پسااستعمارگرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: امپریالسم⟸امپریالیسم، زیرمتون⟸زیر متون
خط ۱:
{{انسان‌شناسی}}
'''پسااستعماری''' {{انگلیسی|Postcolonialism}}، گفتمان فکری مشخصاً [[پسانوگرایی]] است که مجموعه نظریاتی را که در میان متون و زیرمتونزیر متون [[فلسفه]]، [[فیلم]]، [[علوم سیاسی]]، [[جغرافیای انسانی]]، و [[ادبیات]] یافت می‌شود را در بر می‌گیرد. این نظریات واکنشی به میراث فرهنگی [[استعمار]] است.<ref>[//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Postcolonialism&oldid=336548728 ویکی‌پدیای انگلیسی]</ref>
 
'''مطالعات پسااستعماری''': مطالعات پسااستعماری، در مطالعات و نظریه پردازی های خود از نظریه های انتقادی چون مطالعات فرهنگی،مارکسیم، [[فمینیسم]] و [[پسامدرنیسم]] الهام گرفته است، اما بیش از همه این نظریه ها، با ساختارهای مدرنیته استعماری به مواجهه و مقابله برخاسته است. «برای متمایز ساختن مطالعات پسااستعماری از سایر اَشکال پژوهش انتقادی، می توان گفت که پژوهش پسااستعماری، به درک قدرت فرهنگی عمق تاریخی و بین‌المللی می بخشد»
 
'''ارتباطات و امپریالیسم فرهنگی:''' نظریه امپریالیسم فرهنگی ذیل مطالعات پسا استعماری مطرح بوده و مبتنی بر روابط فرادستی و فرودستی در سطح جهان میان کشورهای صاحب ثروت و قدرت و کشورهای توسعه نیافته و فاقد ثروت و قدرت و ملازم سرمایه داری است. سرمایه داری با تأسیس نظام اقتصادی جهانی، با صلح یا خشونت تمام کشورها را وارد شبکه مناسبات کالایی کرده و کشورهای صاحب سرمایه را در مناطق وسیعی از جهان کنترل می کند. امپریالسمامپریالیسم فرهنگی به شیوه ای که برخی از محصولات، مُد و سبک زندگی با الگوهای خاص تقاضا و مصرف از کشورهای فرادست به فرودست صورت می گیرد؛گفته می شود. این الگوها با استفاده از ارتباطات و رسانه به ارزش ها و آرمان های غربی مهر تأیید زده و باعث سیطره غرب می شوند. ارتباطات را باید در این فرایند و نظام به دو گونه متمایز و اما مکمل مجاری مستقیم و غیر مستقیم سلطه بررسی کرد. در گونه اول کشتیرانی، چاپ، تلگراف و... محصول پیشرفت و قدرت سرمایه داری است و در گونه دوم نقش متن و محتوا در انتقال ارزشها، هنجارها، سبک زندگی و فرهنگ سرمایه داری به کشورهای توسعه نیافته و برای انهدام باورها و ارزشهای سنتی آنها مدنظر است.
 
سعید متقد است امپریالیسم و استعمار، تنها انباشت سرمایه و کسب سود نیست، بلکه هر دو با صورت های نافذ و ایدئولوژیک حمایت می شوند و نوعی ایدئولوژی توسعه و پیشرفت را با خود دارند. او با تأکید بر رابطه ذاتی فرهنگ و امپریالیسم، می گوید امپراطوری از طریق فرهنگ، سلطه خود را نهادینه و شرقی را از روایت حق تاریخی خود محروم می کند. هدف امپریالیسم فرهنگی، فائق آمدن بر مقاومت است و نه اشغال نظامی کشورهای دیگر. شیلر ترویج فناوری نوین را تلاش برای مهار جنبش های آزادی بخش ملی می داند و معتقد است چون شرکتهای آمریکایی بخش بزرگی از دنیا را زیر نفوذ خود دارند؛ سلطه فرهنگی آمریکا تعیین کننده حد و مرزهای گفتمان ملی در بسیاری از نقاط جهان است.