فلسفه اشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خرد نیست
خط ۱:
{{بهبود منبع}}{{ویکی‌سازی}}
مکتب فلسفی اشراق توسط [[شهاب‌الدین سهروردی]] یا شیخ‌الاشراق در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه شد. وی در کتاب [[حکمت‌الاشراق]] به اصول و فروع این نظریه پرداخته استپرداخته‌است.
 
== خلاصه حکمت اشراق ==
خط ۱۴:
== منابع حکمت اشراق ==
=== عرفان و تصوف ===
یکی از وجوه اساسی تمایز حکمت اشراق از [[فلسفه مشاء|حکمت مشاء]] رابطه ماهوی آن با نور و مسایل و حقایق عرفانی است. ذوالنون مصری، سهل بن عبد اللهعبدالله تستری، [[بایزید بسطامی|ابو یزید بسطامی]]، [[منصور حلاج|حسین بن منصور حلاج]] و [[ابوسعید ابوالخیر|ابوسعید ابی الخیر]] از جمله عارفانی هستند که سهروردی از آنها تأثیر پذیرفته‌است.
 
=== قرآن و حدیث ===
خط ۲۴:
شیخ اشراق همچنین در بحث مثل افلاطونی از آیات و روایاتی که دربارهٔ فرشتگان و نقش آنان در نظام آفرینش آمده بهره گرفته‌است.
سهروردی با استناد به آیه شریفه «الحق من ربک» حقیقت را امری واحد شمرده و آن را منسوب به خداوندی واحد می‌داند: «حقیقت، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمی‌یابد. شهر واحدی است که باب‌های کثیری دارد و راه‌های فراوان به آن منتهی است»
شیخ شهید در اثبات تجرد نفس به آیات قرآن استناد می‌کند: «و الدلیل علی آنه لیس فی عالم الاجسام و لیس بجسم و لا جسمانی من الکتاب و السنه و الاثر؛ و اما الایات: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» و هذا یدل علی آنه لیس بجسم و لا جسمانی، اذ لا یتصور فی حق‌الاجسام هذه الصفات ...»
(ترجمه: و دلیل بر این که نفس، در عالم اجسام نیست و جسم و جسمانی نیست، از کتاب و سنت است؛ و اما آیات: «در جایگاه صدق، نزد فرمانروای قدرتمند.» و این، دلیل است بر آن که نفس، جسم و جسمانی نیست، چرا که دربارهٔ اجسام، این چنین صفاتی تصور نمی‌شود)
 
خط ۳۵:
 
=== حکمت ایران باستان ===
شیخ اشراق دلبستگی خاصی به حکمای فارس از قبیل جاماسف (جاماسب)، فرشاوشتر، زردشت و بزرگمهر داشته‌است. در رساله کلمه التصوف، خود را احیاگر اندیشه نوری حکمای فارس می‌شمارد: «و کانت فی الفرس «آمه یهدون بالحق و به یعدلون» حکماء فضلاء غیر مشبه بالمجوس قد احیینا حکمتهم النوریه الشریفه ... فی الکتاب المسمی بحکمه الاشراق و ما سبقت الی مثله» یعنی: «در میان [[فارسی زبانان]] گروهی بودند که به حق هدایت می‌کردند و به آن عدالت می‌ورزیدند؛ حکیمان و دانشورانی که هیچ شباهتی با مجوس نداشتند. ما در کتاب حکمه الاشراق خود حکمت نوریه آن‌ها را احیا کردیم و هیچ‌کس همانند من چنین کاری را نکرده‌است.»
 
== پانویس ==