سال ۱۳۸۸. امیر (بهرام رادان) و شیرین (مهناز افشار) در آستانهٔ دهمین سالگرد ازدواجشان قصد مهاجرت از ایران را دارند. در تبوتاب پیش از انتخابات ریاستجمهوری کارهای سفرشان به مشکل برمیخورد و تنها راه پیش رو پیشنهاد استاد قدیمیشان کامران صبوحی (مهران مدیری) است که مدتی قبل به آنها گفته شیرین برای گرفتن ویزا و فراهمکردن مقدمات مهاجرت نزد او در دبی برود و امیر در آن مقطع به دلیل علاقهٔ قدیمی صبوحی به شیرین مخالفت کرده است. یک ماه مانده به انتخابات شیرین میرود و کارها بهدلیل حوادث پس از انتخابات برای امیر بیشتر گره میخورد. دستگیری آیدا خواهر امیر در این اثنا و بازگشت نازلی (هدیه تهرانی) عشق قدیمی امیر که ده سال قبل او را رها کرده و رفته، بحران را تکمیل میکند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://khosrownaghibi.com/?p=616| عنوان = پل چوبی | ناشر = وبسایت شخصی خسرو نقیبی}}</ref>
{{سخ}}داستانی که در ابتدا برای حساسیتزدایی از قصهٔ ملتهب فیلم در اختیار رسانهها قرار گرفت چنین بود:
«پل چوبی» معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران… محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن. اینجا و اکنون، محله پل چوبی یادگار گذشته است. نامی بهجا مانده در قلب شهر پر هیاهو؛ محل رخداد عاشقانهای ناآرام…