ایرانزو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) ←دورهٔ کوتاه ایرانزو: تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱۱۶:
قدرت فوقالعادهٔ ماننا در عهد ایرانزو و تبدیل آن به یک دولت درجهٔ اوّل، پادشاهیهای نیمه مستقل اطراف را که فرمانفرمایانشان متمایل به استقلال از آشور بودند ناراحت ساخته بود مانند [[دیوک]] و [[متاتی]]. شکّی نیست که دولت ماننا، مانند دیگر حکومت دولتهای بردهدار آن زمان بار سنگینی بر دوش مردم بود؛ ولی تجزیه طلبی شاهکان نیز در اکثر موارد جنبهٔ مخالفت با ترقی داشت. زیرا که بزرگان و اعیان میکوشیدند در سرزمینهای بسیار کوچک خود فرمانروای بیبندوبار باشند و این خود از ایجاد یک دولت مقتدر مانع میشد و پیدایش قومییت را به تأخیر میافکند و کشور را بدست کشورگشایان بیگانه میسپرد و به هر تقدیر چنین سرنوشتی از لحاظ مردم، از حکومت شاهان [[ماننا|ماننایی]] بدتر بود.
دولت ماننا در واقع یک [[اولیگارشی]] یا حکومت چند خاندان مقتدر بود<ref>الواح آشوری ماننا را کشور قبایل نام میبرند.</ref> و بالضروه از منافع بزرگان اصیل ماننا، به زیان افراد عادی و آزاد و حتی بردهداران غیر اصیل دفاع میکرد. بدین سبب در داخل آن کشور نیز نارضایی عامهٔ خلق روزافزون بود. اگر فرمانروایی به جنبش وسیع قشرهای مردم تکیه میکرد واقعاً میتوانست دولتی قوی بوجود آورد؛ ولی در قرن هشتم پ.م. چنین فرمانروایی وجود نداشت و جنبش هم هنوز نارس بود. جز عصیانهای تجزیه طلبانهٔ برخی شاهکان چیزی مشهود نبود. چون در سیاست خارجی عامل اصلی همانا رقابت میان دولتهای بزرگ [[آشور]] و [[اورارتو]] و [[عیلام]] و ماننا بود<ref>چهار دولت، این واژه بصورت [[چاردولی]] تا کنون محفوظ است.</ref> وقایع سیاست خارجی نیز بصورت خیانتهای کوچک و تغییر جبههٔ فرمانفرمایان و حکّام جزء، که گاهی بسوی این و دمی بسوی آن دولت تجلی میکردند،
دولت ایرانزو که از سه دولت دیگر ضعیفتر بود ناگزیر میبایست دائماً از تناقضهای موجود میان دیگر دول استفاده کند و گاهی هم برتری آنها را بپذیرد. ایرانزو در آن زمان بیشتر به [[آشور]] تمایل نشان میداد. در متون آشوری [[سارگون دوم]] حتی بارها گفته شده است که ماننا تابع دولت آشور بوده و این خود علّت مداخلات مکرر آشور در امور ماننا قلمداد گشته؛ ولی این گفته با حقیقت مطابق نیست. آشوریان جز در موارد معدودی که وضع ماننا مساعد نبود، در دیگر احوال با دولت مزبور نه چون کشور تابع بلکه مانند متحد و همکار رفتار میکردند.
|