۲۳ سال: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
خط ۹:
 
[[حمید الگار]] استاد [[دانشگاه برکلی]] در مقاله‌ای که در [[:w:en:Middle East Journal|ژورنال خاور میانه]] در سال ۱۹۸۷ چاپ شد کتاب را چنین توصیف می‌کند:<ref>Twenty Three Years: A Study of the Prophetic Career of Mohammad by Ali Dashti; F. R. C.Bagley, Review by: Hamid Algar, Middle East Journal, Vol. 41, No. 2 (Spring, 1987), pp. 311-312 [http://www.jstor.org/stable/4327567]</ref>
<blockquote>آنچه که برای دشتی حیاتی است این بوده که در این کتاب پیامبر را به عنوان یکی از چندین مردان بزرگ در تاریخ تقلیل دهد. در میان شخصیت‌های [[قرن بیستم]]، او پیامبر را قابل مقایسه با [[لنین]] می‌داند، با این تفاوت که به گفته او لنین ترشرو تر بود (صفحه ۸ کتاب). او می‌نویسد تبلیغ اسلام «پاسخی به شرایط اجتماعی مکّه است» (صفحه ۱۹۵). در بیان خود، دشتی [[داستان زندگی]] پیامبر و اصحابش را به رابطه خشونت و طمع، و یا ناآرامی و سردرگمی تقلیل داده است. روایتی که دشتی بیان می‌کند، تا حد زیادی یادآور روایت [[شرق شناسان]] چند نسل پیش و مربوط به زمانی است که هنوز درجه‌ای از آگاهی و و تمدن شایع نشده بود. با این حال، علاوه بر اتهام معروف تغییر رویه پیامبر پس از [[هجرت به مدینه]]، دشتی عنصر مشخص خود را نیز می‌افزاید: توهین نژادی بی شرمانه نسبت به اعراب که در این کتاب دائماً به صورت موجوداتی وحشی و کودن تصویر شده‌اند؛ چه پیش از اسلام و چه پس از آن. (به خصوص نگاه کنید به ص ۱۹۵)
 
گواه این مسئله که نشان می‌دهد دشتی بهتر بود استعدادهای خود را در زمینه دیگری به کار می‌گرفت در برخورد او با متافیزیک قرآن مشهود است. با طعنه‌های فراوان و بینشی اندک به این حضیض می‌رسیم که به قول دشتی [[سوره فاتحه]] نمی‌تواند کلام خدا باشد چون سه آیه اول آن خدا را به عنوان سوم شخص مخاطب قرار می‌دهند و اینکه اگر خدا گوینده بود، قطعاً اول شخص را به کار می‌برد (صص ۱۴۸–۱۴۹). جای سؤال دارد که چرا اف آر سی بگلی این کتاب را برای ترجمه انتخاب کرده است. اگر اثری جدی و اصیل در شناخت زندگی پیامبر می‌بود، همه کسانی که قدرت خواندن اثر اصلی را نداشتند مدیون مترجم می‌شدند؛ ولی در این مورد این طور نیست. باز هم تأکید می‌کنم که اگر کتاب بازتاب دهنده وضعیت روشنفکران ایرانی می‌بود، با وجود فقدان ارزش علمی باز هم می‌توانست مفید و شایان توجه باشد.</blockquote>
خط ۹۵:
 
=== ادعای معجزه نداشتن پیامبر اسلام ===
دشتی می‌نویسد «برای یک ایرانی که از در و دیوارش معجزه می‌بارد و هر امامزاده‌ای، حتی مجهول النسب، پیوسته معجزه می‌کند، از مرور قرآن به شگفتی می‌افتد که اثری از معجزه در آن نیست. شاید بیش از بیست موضع در قرآن دیده می‌شود که منکران از حضرت محمد معجزه خواستند و او یا سکوت کرده و یا سر باز زده و بدین اکتفاء کرده است که بگوید من بشری هستم چون شما و خویشتن را فقط مأمور ابلاغ دانسته و فرمودهاست من مبشّر و مُنذِرم»<ref>بیست و سه سال ص ۷۶</ref>
 
در مقابل منتقدین با اشاره به برخی از آیات قرآن این ادعا را زیر پرسش می‌برند و وجود نسبت سحر و جادو به پیامبر اسلام در عصر بعثت را دلیلی بر سر زدن آثار فرا طبیعی از او می‌دانند:<ref>راز بزرگ رسالت ص ۴۷۶–۴۷۸</ref>
خط ۱۱۶:
می‌نویسد: «پس خدا خواسته است که مشرک شوند. بنده ضعیف با خواست خدای توانا چه می‌تواند کرد؟ پس محمد هم نمی‌تواند آنها را از شرک بت‌پرستی منصرف کند برای آن که شرک آن‌ها معلول اراده خداوند است، پس آنها معلول نیستند. بنا بر این چرا آن‌ها را به عذاب آخرت بیم می‌دهند؟»<ref>بیست و سه سال ص ۷۹</ref>
 
در مقابل منتقدین بر خلاف تصور دشتی معتقدند خواست خدا بر ایمان و یا کفر بندگان تعلق نمی‌گیرد. زیرا در آن صورت ایمان و کفر بندگان از حوزه اختیار بندگان خارج خواهد بود و در نتیجه نه ایمان آنها مایه کمال می‌شود و نه کفر آنها مایه نقص می‌گردد. از این جهت قرآن تعلق یک چنین اراده‌ای را نسبت به ایمان و یا کفر بندگان نفی می‌کند.<ref>راز بزرگ رسالت ص ۵۲۳</ref>
 
=== ادعای شخصیت جدید برای محمد در مدینه ===