زبان فارسی نو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
منطقه بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴:
{{پایان شعر}}
 
بنابر نظر '''المقدسی''' و '''المسعودی'''، پارسی دری یک نوع از پارسی است. المقدسی نیز ایران را به هشت بخش تقسیم کرده استکرده‌است و آذربایجان را از اقالیم ایران (عجم) می‌شمرد و در رابطه با این ناحیه می‌نویسد: «زبان این اقالیم هشتگانه ایرانی (عجمی) جز اینکه برخی از آنها دری و بعضی لهجات پیچیده و همه آنها پارسی خوانده می‌شوند».<ref>در ترجمه انگلیسی هم درست همین عبارت آمده استآمده‌است:
“The languages of the 8th division is Iranian (al-’ajamyya). It is partly Dari and partly convoluted (monqaleq) and all of them are named Persian”
 
خط ۵۱:
'''ابو الحسن مسعودی''' در '''التنبیه و الاشراف''' می‌نویسد: «پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایت‌های خراسان و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایت‌ها پیوسته‌است، همهٔ این ولایت‌ها یک مملکت بود، پادشاه‌اش یکی بود و زبان‌اش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان می‌نویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبان‌های پارسی.».<ref>(مسعودی، علی بن حسین: «التنبیه و الاشراف»، به تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، 1357 ق)</ref>
 
در '''شاهنامه'''، نام این زبان «پارسی دری» نوشته شده استشده‌است (و خوانش «پارسی» و «دری» اشتباه است). (این بخش مربوط به اشعار رودکی و ترجمه کلیله و دمنه است که به یک زبان انجام شده استشده‌است. هر چند آن بیت را می‌توان تأکید بیشتر دانست زیرا بنابر اسناد فوق، دری یک نوع از پارسی هست که از پارسی میانه در خراسان تحول یافت)<ref>Gilbert Lazard, "Dari", Encyclopaedia Iranica
http://www.iranicaonline.org/articles/dari
The former, as represented by literary Middle Persian, retained most its ancient form; the latter evolved from the same Persian language, which had spread throughout the north, but evinced the influence of the dialects that it had supplanted there, particularly Parthian.
خط ۷۸:
'''شمس تبریزی''' نیز در مقالات می‌گوید:
 
زبان پارسی را چه شده است؟شده‌است؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمده استآمده‌است و در تازی نیامده است. (شمس تبریزی-مقالات)
 
'''عطار''':
خط ۹۰:
 
== نام دری در اشعار ادبای پارسی گو ==
اگر چه صفت «دری» بدون اسم اصلی اش پارسی بسیار محدود است. بزرگان ادبیات از «پارسی» بیشتر بکار برده استبرده‌است. مولوی نه از «فارسی» ونه از «دری» بکاربرده است بلکه از ''پارسی''. ندرت شعرا از نظم و نثر و داستان و گفتار دری سخن گفته‌اند.
شمارش واژه‌های مهم هویت زبانی و فرهنگی در ادبیات شاعران ایرانزمین:
این فهرست قابل گسترش می‌باشد.
خط ۱۴۴:
| [[پروین اعتصامی]] || 19th/died ۱۹۴۱ ||۲||||پارسا و پارسایی || || || ||
|-
|[در مجموع/ بار ] || ||۱۰۱۳||۲۱۴||۲۷۰||۳ ||۱۷ || ۲۸۴||۲۲۱
منابع<ref>http://www.ganjnama.com/search/</ref><ref>http://ganjoor.net/</ref>
|}
بزرگان ادبیات زبان فارسی را مهتر ''پارسی'' نامیده و کهتر ''دری'' یا ''فارسی''. پیرامون نامیدن ''دری'' باید گفت که پیش از صفت پارسی نظم و نثر دری گفته شده استشده‌است بدین معنی که دری یک شویه ادبی نظمی و شعری و نثری بوده باشد مسعود سد سلمان، خاقانی، نظامی، حافظ و اقبال لاهوری از ''نظم'' یا ''نثر دری'' و طرز گفتاردری یاد کرده و نه از زبا ن دری.
# ایران با ۱۰۱۳ بار
# خراسان با ۲۸۴ بار
خط ۱۵۵:
# دری با ۱۷ بار
# فارسی با ۳ بار
شاعران قرن بیست که پس از سال ۱۹۶۵, یعنی پس از حذف واژه فارسی و جای نشینی صفت اش دری در قانون اساسی دولت پشتون نامنهاد افغانستان (عرب: ''افغان'' و هند: ''پتان'' یا ''روهیله'') به دری گفته در این آمار مدنظر گرفته نشده است،نشده‌است، زیرا امکان دارد گفتن دری از دل و جان، خود مختارانه و آزادانه نبوده باشد بلکه جبر و تحمیل دولت پشتون که صفت شان افغان است باعث ناپاکی نتایج آمارگیری نشود. تا که به گفته عام جزء به کل در نیاید یا ''صفت'' «در باری» به اسم تبدیل نگردد. قرار منابع ایرانشناسان انکلیسی وآلمانی ([[توماس هاید]] چاپ ۱۷۰۰ میلادی، لندن، [[جوزف فون هامر]]: گذشته هنر زیبای سخنوری ادبی ایران باگلچین از ۲۰۰ شاعران فارسی چاپ ۱۸۱۸وین) , برگردان کنندگان اشعار پارسی به زبان لاتین وآلمانی بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرام گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی شاههنشاه ایرانشهر دودمان ساسانی بود که از شهر گور (امروز فیروزآباد) فرمان داد که در ۲۱ کشور شاهی زبان ''دری'' یا حولیی یا در باری و درگاهی، دیوانی و دفتری نگاریده شود.
 
=== نظر محمدتقی بهار ===
به‌نظر [[محمدتقی بهار]] در کتاب ''سبک‌شناسی، یا تاریخ تطور نثر پارسی''، زبان دری زبانی است که از خراسان به دربار ساسانیان رفته‌است. به نقل از وی در اصل معنی واژه «دری» اختلافاتی وجود دارد. دو چیز را می‌توان فرض کرد: یکی این که در دربار و در میان بزرگان در خانه و رجال [[مداین]] ([[تیسفون]] پایتخت [[ساسانیان]]) به این زبان سخن می‌گفته باشند؛ و دیگر آن که این زبان، زبان مردم خراسان و مشرق ایران و بلخ و بخارا و مرو بوده باشد. اجتماع این دو حالت نیز مشکلی ایجاد نمی‌کند و منابعی وجود دارد که هر دو وجه را تأیید می‌کند.
 
می‌توان نتیجه گرفت که زبان دری که خاص مردم خراسان و شرق ایران بوده استبوده‌است در دربار تیسفون و میان درباریان و رجال ساسانی نیز متداول بوده‌است. ریشهٔ «دری» را نیز احتمالاً باید «دَر» دانست که در زبان دوران ساسانی به معنی پایتخت و دربار است.
 
در چگونگی ورود زبان مشرق ایران به مغرب آن محمدتقی بهار عقیده دارد که شاید در عهد [[آزرمی]] و [[پوران]] و [[یزدگرد]] این زبان به‌همراهی «پهلویان» یعنی اتباع [[فرخ هرمز]] پدر [[رستم فرخزاد]] که همه از مردم خراسان بودند و طبری از آنان با نام «فهلویان» نام می‌برد به دربار تیسفون راه یافته استیافته‌است و در مدت طولانی نفوذ آن طایفه در پایتخت، این زبان در دربار ریشه دوانده استدوانده‌است و مصادف با ورود عرب‌ها در مداین زبان دری در دربار شایع بوده استبوده‌است.
 
به نظر [[محمدتقی بهار]]، زبان دری زبانی است که از خراسان به دربار ساسانیان رفته استرفته‌است. به نقل از وی در اصل معنی واژه «دری» اختلافاتی وجود دارد. مثلاً [[برهان قاطع]] ذیل حرف دال می‌نویسد:
{{نقل قول بزرگ}}
گویند واژه ساکنان چند شهر بوده استبوده‌است که آن [[بلخ]] و [[بخارا]] و [[بدخشان]] و [[مرو]] است، و طایفه‌ای بر آن‌اند که مردمان
درگاه کیان بدان متکلم می‌شده‌اند و گروهی گویند که در زمان [[بهمن اسفندیار]] چون مردم از اطراف عالم به درگاه او می‌آمدند و زبان یکدیگر را
نمی‌فهمیدند بهمن فرمود تا دانشمندان زبان پارسی را وضع کردند و آن را دری نام نهادند یعنی زبانی که به درگاه پادشاهان تکلّم کنند و حکم کرد تا
خط ۱۹۲:
== در افغانستان ==
{{اصلی|زبان پارسی در افغانستان}}
در نگارش‌های رسمی دولتی [[افغانستان]] از زبان پارسی با نام '''زبان دری''' یاد می‌شود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام [[پارسی دری]] می‌شناسند. نام محلی این گویش از فارسی در سال ۱۹۶۴ میلادی در افغانستان از فارسی به دری رسماً تغییر داده شده استشده‌است که به معنی «زبان درباری» می‌باشد.<ref>[http://www.icdc.com/~paulwolf/pakistan/ashford23may1964.htm Declassified], Zaher said there would be, as there are now, two official languages, Pashto and Farsi, though the latter would henceforth be named Dari.</ref> پارسی دری و [[پشتو]] در افغانستان دو [[زبان رسمی]] در کل کشور هستند.
 
== گویش بهدینان (زبان دری زرتشتی) ==
{{اصلی|گویش بهدینان}}
[[گویش بهدینان]] که به دری زرتشتی یا گبری نیز مشهور است زبان ویژه [[زرتشتیان ایران]] است که این اقلیت در استان‌های [[استان یزد|یزد]] و [[استان کرمان|کرمان]] به‌آن سخن می‌گویند. زبان دری یک زبان هندوایرانی و از شاخه [[زبان‌های ایرانی شمال‌غربی]] به شماربه‌شمار می‌رود. این زبان با [[زبان‌های مرکزی ایران]]ی و [[سورانی]] نزدیکی دارد.<ref>[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=5249 بهدینان]، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی</ref><ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=gbz |عنوان= "DARI: a language of Iran" |تاریخ بازدید= |اثر=اتنولوگ |زبان=انگلیسی |}}</ref>
 
== جستارهای وابسته ==