کند که مردم کوفه به یاری علی نروند. ابوموسی نیز، شاید متأثر از آن، مردم را از [[فتنه]] برحذر میداشت و به خودداری از جنگ فرامی خواند. همچنین، وی نامهای به [[زید بن صوحان]]، که از بزرگان کوفه و یاران علی بود، نگاشت و از وی خواست تا به سپاه جمل بپیوندند یا دست کم مردم را از یاری علی بازدارد. اما زید اجابت نکرد.<ref name="cgie" />
سرانجام حامیان علی وی را از کوفه بیرون کردند و علی نامهای شدیدالحن به وی نوشت و از امارت کوفه عزلش کرد<ref name = "EI">{{پک|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|ف=al-As̲h̲ʿarī, Abū Mūsā|ج=۱|ص=۶۹۵–۶|زبان=en}}</ref> و [[قرظه بن کعب]] را به امارت کوفه گماشت.<ref name="cgie" /> فرستادگان علی تلاش بسیاری برای جلب حمایت برای سپاه علی انجام دادند، تا بالاخره شش، هفت یا دوازده هزار نفر را به سپاه علی ملحق کردند.<ref name="EI-jamal" /> مادلونگ مینویسد حسن توانست لشکر شش یا هفت هزار نفره فراهم کند و آنان را به ذی قار آورد و به علی ملحق شد.<ref name = "Iranica">{{پک|Madelung|۲۰۰۴|ف=ḤASAN B. ʿALI B. ABI ṬĀLEB|ص=۲۶–۲۷|ج=۱۲|زبان=en}}</ref> در نهایت، علی با سپاهی با حدود ۱۲۰۰۰ نفر متشکل از هفت گروه از قبایل گوناگون که از مدینه، کوفه و بصره به وی پیوسته بودند به بصره رسید. برخی روایات تاریخی نظیر طبری و [[ابن اعثم]] تعداد سپاه وی را تا ۲۰۰۰۰ تن نیز برآورد کردهاند.<ref name="rch" />
خط ۹۴:
منابع در مورد روز جنگ اتفاق نظر ندارند. برخی آن را در روز ۱۰ [[جمادیالاولی]] [[۳۶ (قمری)|۳۶]] هجری قمری تقریباً مقارن با ۴ نوامبر ۶۵۶ میلادی برخی در روز ۱۵ [[جمادیالاولی]]، برخی ۱۰ جمادیالثانی ۳۶ هجری تقریباً مقارن با ۴ دسامبر ۶۵۶ میلادی و برخی روز جنگ را ۱۵ جمادیالثانی مقارن را با ۹ دسامبر میدانند.<ref name="Madelungchron">{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=xvi}}</ref><ref name="cgie" /><ref name="EI-jamal" /> دو لشکر در ناحیه «خریبه» صف آرایی کردند. گویا، خریبه در شمال غرب بصره و بالای «مربد» قرار داشته و منطقه مسطح و مناسبی برای جنگ بوده است. در لشکر علی، [[مالک اشتر]] فرمانده جناح راست، [[عمار یاسر]] فرمانده جناح چپ، [[ابوقتاده انصاری]] فرمانده پیادگان و [[محمد بن حنفیه]] پرچمدار بوده است. در سپاه جمل نیز عایشه در یک کجاوه حفاظت شده با زره سوار بر شتری در میدان بود، زبیر فرمانده سپاه بود، طلحه، [[محمد بن طلحه]]، [[عبدالله بن زبیر]] و [[مروان بن حکم]] به ترتیب فرمانده پیادگان، سواران، میانه سپاه و جلوداران بودند.<ref name="cgie" />
ولیری میگوید در حالی که همه فکر میکردند توافق بین طرفین حاصل شده است، جنگ بین دو سپاه ناگهان آغاز گردید. در منابع در مورد آغازگر جنگ روایاتی گوناگون داریم. بر طبق برخی روایات، علی به لشکریانش دستور داد که جنگی را آغاز نکنند، اما پس از آنکه برخی از حامیان علی کشته شدند، وی خود را مستحق دانست که به جنگ علیه سپاه جمل اقدام کند.<ref name="EI-jamal" /> رسول جعفریان و مادلونگ در باب آغازگر معتقدند که چون گفتگوها بی اثر بود، علی یکی از مسلمانان را با [[مصحف عثمان|مصحف]] در میان مخالفان فرستاد تا آنها را از تفرقه بازدارد و به صلح و تسلیم دعوت نماید. آنها شخص فرستادهشده را با تیرهایشان از پادرآوردند و سپس، علی فرمان جنگ داد.
منابع در مورد جنگ جمل، حاکی از تعدادی نبردهای دو نفره، شجاعت جنگندگان و شعرها و رجزهای خوانده شده توسط آنان است. اما این روایات، روند ادامه جنگ را از لحاظ نظامی و تاکتیکی توضیح نمیدهند. آنچه از این روایات بر میآید این است که بنا به سنت عرب، جنگ بیشتر شامل نبردهای دو نفره و دوئل وار بوده و درگیری گروهی و گسترده در آن به چشم نمیخورد. مهمترین بخش جنگ، حول هودج عایشه و شترش در جریان بود.<ref name="EI-jamal" /> طلحه توسط تیری که بسیاری از منابع آن را کار مروان میدانند، زخمی شد و پس از برده شدن به یک خانه در گذشت.<ref name="EI-jamal" /> البته برخی منابع نیز پرتاب تیر را کار شخصی ناشناس میدانند.<ref name="cgie" /> روبرت گلیو مینویسد انگیزه مروان از این عمل، این بود که وی، طلحه را هیچگاه در قتل عثمان بی تقصیر نمیدانست.<ref name="Gleave-2014" /> البته بهرامیان احتمال میدهد که مروان، بعدها برای توجیه مشارکتش در سپاه جمل این کار را به خود نسبت داده باشد.<ref name="cgie" /> زبیر نیز پس از اینکه با علی دیدار کرد و علی وی را به یاد سخنی از محمد در مورد خودش انداخته بود، در مشروعیت جنبشی که به راه انداخته بود، دچار تردید گشت و میدان جنگ را ترک نمود. شب هنگام، برخی از افراد قبیله بنی تمیم وی را تعقیب کردند و در جایی خلوت به نام وادی السباع به طرز توطئه آمیزی کشتند. احنف بن قیس را از محرکان قتل زبیر دانستهاند.<ref name="EI-jamal" /> قاتل وی را عمرو بن جرموز مجاشعی نام بردهاند.<ref name="cgie" />
خط ۱۰۲:
== پس از جنگ ==
عایشه بازداشت گردید اما با احترام با وی رفتار شد و علی وی را تحت مراقبت به مدینه فرستاد و در این تصمیم سر سخت بود.<ref name="
علی به سپاه شکست خورده عایشه امان داد و آنها را پس از اخذ بیعت آزاد نمود. در خصوص بیعت برخی از سپاه جمل همچون [[مروان]] گزارشها مختلف است و برخی مورخان گفتهاند علی آنها را بدون اخذ بیعت بخشید و وی به معاویه در شام پیوست. همچنین مانع تصاحب اموالشان توسط سپاهیانش به عنوان غنیمت جنگی شد. این عمل علی، باعث بروز ناآرامیهایی در سپاهش گردید. مطلبی مهمتر که باعث شد تندرویان سپاه علی وی را متهم به خروج از دین بکنند، این بود که علی مانع از به کنیزی گرفتن زنان و فرزندان و گرفتن اموال کشته شدگان جنگ در سپاه عایشه گردید و تنها اسلحههایی را که در میدان جنگ به دست میآمد را مجاز به گرفتن دانست. این موضوع باعث بروز ناآرامیهایی در سپاهش گردید. آنان از علی پرسیدند که چطور ریختن خون این افراد حلال بوده اما اموالشان حرام است و [[خوارج]]، بعداً، این مسئله را به عنوان یکی از اتهامات وارده بر علی مبنی بر خروج از دین به حساب میآوردند.<ref name="EI-jamal" /><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=179-180}}</ref>
|