هفتخان اسفندیار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ویرایش املایی «خان»، نه «خوان»! |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۲۱:
[[پرونده:SchoolOfTabriz4.jpg|بندانگشتی|300px|چپ|اسفندیار و پیکار گرگها]]
همهٔ شخصیتهای ماجرا تکراری بوده و نباید پنداشت ایشان همان افرادی هستند که قبلاً در شاهنامه از آنها یادی شده است در این ماجرا پشتوتن برادر اسفندیار است که نباید آن را با پشتوتن حماسههای گذشته اشتباه گرفت. پشتوتن در این سفر جانشین اسفندیار و سالار سپاه است. موضوع دیگر گرگسار تورانی در غل و زنجیر بلد راه است که در آغاز هر خان، اسفندیار قبل از مشورت با او سه جام پیاپی از مَی، احتمالاً همان [[هوم]] زرتشتیان را به او میدهد سپس گرگسار هرچه راجع به مانع پیشرو میداند با اخلاص بیان میکند ولی آرزو دارد که اسفندیار زنده از نبرد برنگردد و هر بار که او زنده بازمیگشت گرگسار آزرده میشد.
===منزل اول===
بدین طریق سفر هفتخان شروع شده اسفندیار از خان اوّل میپرسد در پاسخ میشنود: ای شهریار از این سفر کسی زنده برنگشته ولی اسفندیار میگوید تو مانع را بگو آنوقت ثابت خواهد شد زنده بیرون خواهم آمد یا نه. گرگسار گفت ای نامور ناباک نخست با دو گرگ مواجه خواهی شد که آنها شکار شیر را آرزو نمایند. اسفندیار پیش عظیمت سپاه را به پشوتن سپرد و تنها راهی بیشه گرگان گشت گرگها به او حمله کردند امّا پیش از رسیدند به اسفندیار توسط تیرهای اسفندیار نیمهجان سپس با تیغاش هلاک شدند. تفاوت هفتخان اسفندیار با [[هفتخان رستم]] در این است که هر بار اسفندیار غالب میگشت آمده سروتن را میشست یا وضو میگرفت به نماز شکر میایستاد. پس کشتن گرگها که اوّلین مانع راه بودند به نماز شکر که دیانت زرتشتی تفویض وی کرده بود ایستاد.
===منزل دوم===
نکته قابل توجه حرکت شبانه لشکر بود که در سپیده روز بعد به خان دیگر منتهی میشد. پیروزی بر گرگها را همه جشن گرفته مجلسی آراستند آنگاه گرگسار را با غل و زنجیر پیش اسفندیار آوردند به سه جام مَی گرگسار زبان گشود که در این خان با دو شیر ژیان هم نبرد خواهی شد که از خوف آنها عقاب در آسمانش نپرد نهنگ تاب آنها را ندارد. بعد از استماع، سپاه شبانه به راه افتاد و چون خورشید سر زد در میعادگاه شیران حضور یافتند. اسفندیار سپاه را به پشوتن سپرده و راهی نبرد با شیران شد، دو شیر نر و ماده حمله آوردند شیر نر با تیغ نیمه شد و شیر ماده با بیم و ترس یورش آورد که ضربهای سر از تنش جدا کرده ریگ زمین لعلفام گشت سپس وضو و نماز شکر ادا شد.
خط ۱۳۰:
برسم گذشته [[گرگسار تورانی|گرگسار]] با سه جام پیاپی اخباری راجع به خان سوم داد که [[اژدها در شاهنامه|اژدهایی]] مهیب مانع راه خواهد شد. اسفندیار پس از استماع چارهای اندیشید و از نجّاران خواست تا طرحی ارائه و گردونهای ساخته شود مجهز به تیغهای برآمده از چرخها و زوایای آن. درودگران مشغول کار شده گاری با صندوقی تعبیه شده تحویل اسفندیار دادند. ارابه حامل اسفندیار چون نزدیک اژدها گشت اژدها اسب و ارابه را با دم به شکمش فرو برد آنوقت اسفندیار از صندوق بیرون جست شکم اژدها را درید و بیرون آمد؛ بدین گونه مانع منزل سوّم مرتفع شد.
===منزل چهارم===
خان چهارم در روز چهارم زنی جادوگر بنام غول است او میخواهد با تحریک هوای نفس اسفندیار را بدام اندازد. شاهنامه مطلبی تازه دربارهٔ [[زرتشت]] در متن میآورد. اسفندیار در سایه یک درخت در جنگلی مصفّا خانی میگسترد و با می، [[تنبور]] و … سفره را میآراید و مشغول نواختن میشود. زن جادو از آوای برآمده خود را مانند پریچهرگان آراسته نزد اسفندیار میآید. جامی از می تعارف میگردد، آنگاه اسفندیار زنجیری از آهن در بازو داشت که هدیه زرتشت<ref>زرتشت بدوران بسیار کهن مورخ است احتمالاً منظور [[جاماسپ]] است</ref> از بهشت برای گشتاسپ بود با آن زنجیر بهشتی زن جادو گرفتار میشود ولی خود را بشکل شیر درآورده امّا حریف اسفندیار نمیشود، جادو باطل شده پیکرش به پیرزنی بدترکیب مبدل میشود عاقبت با خنجر اسفندیار هلاک میگردد و بدین طریق مانع منزل چهارم نیز مرتفع شد.
===
اسفندیار در منزل پنجم با سیمرغ درآویخت ظاهراً هنگام عبور از قلل و ارتفاعات صعبالعبور آشیانهٔ پرندگانی عظیمالجثه از تیره لاشخورها و کرکسها راه را بر هر جنبندهای میبستند و آنان را شکار میکردند. تا همین اواخر از این نوع پرندگان که گوسفند را بالا میکشید در اغلب کوههای ایران وجود داشت و اسنفدیار با این نوع پرنده که میسر تنگ را بسته بود گلاویز شد و او را از پا درآورد.
===منزل ششم=== اما منزل ششم مانع میسر عوامل طبیعی چون باد و کولاک جبال مرتفع بود که سد راه شد. تا محل اتراق حادثهای رخ نداد امّا کمی پس از جابجایی و استراحت لشکر، هوای کوهستان دگرگون شده تا سه روز ناپایداری ادامه یافت، بطوری که اسفندیار فکر کرد در دام [[آهرمن]] گرفتار شده شکست او حتمی است. سرما و کولاک امان از همه گرفته بود تا اینکه اسفندیار پشوتن را صدا زد و گفت سپاه را به دعا و نیایش فرا خان. همه جمع شده دست بدعا برداشتند چیزی از زمان سپری نشد که هوا دوباره به حالت اوّل مانند یک روز بهاری بازگشت. قبل از خان ششم اسفندیار به گرگسار چنین گفت: {{شعر}}
{{ب|بدو گفت کای بد تن بد نهان|نگه کن بدین کردگار جهان}}
سطر ۱۴۰ ⟵ ۱۴۲:
{{ب|به منزل که انگیزد این بار شور|بود آب و جای گیای ستور}}
{{پایان شعر}}
ظاهراً نگرانی ایرانیان در ادامه راه بیشتر آب و علیق ستوران بوده چون اسفندیار میخواهد از این دو موضوع مطمئن شود. مانع ششم پشت سر گذاشته شد
===منزل اخر=== خان هفتم ده فرسنگ راه هست تا [[روییندژ]] محل اسارت خواهران اسفندیار. گرگسار در غل زنجیر فرا خوانده شد و طبق عادت سه جام پیاپی سر کشید و گفت اگر بازگردید بهتر است چون تا مقصد نه آب خواهید یافت نه غذا. پیشرو بیابان است با آبهای شور و تلخ. خان هفتم قتل گرگسار را نیز به همراه داشت وقتی ایرانیان از مانع هفتم بتاخت گذر کردند به رودی بزرگ رسیدند و در گذر از رود متوجه باتلاق شدند. اسفندیار از گرگسار خواست تا راه امن را نشان دهد در عوض اسفندیار هم او حاکم روییندژ خواهد نمود. امّا گرگسار امید داشت که اسفندیار در باتلاق گرفتار آید چون اینگونه دید لحنش عوض شد به اسفندیار نفرین کرد و اسفندیار به او حمله کرده ضربهای هولناک بر فرق سرش وارد کرده سپس دستور داد او را به آب انداخته تا خوراک ماهیان گردد. بطرز مرموزی لشکر از رود عبور کرد و اسفندیار از بالای تپهای به دژ رویین نگریست که هیچ آب و گلی در ساخت آن بکار نرفته بود آنچه بود فقط تخته سنگ بود.<ref>کاخها و ابنیههای تخت جمشید را در نظر مجسّم مینماید که فقط از سنگ ساخته شده است.</ref> اسفندیار به اردوگاه بازگشت و گفت این دژ را نتوان گرفت همه رنج و پیکار ما بیهوده شد. به بیابان نگریست دو نفر [[ترک در شاهنامه|ترک]] با چهار سگ مشاهده کرد نزد ایشان براند از ترکان راجع به دژ و فرمانروای آن پرسید و ترکان سادهلوح آنچه میدانستند گفتند و گفتند این دژ فقط دو دروازه دارد یکی سوی [[ایران در شاهنامه|ایران]] و دیگر سوی [[چین در شاهنامه|چین]]. در پایان اسفندیار هر دو را کشت. بدین طریق سفر هفتخان [[اسفندیار]] به پایان رسیده تنها راه باقیمانده تصرف روییندژ و آزادی خواهرانش است که با موفقیت انجام میپذیرد آنگاه خبر فتح و پیروزی برای [[گشتاسپ]] که در [[پارس در شاهنامه|پارس]] بود ارسال میگردد.
|