تاریخ ساسانیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: غیرزرتشتی⟸غیر زرتشتی، پانصدهزار⟸پانصد هزار، وهرزدیلمی⟸وهرز دیلمی، نیمهمتمدن⟸نیمه متمدن، وا... |
|||
خط ۳:
برای بیش از چهار سده، [[ساسانیان|دولت ساسانی]] یکی از دو دولت بزرگ جهان متمدن آن روز (در آسیای غربی) بودهاست که مرزهای آن در مشرق، تا دره رود سند و پیشاورو در شمال شرقی، گاهی تا کاشغر کشیده شده بود. در شمال غربی، تا کوههای قفقاز و دربند در ساحل دریای خزر و گاهی هم، تا دریای سیاه میرسید و در مغرب، رود فرات به طور کلی مرز این دولت با حکومت روم و جانشین آن یعنی روم شرقی با بیزانس بود. البته گاهی این مرز خیلی فراتر از رود فرات میرفت و گاهی هم به این سوی فرات منتهی میشد، ولی صرف نظر از کششها و فشردگیها میتوان رود فرات را مرزی طبیعی میان دو دولت بیزانس و ساسانی دانست.
تورج دریایی، استاد رشته ایرانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، و نویسنده کتاب «ایران ساسانی: ظهور و سقوط یک امپراتوری» به زبان انگلیسی، میگوید که میراث ساسانیان برای ایران بسیار بزرگتر از شکست در برابر اعراب است.<ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/01/110120_u04_sasanian_daryaee.shtml BBC فارسی - ایران - میراث ساسانیان: ایرانشهر یا شکست در برابر اعراب؟<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref><ref name=ToolAutoGenRef2>[http://shahnameh5.blogfa.com/post-1.aspx شاهنامه - ساسانیان<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> میراث مهمی که ساسانیان برای ایران به جا گذاشتند، به گفته او،
== روابط با بیزانس ==
خط ۱۰:
این حکومت، فرهنگی در زمینه [[سیاست]] و مملکتداری و [[اخلاق]] و [[روابط اجتماعی|روابط سالم اجتماعی]] و [[هنر]] به وجود آورد که پس از انقراض و اضمحلال سیاسی، اثر خود را در نسلهای بعدی و فرهنگی اقوام مجاور، به طور بارزی نشانداد.
با اینکه دشمنان شناخته شده دولت ساسانی، دولت متمدن بیزانس و دولتهای
== ساسان ==
خط ۶۷:
شاپور چشم به جهان نگشوده پادشاه بود و چون ۱۶ ساله شد زمام کشور را به دست گرفت. برخی از مورّخان به او لقب کبیر را دادهاند.
اگر انوشیروان در این سلسله نبود مسلّماٌ او نقطهٔ اوج قدرت ساسانیان بود. شاپور در ابتدا از قدرت درباریان کاست {که از زمان کودکی او اختیارات بسیاری داشتند} و از مرزهای عرب نشین دفاع کرد. تصرّف [[بحرین]]، در زمان او اتّفاق افتاد. ظاهراً شاپور در طی جنگ با اعراب
شاپور به روم حمله و نصیبین را محاصره کرد ولی از عهده شان بر نیامد با این حال سپاه روم را در دشت شکست داده بود و در این زمان با ارمنستان پیمان دوستی بست {۳۴۱میلادی}. شاپور در سال ۳۴۲ میلادی بر بینالنهرین حمله برد و در [[سنجار]] کنونی با سپاه [[کنستانتینوس]] رو در رو شد. رومیان در این نبرد شکستی فاحش یافته و قتلعام شدند. به او در زمانی که پیروزی بر نصیبین را نزدیک میدید خبر رسید که [[کوشانیان کوچک]] و [[هیاطله خیونها]] بر مرزهای شرقی حمله بردند او مدّت ۷ سال با آنان جنگید تا توانست بر آنان پیروز شود {۳۵۰–۳۵۷}
خط ۱۰۰:
سیاست خسرو در جنوب [[عربستان]] نیز به پیروزی منجر شد و دولت بیزانس به دستیاری حبشیان که به مذهب مسیحی مونوفیزیتی (یعقوبی) درآمده بودند، میخواستند بر راه بازرگانی دریایی و خشکی میان اروپا و هند مسلط شوند و دست ایرانیان را به کلی از دریای هند کوتاه کنند. در جریان حوادث، [[ابرهه]] نامی که از حبشیان بود و بر یمن مسلط شده بود، در حادثه حمله به حجاز و مکه کشته شد. این واقعه که در میان مورخان اسلامی به واقعه فیل و سال وقوع آن به «عام الفیل» معروف است، در قرآن مجید نیز مذکور است (سوره ۱۰۵) و ظاهراً تولد [[محمد|پیامبر مسلمانان]] در همین سال، یعنی حدود سال ۵۷۰ م. مسیحی اتفاق افتاد.
در سال ۵۷۲ م. خسرو اول به در خواست کمک سیف بن ذی یزن، یکی از
بر سر ارمنستان هم جنگهایی میان ایران و روم درگرفت که نتیجه نهایی آن، پیروزی خسرو بود. او پس از ۴۸ سال سلطنت، در سال ۵۷۹ م. درگذشت. اگر چه وسعت تصرفات او به پای تصرفات زمان شاپور اول و شاپور دوم (جز در مدتی کوتاه) نرسید، ولی دوران سلطنت او دوران شکوه و اقتدار سیاسی و نظامی برای ایران بود. همچنین از لحاظ فرهنگی نیز زمان او درخشانترین دوران حکومت ساسانیان بودهاست.
خط ۱۰۶:
پس از او پسرش [[هرمز چهارم]] برتخت نشست. او اگر چه پادشاهی عادل بود اما در سیاست ناتوان بود و به همین سبب، سردار نامدار خود معروف به [[بهرام چوبین]] را که در جنگهای متعدد در شرق و غرب فاتح شده بود، بر اثر شکستی از کار بر کنار کرد. البته این امر خود موجب عصیان این سردار بزرگ گردید. درباریان و روحانیان نیز از هرمز دل خوشی نداشتند و همه این امور سبب گرفتاری و مرگ او گردید. پس از او، پسرش [[خسرو پرویز|خسرو دوم]] معروف به «خسرو پرویز» به سلطنت رسید. لازم است ذکر شود که این سلطنت گرچه درخشندگیهای چندی داشت، اما مایه ضعف و علت اصلی سقوط دولت ساسانی نیز بود. بهرام چوبین مصمم شد که به تیسفون برود و خسرو را از سلطنت بردارد.
پس از حوادث چند، خسرو به [[موریقیوس]] امپراتور بیزانس پناه برد و در ازای پس دادن بعضی از شهرها از او یاری خواست. موریقیوس او را با سپاهی یاری کرد و خسرو توانست با این سپاه، بهرام را شکست دهد. بهرام نزد خاقان ترک گریخت و در آنجا به تحریک خسرو، پس از مدتی کشته شد. بسطام، دایی خسرو نیز که در گرفتاری هرمز و پدر خسرو دست داشت سر به شورش نهاد و در ری اعلام استقلال کرد. همچنین به نام خود سکه زد ولی پس از ده سال مقاومت به دست یکی از هیاطله کشته شد. در بیزانس، موریقیوس امپراتور که به خسرو یاری داده بود بر اثر شورش کشته شد و [[فوکاس]] نامی، خود را امپراتور خواند. در این جریان، خسرو بهانه خوبی برای باز پس گرفتن اراضی از دست رفته به دست آورد و به ارمنستان و شام و فلسطین حمله برد. سرداران او به نام «شاهین» و «شهربراز» شکستهای پی در پی به رومیان وارد آوردند و دمشق و
در این میان دین اسلام
== جستارهای
* [[حکومت اردلان]]
* [[اردلان]]
خط ۱۱۹:
== پیوند به بیرون ==
{{پانویس|۲}}
* [http://tarikhema.ir/Subjects/ancient/iran/sasanians ساسانیان]
* [http://tarikhema.ir/ancient/2004/فروپاشى-دولت-ساسانى-و-گروش-ايرانيان-به فروپاشی ساسانیان و ورود اسلام به ایران]
|