تد باندی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) ←واشینگتن، اورِگون: تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۵۴:
=== واشینگتن، اورِگون ===
زمان وقوع اولین قتلهای باندی مورد توافق نیست. او برای اشخاص مختلف داستانهای گوناگونی در این مورد تعریف کرده بود اما در هر حال هرگز نپذیرفت در مورد اولین قتل خود توضیح دهد، هر چند که در روزهای منتهی به اعدامش بسیاری از قتلهای بعدیش را با موحش ترین جزئیات آنها توصیف کرده بود. باندی به وکیلش پولی نلسون گفت که اولین تلاش او برای آدم ربایی در ۱۹۶۹ در [[اوشن سیتی]] واقع در [[نیوجرسی]] بودهاست هر چند که او تا ۱۹۷۱ و در سیاتل مرتکب قتلی نشده بود. از طرفی او به یک روانپزشک گفته بود که در ۱۹۶۱ دو زن را در [[آتلانتیک سیتی]] در نیوجرسی کشتهاست. از سوی دیگر در مصاحبهای با بازرس رابرت دی. کِپل به یک قتل در ۱۹۷۲ و یکی دیگر در ۱۹۷۳ اعتراف کرده بود. تنها توضیح او درباره این قتلها اشاره به یک مسافر سر راهی در [[تام واتر]] در واشینگتن بود. باندی از ارائه توضیحات بیشتر سرباز زد. رول و کپل هر دو معتقدند باندی از نوجوانی آدمکشی را شروع کرده بود. از ۱۹۶۱ برخی شواهد جزیی در دست است که حاکی از دزدیدن یک دختر هشت ساله و قتل او توسط باندی است، باندی در آن زمان چهارده ساله بودهاست. باندی به طور مدام این اتهام را رد کرد. نخستیم قتل مستندی که توسط باندی صورت گرفت در ۱۹۷۴ اتفاق افتاد، او ۲۷ ساله بود و بنابر گفته خودش تا آن زمان تمام مهارتهای ضروری را کسب کرده بود؛ در دوره پیش از بانک دی. ان. ای مجرمین، باندی قادر بود محل وقوع جرم را با حداقل شواهد قابل استناد ترک کند.{{سخ}}[[پرونده:Ted Bundy volkswagen.JPG|بندانگشتی|فولکس واگن مدل ۱۰۶۸ تد باندی، در موزه ملی جرم و مجازات]]
در چهارم ژانویه ۱۹۷۴ اندکی پس از [[قطع رابطه]] با بروکس، باندی تا نیمه شب منتظر ماند، قدری پس از نیمه شب او به [[اتاق خواب]] جونی لنز (نام مستعار) وارد شد، یک رقاص و دانشجوی ۱۸ ساله در دانشگاه واشینگتن. باندی با یکی از میلههای فلزی تخت خواب، لنز را به شدت مجروح کرد و سپس با یک [[اسپکولوم]] او را مورد تجاوز قرار داد که آسیبهای شدید داخلی برای دخترک به دنبال داشت. پس از یک بیهوشی ۱۰ روزه او با آسیبهای دائمی مغزی به جا مانده از حمله، زنده ماند. یک ماه بعد باز هم در یک نیمه شب، باندی به اتاق لیندا آن هیلی (<small>Lynda Ann Healy</small>) دانشجوی UW وارد شد. هیلی به صورت روزانه برای اخبار هواشناسی رادیوی سیاتل گویندگی میکرد. باندی با چند ضربه او را بیهوش کرد و بعد یک بلوجین، بلوز سفید و پوتین به او پوشاند و او را با خود برد. دانشجویان دختر <small>UW</small> با سرعت تقریباً یک نفر در ماه ناپدید میشدند. در ماه مارس، دانا گیل منسون، دانشجوی ۱۹ ساله [[کالج دولتی اورگرین]] در [[المپیا]]، واقع در جنوب غربی سیاتل، خوابگاه را به قصد یک کنسرت [[موسیقی جاز]] را در محوطه دانشگاه ترک کرد ولی هرگز بازنگشت. در ماه آوریل، سوزان ایلین رانکورت پس از یک جلسه شبانه با مشاوران در پردیس مرکزی کالج ایالتی واشینگتن در جنوب شرق سیاتل ناپدید شد. دو زن دانشجوی کالج مرکزی دانشگاه واشینگتن کمی بعدتر مشاهدات خود را گزارش کردند، یکی در شب ناپدید شدن رانکورت و دیگری مربوط به سه شب پیش از آن. آنها مردی را دیده بودند که به خاطر بازوی ظاهراً شکستهاش یک آویز بازو داشت، مرد برای حمل کتاب از ماشینش درخواست کمک داشت. ماشین او یک [[فولکس واگن]] قورباغهای قهوهای
کارآگاهان واحد جنایت علیه اشخاص، از اداره پلیس سیاتل به طور فزایندهای نگران شدند. هیچ مدرکی فیزیکی قابل توجهی وجود نداشت. زنان گمشده ویژگیهای مشترک کمی داشتند، آنها همگی دانشجویان [[سفید پوست]] کالج، جوان و جذاب بودند و موهای بلندی با آرایش مشابه داشتند. در تاریخ ۱ ژوئن، برندا کارول بال زنی ۲۲ ساله، پس از خروج از میخانه شعله واقع در [[بورین]] در واشینگتن و در نزدیکی فرودگاه بینالمللی سیاتل-تاکوما ناپدید شد. او آخرین بار در حالی دیده شده بود که در پارکینگ با مردی با موهای قهوهای که آویز بازو داشت صحبت میکرد. در ساعت اولیه ۱۱ ژوئن، جرجین هاوکینز دانشجوی UW در حالی ناپدید شد که در یک کوچه روشن از خوابگاه دوست پسرش به سمت خوابگاه خود حرکت میکرد. بامداد روز بعد سه کارآگاه قتل و یک روانشناس جنایی تمام کوچه و خیابان را با دستهای خود جستجو کردند و چیزی نیافتند. پس از اعلام ناپدید شدن هاوکینز، چند شاهد گزارش کردند که مردی را با چوب زیر بغل و یک پای گچ گرفته دیدهاند که برای حمل یک کیف به مشکل برخورده بود یک زن گفت که مرد مذکور از او خواهش کرده بود تا کیف را تا ماشینش که یک فولکس واگن قهوهای روشن بود حمل کند.
|