تریستان و ایزولت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
MammothBot (بحث | مشارکت‌ها)
←‏top: اصلاح پیوند(ها) به صفحهٔ ابهام‌زدایی (فرانسوی) با استفاده از AWB
خط ۱۳:
داستان و شخصیت تریستان در روایت هر شاعر نسبت به به شاعر دیگر متفاوت است. حتی در طرز هجی و شیوه فراگویی نام او نیز، تفاوت‌های زیادی وجود دارد، هر چند که هجی تریستان محبوب‌ترین و معمول‌ترین شیوه کاربرد این نام به شمار می‌آید. بیشتر نسخه‌های داستان تریستان، از همان رئوس داستان و خط معمول مطالب آن پیروی می‌کنند.
 
پس از شکست دادن مورهولت، شوالیه ایرلندی، تریستان به ایرلند می‌رود تا ایزولت زیبا را برای ازدواج با عموی خویش، پادشاه مارک، بازگرداند. در راه بازگشت، نوشیدن معجون عشق [=[[مهردارو]] یا همان مهرگیاه] موجب می‌شود که هردوی آنها دیوانه وار عاشق یکدیگر شوند. در نسخه کورتلی، اثرات معجون عشق برای تمام دوران عمر آن دو با آنها باقی می‌ماند، هرچند که در نسخه‌های معمول، اثرات معجون پس از گذشت سه سال روی به کم‌وکاستی می‌گذارد. همچنین در برخی از نسخه‌های موجود، نوشیدن معجون توسط آنها به طور تصادفی توصیف شده‌است، امّا در موارد دیگر، این سازندهٔ معجون است که به ایزولت دستور می‌دهد تا آن را به همراه شاه مارک بنوشد، اما ایزولت به عمد آن را به جای شاه مارک، به تریستان می‌نوشاند که از آنچه در حال روی دادن است، بی اطلاع می‌باشد. اگر چه ایزولت با مارک ازدواج می‌کنند، اما درعین حال او و تریستان که توسط معجون مجبور به دنبال کردن یکدیگر و محکوم به باهم بودن شده‌اند، به ناچار با یکدیگر مرتکب زنا می‌شوند. اگر چه نجابت خاص شخصیت‌های مورد بحث در دوران آرتوری از تشریح چنین عملی (عمل [[زنای محصنه]]) شرم دارد و تنها بدین نکته اشاره می‌کند که معجون عشق مهار را از دست تریستان و ایزولت خارج می‌کند و آنان را از مسئولیت‌پذیری عاری می‌سازد. رایزنان شاه بارها و بارها سعی می‌کنند که روابط نامشروع و انجام زنا میان این دو را افشا سازند، اما این دو، بارها و بارها به ترفند و حیله متوسل می‌شوند و ظاهر معصوم و چهرهٔ بی گناه خویش را حفظ می‌نمایند. در نسخه برول، معجون عشق سرانجام کارآیی خود را از دست می‌دهد و دو عاشق می‌توانند آزادانه تصمیم بگیرند و از میان چشم‌پوشی از [[شیوه زندگی]] زناکارانهٔ خود و یا تداوم این وضع، یکی را برگزینند.
 
همان‌گونه که آرتور شاه، لانکلوت و گوینور، سه ضلع یک مثلث عشقی را تشکیل می‌دهند، شاه مارک، تریستان، و ایزولت نیز همگی عشق و احترام خویش نسبت به دیگری را در دل نگاه می‌دارند. تریستان با افتخار به شاه مارک، احترام می‌گذارد و شاه را بعنوان مربی و پدر خویش، دوست می‌دارد. ایزولت نیز از پادشاه مارک سپاس‌گزار است، چرا که شاه با او بسیار مهربان است، حال آنکه وی مطمئناً مجبور نیست که تا بدین حد به ایزولت مهربانی کند؛ و همچنین خود شاه مارک نیز، تریستان را به‌عنوان فرزند خویش، و ایزولت را به عنوان همسرش دوست دارد. اما هر شب، هریک از آنها رویاهای وحشتناکی را در مورد آینده در سر می‌پرورانند.